(:TABASSOM:)

وضعیت
موضوع بسته شده است.
  • شروع کننده موضوع
  • #1

پهلوی

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,543
امتیاز
22,379
نام مرکز سمپاد
میرزا کوچک خان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1399
سلام :D

با وقفه ای طولانی دوباره استریت آغاز شد :)

احتمالا بیشترتون باهاش آشنایی کامل دارید، اما برای کسایی که ندارن توضیحات مدیران قبلی کامله:

ببینید یه نفر یه سری عکس
(:-"...10،20،30،40،50،60) میده از چیزای مختلف؛ بعد بچه ها میشن کارآگاه و درمورد اون عکسا قضاوت میکنن.
فرقش با صندلی داغ اینکه اونجا ازتون سوال می پرسن و شما جواب میدین اینجا بهتون اتهام میزنن و شما هیچی ندارید که بگید :D
جالبه و کلی خنده دار؛ ی چیز خلاقیتیه اما صندلی داغ شناختیه
برای کسب اطلاعات بیشتر می تونید به استریت های قبلی مراجعه کنید :)
امیدوارم خوب گفته باشم :D
سوال دیگه ای بود در خدمتم

متهم این سری @(:TABASSOM:) عه که تعداد محدودی عکس (:-") از خودش منتشر کرده٬ شما اگه خواستید عکسای جدید ازش افشا کنید می‌تونید :D
نکته دیگه اینکه سعی کنید بر اساس پستای متهم در موردش قضاوت کنید (مثلا عدم ثبات متهم مذکور رو حتما در نظر داشته باشید خیلی نکته جالبیه :)))
راستی راستی نکته مهم، مظنون قلم فوق قوی ای داره ولی رو نمیکنه، مد نظرتون باشه حتما :D
و اینکه زیاده گویی مخاطب را رنجیده خاطر سازد پس من عکسا رو میدم شما شروع کنید :-"

http://uupload.ir/files/fzw9_my_desktop.png
http://uupload.ir/files/zaq7_20170510_130337.jpg
http://www.uupload.ir/files/gbh_20171106_101530.jpg
http://www.uupload.ir/files/k3at_playlist.png
http://uupload.ir/files/canz_20170510_130637.jpg

+خلاق باشید :D
+فعلا بدرود :D
 
آخرین ویرایش:

فاطیما

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,109
امتیاز
22,504
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
Esf
سال فارغ التحصیلی
99
خب خیلی آشنا نیستم با این تاپیک...اگه اشتباهی دارم عذر میخوام :) :D

مظنون اهل چیزای اسپرته...چیزای رنگی رو دوست داره(با توجه به عکسای بالا)...خیلی یهویی عاشق شد و آخرش هم نفهمیدم چیکار کرد!
با همه جور آدمی میتونه حرف بزنه...کوچیک و بزرگ...پیر و جوون...(پیام هاش تو گفتگو دوستانه!:)):D)
در مورد یه موضوع مشورت میکنه ولی بازم اون کاری رو که دوست داره انجام میده....(کوتاه کردن موهاش)
بعضی وقتا بی اعصاب میشه...موقع ناراحتی،ساکت تر میشه و داد و هوار راه نمیندازه!(پست هاش دیگه!:-":D)
شر و شیطونه...یه کارایی میکنه که آدم شاخ در میاره...کلی هم میخندیم به خاطر کاراش!:)):))
رکه و با کسی هم شوخی نداره...مخصوصا مدیرا!:D
(به مطهری بگید اگه گند نمیزنه به سیستم گفت و گوها یه لایک هم اضافه کنه :/)
 
آخرین ویرایش:

دهقان خلافکار128

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
805
امتیاز
7,460
نام مرکز سمپاد
حلی دُ
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
نقره ریاضی 95
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
اه ... عاقا الان وقت نیست ... اینو نبندین منم بیام ... کارگاه بزرگتون نباشه که نمیشه ... :D
 

میـنا

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,223
امتیاز
4,990
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
bnb
سال فارغ التحصیلی
1394
رشته دانشگاه
پزشکی سمنان
درباره عکس دوم: مظنون خیلی با سلیقه هستش...::)) عروسکهاشو هنوز نگه داشته.
نکته دوم:مظنون خواهر وبرادر نداره که مثل من بد بخت عروسک ها وهر چیزی از بچگیش مونده رو داغون کرده باشه...

عکس سوم:مظنون هنوز بچه طور مونده:-" وبا اینکه دندوناش داره سفید میشه هنوزم خودکار رنگی استفاده میکنه...
نکته دیگه:مظنون تو خانواده ی ادبیات دوستی بزرگ شده:) شاعر واینا منظورمه:-" حتی باباش هم شعر میگه وفکر کنم دیوان هم داشت:-"
مظنون موهاش بلنده:) وعلاقه داره به رسیدن به موهاش وکش رنگی وگیره:)) موهاشم مرتبه همیشه ومثل خیلی از دخترا زامبی طور نمیشه بدون مقنعه وروسری واینا:-"
مظنون عادت قدیمیمشو ترک نکرده وهنوزم قرص نعنا میدوسته:))

عکس بعدی: مظنون طبق عادت همیشگیش آهنگای فارسی میگوشه:) حتی خیلی وقتا فارسی حرف میزنه:) و هنوز به مرحله ی این نرسیده ک عاشق آهنگای امثال تاتلس وابرو وماهسون شه:-" واونارو بگوشه..

بعدی:مظنون دستبند بافی میکنه:)) واین علاقه ناشی از تاثیر حمیده هستش روی اون:)))

مدیونین اگه فکر کنین مظنونو میشناسم:-"
بازم میام:)

.............
بعدن نوشت درباره قرص نعنا:یادته راهنمایی ک بودیم رفته بودیم پارک بانوان ویه دختری بود وبعدن یه اتفاقایی برای تو افتاد که به جای آب قند برات قرص نعنا میدادن تا حالت خوب شه؟ :)))))))))))
نظت چیه اونو بشکافم؟
کلا هر وقت اسمت میاد یاد اون اتفاق میافتم:-"
 

glad

کاربر فعال
ارسال‌ها
73
امتیاز
3,978
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
...
سال فارغ التحصیلی
94
رشته دانشگاه
پزشکی
این بچه کلا عاشق کفشه‌...هرچی عکس پروفایل و بک گراند و اینا هم داره،عکس یه مشت کفش و ایناس

کلا بچه فانتزی ایه :-"
 

(:TABASSOM:)

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,813
امتیاز
41,058
نام مرکز سمپاد
FRZ
شهر
TBZ
سال فارغ التحصیلی
94
بعدن نوشت درباره قرص نعنا:یادته راهنمایی ک بودیم رفته بودیم پارک بانوان ویه دختری بود وبعدن یه اتفاقایی برای تو افتاد که به جای آب قند برات قرص نعنا میدادن تا حالت خوب شه؟ :)))))))))))
نظت چیه اونو بشکافم؟
کلا هر وقت اسمت میاد یاد اون اتفاق میافتم:-"

آقا من نمیخوام از خودم دفاع کنما
فقط به این نکته اشاره کنم که من آخرش با سالاد ماکارونی حالم خوب شد و 6 تا سویشرت و چادری که روم انداخته بودید :))
اونم مال بچگی بود دیگه ... رسوایی را ننداز :)):)):))

× راستش همش داشتم فکر میکردم مگه ما راهنمایی هم خوندیم ؟ بعد این اوکی شد به این فکر کردم که مگه اونوقت تو هم بودی ؟ اینم با یادآوری مانتو چارخونت اوکی شد :))
حافظه در حد مرغ:))
 
آخرین ویرایش:
  • شروع کننده موضوع
  • #8

پهلوی

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,543
امتیاز
22,379
نام مرکز سمپاد
میرزا کوچک خان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1399
قرار نبود شرکت کنم ولی خب چه میشه کرد :D

۱- مظنون به کفش علاقه وافری داره :-"
۲- مظنون خیلی با سلیقه‌ست از فرشای اتاقش معلومه :-"
۳- مظنون اهل مطالعه‌ست ولی اگه نصف صفحه اینتر نباشه کتاب رو نمی‌خونه :-"
۴- سیم و متعلقات در اتاق مظنون زیاده ولی حوصله نداره بازشون کنه برای همین یه جا چپوندتشون :-"
۵- اتاق مظنون بزرگه چون در هر عکس هیچ اثری از عکس قبلی دیده نمیشه :-"
۶- مظنون از رشد جسمی-روحی فرار میکنه و گرچه ۱/۵ برابر من سن داره اما اشیا اتاقش حداقل چهل سال از اشیا اتاق من جوانانه ترن :|
۷- مظنون به قوانین احترام نمیذاره و توی استریت خودش اسپم میده :-"
امیدواریم به راه راست هدایت شه :-"
(الکی خواستم ادای مدیرا رو دربیارم، مزه ی استریت به اسپماشه :)))
 

میـنا

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,223
امتیاز
4,990
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
bnb
سال فارغ التحصیلی
1394
رشته دانشگاه
پزشکی سمنان
آقا من نمیخوام از خودم دفاع کنما
فقط به این نکته اشاره کنم که من آخرش با سالاد ماکارونی حالم خوب شد و 6 تا سویشرت و چادری که روم انداخته بودید :))
اونم مال بچگی بود دیگه ... رسوایی را ننداز :)):)):))

× راستش همش داشتم فکر میکردم مگه ما راهنمایی هم خوندیم ؟ بعد این اوکی شد به این فکر کردم که مگه اونوقت تو هم بودی ؟ اینم با یادآوری مانتو چارخونت اوکی شد :))
حافظه در حد مرغ:))

وای اون مانتو چهارخونمو نگو :rolleyes:
یادمه خیلی چاق بودم اون دوران.بعد خیلیم کودن وبچه مثبت بودم.خیلیم خرخون.:-w بعد مانتو اندازم پیدا نشد..رفتم اون چهارخونه رو دادم خیاط بدوزه.دو سالی پوشیدمش:))))))) هیچ وقت به این فکر نمیکردم برم یکی دیگه بخرم.الان ک فکر میکنم نمیدونم چرا اونطوری گیج بودم:(

امسال یکی از بچه های راهنمایی ک یه سال ازمون کوچیکتر بود دید منو..گفت عه تو همون دختر مانتو چهارخونه ای ک خیلی چاق بود؟ :)))))
گفت ک فکر میکردم تو تا اخر عمرت اونطوری چاق میمونی واون مانتو رو میپوشی:( الان که دیدمت نظرم نسبت به دنیا عوض شد:))))))
.....
.....
بعد یادته خانوم افشار چطوری اون دخترو ارشاد کرد:))))))))
 

(:TABASSOM:)

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,813
امتیاز
41,058
نام مرکز سمپاد
FRZ
شهر
TBZ
سال فارغ التحصیلی
94
وای اون مانتو چهارخونمو نگو :rolleyes:
یادمه خیلی چاق بودم اون دوران.بعد خیلیم کودن وبچه مثبت بودم.خیلیم خرخون.:-w بعد مانتو اندازم پیدا نشد..رفتم اون چهارخونه رو دادم خیاط بدوزه.دو سالی پوشیدمش:))))))) هیچ وقت به این فکر نمیکردم برم یکی دیگه بخرم.الان ک فکر میکنم نمیدونم چرا اونطوری گیج بودم:(

امسال یکی از بچه های راهنمایی ک یه سال ازمون کوچیکتر بود دید منو..گفت عه تو همون دختر مانتو چهارخونه ای ک خیلی چاق بود؟ :)))))
گفت ک فکر میکردم تو تا اخر عمرت اونطوری چاق میمونی واون مانتو رو میپوشی:( الان که دیدمت نظرم نسبت به دنیا عوض شد:))))))
.....
.....
بعد یادته خانوم افشار چطوری اون دخترو ارشاد کرد:))))))))
:))
یادمه کلاسای رادیرم که تعریف میکردی از حضور اون مانتو سخن به میان میاوردی :)) وای عجب روزایی بودا :))
اون روزا رو ول کن ... الان یه پا داف شدی برا خودت :-" :>


وای نگو :)) ارشاد شد اونم آخه :))
یاد اون روز که میوفتم همش از خودم میپرسم که چی شد اصلا ؟ :)) من چرا اونجوری شدم آخه ؟ :))
فقط دو تا تیکش یادمه ... دختره گذاشت دم گوش خانوم رستمی
چشامو باز کردم دیدم زیر آلاچیق سویشرت و چادر چیدین روم :)) چقدر خندیدید بهم :))
همه ی سالاد ماکارونی زهرارم خوردم ... تنهایی :-" این تیکش بهترین قسمتش بود :))
× من اسپم نمیدما :-" داریم با کاراگاه گپ میزنیم :))
 
  • شروع کننده موضوع
  • #11

پهلوی

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,543
امتیاز
22,379
نام مرکز سمپاد
میرزا کوچک خان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1399
تو رو خدا تهش یه برآورد از عکسا هم بذارید دیگه تا این حد اسپم؟ :|

*مظنون همونطور که ملاحظه می‌فرمایید خیلی بی‌جنبه‌ست :-":))
 

میـنا

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,223
امتیاز
4,990
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
bnb
سال فارغ التحصیلی
1394
رشته دانشگاه
پزشکی سمنان
:))
یادمه کلاسای رادیرم که تعریف میکردی از حضور اون مانتو سخن به میان میاوردی :)) وای عجب روزایی بودا :))
اون روزا رو ول کن ... الان یه پا داف شدی برا خودت :-" :>


وای نگو :)) ارشاد شد اونم آخه :))
یاد اون روز که میوفتم همش از خودم میپرسم که چی شد اصلا ؟ :)) من چرا اونجوری شدم آخه ؟ :))
فقط دو تا تیکش یادمه ... دختره گذاشت دم گوش خانوم رستمی
چشامو باز کردم دیدم زیر آلاچیق سویشرت و چادر چیدین روم :)) چقدر خندیدید بهم :))
همه ی سالاد ماکارونی زهرارم خوردم ... تنهایی :-" این تیکش بهترین قسمتش بود :))
× من اسپم نمیدما :-" داریم با کاراگاه گپ میزنیم :))

:)))
عه چه حافظه ی داغونی داری:))) من یادمه چی شده بود:)))
بچه ها شایعه کرده بودن تو اون پارک آقایون با لباسا خانوما میان و....(منبع شایعه دختر خاله ی هانیه بود که چند روز قبل رفته بودن اون پارک) :-"
وخوب بعدش سمیه گفت ک یه دختر دیدم ک ریش داره: ))))
بچه ها هم باور نکرده بودن..اونم رفته بود از طرف عکس بگیره:))) عکسش حذف شده بود یا کلا عکس نگرفته بود از اولش:)))
اومد گفت ک از طرف عکس گرفتم....یه لباس سفید داشت.عکس حذف شده:))بعد طرفم غیب شد...طرف روحه:)))))
......
بعد دو تا چیز ترسناک بود:)))یکی اینک طرف روحه...یکی اینکه دختره وریش داره:))))
......
بعد بچه ها جمع شدن دورش وبا دست نشونش میدادن:-" البته من اون لحظه در حال خوردن بودم وبه کارای شما کاری نداشتم:-"
بعد طرفم عصبانی شده واومده بود طرف شما ک باهاتون دعوا کنه...
در این حین یک عدد تبسم خانوم:-" ...........................(چند میدی این جاشو سانسور کنم:))) ؟
....
....
....
آخر سر معلوم شد طرف ریش نداره ..بیچاره صورتش خال ریز ولکه زیاد داشته.. :-"
 

(:TABASSOM:)

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,813
امتیاز
41,058
نام مرکز سمپاد
FRZ
شهر
TBZ
سال فارغ التحصیلی
94
:)))
عه چه حافظه ی داغونی داری:))) من یادمه چی شده بود:)))
بچه ها شایعه کرده بودن تو اون پارک آقایون با لباسا خانوما میان و....(منبع شایعه دختر خاله ی هانیه بود که چند روز قبل رفته بودن اون پارک) :-"
وخوب بعدش سمیه گفت ک یه دختر دیدم ک ریش داره: ))))
بچه ها هم باور نکرده بودن..اونم رفته بود از طرف عکس بگیره:))) عکسش حذف شده بود یا کلا عکس نگرفته بود از اولش:)))
اومد گفت ک از طرف عکس گرفتم....یه لباس سفید داشت.عکس حذف شده:))بعد طرفم غیب شد...طرف روحه:)))))
......
بعد دو تا چیز ترسناک بود:)))یکی اینک طرف روحه...یکی اینکه دختره وریش داره:))))
......
بعد بچه ها جمع شدن دورش وبا دست نشونش میدادن:-" البته من اون لحظه در حال خوردن بودم وبه کارای شما کاری نداشتم:-"
بعد طرفم عصبانی شده واومده بود طرف شما ک باهاتون دعوا کنه...
در این حین یک عدد تبسم خانوم:-" ...........................(چند میدی این جاشو سانسور کنم:))) ؟
....
....
....
آخر سر معلوم شد طرف ریش نداره ..بیچاره صورتش خال ریز ولکه زیاد داشته.. :-"

به جان خودت اینارو اولین باره دارم میشنوم :))
من فقط ضربه هه یادمه که دور بودم هم ازشون :))
و اینکه یادمه میگفتم تو اون پارکه یه دختره هست که اسمش هم "نفس" بود و دو جنسس
دیگه اطلاعاتی نداده بودن بهم :))
هی تو نزار من اسپم ندما :))
 
ارسال‌ها
2,308
امتیاز
63,823
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بناب
سال فارغ التحصیلی
94
مضنون بذار حالم خوب شه میام میشکافمت ولی ناموسا اینقدر پست نده صفحه‌ت زیاد شه :| :-" #داخلی_اسبق
 

میـنا

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,223
امتیاز
4,990
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
bnb
سال فارغ التحصیلی
1394
رشته دانشگاه
پزشکی سمنان
به جان خودت اینارو اولین باره دارم میشنوم :))
من فقط ضربه هه یادمه که دور بودم هم ازشون :))
و اینکه یادمه میگفتم تو اون پارکه یه دختره هست که اسمش هم "نفس" بود و دو جنسس
دیگه اطلاعاتی نداده بودن بهم :))
هی تو نزار من اسپم ندما :))
باو چه دو جنسه ای:))))))
بیچاره خال های روی صورتش زیاد بود:))))))
 
  • شروع کننده موضوع
  • #16

پهلوی

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,543
امتیاز
22,379
نام مرکز سمپاد
میرزا کوچک خان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1399
ارسال‌ها
2,308
امتیاز
63,823
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بناب
سال فارغ التحصیلی
94
بسم الله :د

1. از نامبرده اگه کفش و گوشیش رو بگیری که ازشون عکس نگیره، انگار اکسیژن رو ازش گرفتی :-"
2. نامبرده عاشق بادوم هندیه. اونارو اول کار میخوره، بعد وایمیسه با حسرت نگاه به ظرف خالی می‌کنه آه می‌کشه :-"
3. نامبرده الان چهار تا دونه شوید داره رو سرش ولی بازم نمی‌خواد کوتاه بیاد و اون کلیپس کوچیک رو برای اینکه اوزون یر ده گویمیا میزنه :-" (کانال باید عوض میشد شرمنده :)) )
4. درسته نامبرده اون گوشه کاغذ نوشته خسته‌تر از همیشه (عوضی دلم برا خطت هم تنگ شده :(( ) ولی دروغ میگه. الان قهوه می‌خوره خوب میشه :-"
5. نامبرده تو درس نداری کتاب شعر بازه جلوت؟ :-w
6. راجب قرص نعنایی هم نظری ندارم استثنا. زودتر میفهمیدم نمیومدم خاستگاریت :|
7. نامبرده کاری با پلی لیستت ندارم، فقط بگو اون یک چیه؟ :-"
8. نامبرده تو مجددا درس نداری مگه؟ اون دستبند نصفه چیه اونجا؟ :-w

همینا دیگه :-" راستش رفتم سراغ چت‌هامون که یه شات بگیرم عملا به فنا بری، دیدم تا چند ماه صحبت‌هامون در اینکه " وااااای دلم برات تنگ شده" خلاصه شده :| یکم خلاقیت نداریم ما چرا :)) یه روز عین آدم پاشی بیای خونمون محور بحث‌ها عوض میشه :))

+ نامبرده من کلا علاقه‌ای به شرکت تو صندلی داغ‌ها و استریت‌ها ندارما، انقدر که دوستت دارم اومدم :)

+ الان یهو یاد اون روز افتادم که وایساده بودم جلو تو و زهره، زنگ نماز بود، داشتم براتون قضیه نژادوخورده‌ای رو توضیح میدادم :))))))))))
 

(:TABASSOM:)

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,813
امتیاز
41,058
نام مرکز سمپاد
FRZ
شهر
TBZ
سال فارغ التحصیلی
94
بسم الله :د

1. از نامبرده اگه کفش و گوشیش رو بگیری که ازشون عکس نگیره، انگار اکسیژن رو ازش گرفتی :-"
2. نامبرده عاشق بادوم هندیه. اونارو اول کار میخوره، بعد وایمیسه با حسرت نگاه به ظرف خالی می‌کنه آه می‌کشه :-"
3. نامبرده الان چهار تا دونه شوید داره رو سرش ولی بازم نمی‌خواد کوتاه بیاد و اون کلیپس کوچیک رو برای اینکه اوزون یر ده گویمیا میزنه :-" (کانال باید عوض میشد شرمنده :)) )
4. درسته نامبرده اون گوشه کاغذ نوشته خسته‌تر از همیشه (عوضی دلم برا خطت هم تنگ شده :(( ) ولی دروغ میگه. الان قهوه می‌خوره خوب میشه :-"
5. نامبرده تو درس نداری کتاب شعر بازه جلوت؟ :-w
6. راجب قرص نعنایی هم نظری ندارم استثنا. زودتر میفهمیدم نمیومدم خاستگاریت :|
7. نامبرده کاری با پلی لیستت ندارم، فقط بگو اون یک چیه؟ :-"
8. نامبرده تو مجددا درس نداری مگه؟ اون دستبند نصفه چیه اونجا؟ :-w

همینا دیگه :-" راستش رفتم سراغ چت‌هامون که یه شات بگیرم عملا به فنا بری، دیدم تا چند ماه صحبت‌هامون در اینکه " وااااای دلم برات تنگ شده" خلاصه شده :| یکم خلاقیت نداریم ما چرا :)) یه روز عین آدم پاشی بیای خونمون محور بحث‌ها عوض میشه :))

+ نامبرده من کلا علاقه‌ای به شرکت تو صندلی داغ‌ها و استریت‌ها ندارما، انقدر که دوستت دارم اومدم :)

+ الان یهو یاد اون روز افتادم که وایساده بودم جلو تو و زهره، زنگ نماز بود، داشتم براتون قضیه نژادوخورده‌ای رو توضیح میدادم :))))))))))
ببینید من پیشنهاد میدم دفاع از خود و اسپمو آزاد کنید من بدون عذاب وجدان اسپم بدم
اینجوری معذبم :))
ببین اولندش که مرسی که اومدی دومندش وظیفت بود :-"
بعد اینکه من تو رو میشناسم که باهات تو سکرت چت میکنم بعد کلیر هیستوری میزنم دا ... :))
فنا مال اوناست :))
این حجم از شناخت کمرمو خم کرد :))
انقدر که از شرکت کردن شماها میترسم از تو جهنم جلز ولز شدن ترس ندارم :))
اون یک هم همون چنرندیاتیه که گوش میدم ... شات میگیرم اونم
بعد اینکه یه جوری پست بدید من دیگه اسپم ندم دا :))
مرسی :))
ها یه چیز دیگه ... دلم واسه تعریف کردناتم تنگ شد :))
البته دروغ چرا ... دلم واسه ماجراهای نژاد خورده ای و کیوی تنگ شد :))
 

میـنا

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,223
امتیاز
4,990
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
bnb
سال فارغ التحصیلی
1394
رشته دانشگاه
پزشکی سمنان
  • شروع کننده موضوع
  • #20

پهلوی

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,543
امتیاز
22,379
نام مرکز سمپاد
میرزا کوچک خان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1399
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا