جبر یا اختیار

ali ahmady

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
116
امتیاز
18
نام مرکز سمپاد
علامه ناشناسی
شهر
ناشناس اباد
سال فارغ التحصیلی
1400
زندگی مثل یک فیلم هست که در ان افراد به اختیار خودشون بازی کردن و این فیلم دست خدا است خدا این فیلمو جلو عقب میکنه و میدونه که چه اتفاقی افتاده و می افته و خواهد افتاد ولی عملا در انجام اون تآثیری نداشته.
این دیگه ساده ترین حالتی بود می تونستم توضیح بدم.
 

HeiSenberG

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
339
امتیاز
2,063
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
خرم آباد
سال فارغ التحصیلی
1399
اولا خدا نه من دوما من صدر بارم میگم این فقط یه مثال مبنی بر این که اگاهی از عملی دلیل اجبار نیست ثالثا خیر من نمی دونم بی دقتی میشه ولی دارم می بینم اون اتفاق خواهد افتاد و من تآثیری در به وجود امدنش نداشتم قبول دارم این مثال یه خلآ توش هست ولی قبول کنین که نمیشه با این مثال های محدود به زمان یک پدیده ی خارج از زمان و اثبات کرد.
من هنوز مشکل دارم. این آگاهی که شما مد نظرتونه به خاطر اینه که تصمیمات اون راننده از سر جبره. تنها در صورتی می‌شه به اونا علم داشت که کاملا متعین باشن.
همینطور نگفتید قبل از خطا ناظر می‌دونه چنین خطایی رخ خواهد داد یا نه.
 

ali ahmady

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
116
امتیاز
18
نام مرکز سمپاد
علامه ناشناسی
شهر
ناشناس اباد
سال فارغ التحصیلی
1400
من هنوز مشکل دارم. این آگاهی که شما مد نظرتونه به خاطر اینه که تصمیمات اون راننده از سر جبره. تنها در صورتی می‌شه به اونا علم داشت که کاملا متعین باشن.
همینطور نگفتید قبل از خطا ناظر می‌دونه چنین خطایی رخ خواهد داد یا نه.
شاید جواب این سوالتون در مثال دوم باشه
 

HeiSenberG

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
339
امتیاز
2,063
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
خرم آباد
سال فارغ التحصیلی
1399
زندگی مثل یک فیلم هست که در ان افراد به اختیار خودشون بازی کردن و این فیلم دست خدا است خدا این فیلمو جلو عقب میکنه و میدونه که چه اتفاقی افتاده و می افته و خواهد افتاد ولی عملا در انجام اون تآثیری نداشته.
این دیگه ساده ترین حالتی بود می تونستم توضیح بدم.

1. خداوند از ازل معتقد بوده افعال کنونی ما رخ می‌دهند.
2. معتقدات خداوند نمی‌توانند کاذب باشند.
3. اگر خداوند از ازل معتقد بوده که افعال کنونی ما به‌ این صورت واقع می‌شوند و معتقدات خداوند کاذب نیستند پس افعال کنونی ما به همین صورت واقع خواهند شد.
4. در حال حاضر نمی‌توانیم هیچ کاری بکنیم تا این واقعیت را تغییر بدهیم که خداوند از ازل معتقد بوده افعال کنونی ما واقع می‌شوند را تغییر دهیم.
5. در حال حاضر نمی‌توانیم واقعیت کاذب نبودن معتقدات خداوند را تغییر دهیم.
6. در حال حاضر نمی‌توانیم واقعیت شماره‌ی ۳ را تغییر دهیم.
7. بنابراین نمی‌توانیم این واقعیت را تغییر دهیم که اعمال ما فقط به همین صورت واقع می‌شوند.
 

ali ahmady

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
116
امتیاز
18
نام مرکز سمپاد
علامه ناشناسی
شهر
ناشناس اباد
سال فارغ التحصیلی
1400
1. خداوند از ازل معتقد بوده افعال کنونی ما رخ می‌دهند.
2. معتقدات خداوند نمی‌توانند کاذب باشند.
3. اگر خداوند از ازل معتقد بوده که افعال کنونی ما به‌ این صورت واقع می‌شوند و معتقدات خداوند کاذب نیستند پس افعال کنونی ما به همین صورت واقع خواهند شد.
4. در حال حاضر نمی‌توانیم هیچ کاری بکنیم تا این واقعیت را تغییر بدهیم که خداوند از ازل معتقد بوده افعال کنونی ما واقع می‌شوند را تغییر دهیم.
5. در حال حاضر نمی‌توانیم واقعیت کاذب نبودن معتقدات خداوند را تغییر دهیم.
6. در حال حاضر نمی‌توانیم واقعیت شماره‌ی ۳ را تغییر دهیم.
7. بنابراین نمی‌توانیم این واقعیت را تغییر دهیم که اعمال ما فقط به همین صورت واقع می‌شوند.
خودت میگی از ازل پس خدا رو محدود به زمان کردی که درست نیست شما فقط دارین با ذهن انسانی یک مفهوم فوق بشری را توضیح می دین من صرفا یه مثال اوردم که موضوع ملموس تر باشه وگرنه نه من نه شما و نه هیچ بنی بشری نمی تونه با مثال های زمینی این مفهوم فرا زمینی رو توضیح بده.
 

HeiSenberG

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
339
امتیاز
2,063
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
خرم آباد
سال فارغ التحصیلی
1399
خودت میگی از ازل پس خدا رو محدود به زمان کردی که درست نیست شما فقط دارین با ذهن انسانی یک مفهوم فوق بشری را توضیح می دین من صرفا یه مثال اوردم که موضوع ملموس تر باشه وگرنه نه من نه شما و نه هیچ بنی بشری نمی تونه با مثال های زمینی این مفهوم فرا زمینی رو توضیح بده.

https://philosophyar.net/معنی-ازل-و-ابد/
 

ali ahmady

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
116
امتیاز
18
نام مرکز سمپاد
علامه ناشناسی
شهر
ناشناس اباد
سال فارغ التحصیلی
1400
اینجا نوشته ازل ابتدایی نداره یه چیز مثل نزدیک شدن اعداد به 0
اینجا نوشته زمان یک خط ممتد و شروعی نداره من میگم اصلا خطی وجود نداره.
یعنی زمان وجود نداره
میدونم درکش سخته
 
آخرین ویرایش:

HeiSenberG

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
339
امتیاز
2,063
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
خرم آباد
سال فارغ التحصیلی
1399
اینجا نوشته ابتدایی نداره یه چیز مثل نز دیک شدن اعدا به ۰ در صورتی که من میگم اون نزدیک شدن هم وجود نداره
اینجا نوشته زمان یک خط ممتد و پایان نا پذیره من میگم اصلا خطی وجود نداره.
خب سفسطه‌هاتون بمونه خدمت خودتون.
اگر نکته‌ی ناگفته‌ای دارید بگید. اگرم نه تا بحثو تموم کنیم
 

ali ahmady

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
116
امتیاز
18
نام مرکز سمپاد
علامه ناشناسی
شهر
ناشناس اباد
سال فارغ التحصیلی
1400
خب سفسطه‌هاتون بمونه خدمت خودتون.
اگر نکته‌ی ناگفته‌ای دارید بگید. اگرم نه تا بحثو تموم کنیم
وقتی ادم کم میاره نباید دلایل طرف مقبلو اشتباه بدونه من هم زمان دارم با دو نفر بحث می کنم طبیعی ه که جملاتم خوب از اب در نیاد
 

HeiSenberG

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
339
امتیاز
2,063
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
خرم آباد
سال فارغ التحصیلی
1399
وقتی ادم کم میاره نباید دلایل طرف مقبلو اشتباه بدونه من هم زمان دارم با دو نفر بحث می کنم طبیعی ه که جملاتم خوب از اب در نیاد
خب باشه. پس سر فرصت قشنگ برام توضیح بدین.
 

Reihaneh.M

ریحـــانه...
ارسال‌ها
106
امتیاز
456
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1387
wdr : به نظرم جوابتون داده شده تو این تاپیک اگه نظرات رو بخونین...
چون آینده ای که نزد خدا حاضره، آینده ای هست که ما با اختیار خودمون بهش خواهیم رسید.
یعنی وقتی میگیم خدا به آینده علم داره، معنیش اینه که خدا میدونه ما با اختیار خودمون به کجا میرسیم.


به این قید ریز دقت کنید:
خدا می داند که ما "با اختیار خودمان" به کجا میرسیم و آن نزد خدا حاضر است.
مثلا فرض کنید شما میرید از یک مغازه دفتر بخرید من میدونم تو اون مغازه سه مدل دفتر هست و چون از علایق شما کاملا آگاهم میگم که فلانی حتما دفتر آبیه رو میخره. من آیا شما رو مجبور کردم اونو بخرید؟
خدا چون به همه چیز علم حقیقی داره پس آینده ای رو هم که ما با اختیار هامون ( البته به عقیده شیعه لا جبر و لا تفویض بل امر بین الامرین) میسازیم آگاهه
 

HeiSenberG

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
339
امتیاز
2,063
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
خرم آباد
سال فارغ التحصیلی
1399
من یک استدلال جدید پیدا کردم که به شرهای اخلاقی برهان شر هم جواب می‌ده:
۱- خداوند دانای مطلق است. یعنی به اموری که مستلزم تناقض نباشند علم دارد.
۲-امور گذشته و حال اموری هستند که با صدق صد در صد توسط خداوند قابل دانستن هستند.
۳-اگر انسان اختیار داشته باشد امور او باید نامتعین و تا حدودی مستقل از وقایع خارج باشند.
۴-امور طبیعی مانند زلزله و یا انفجار خورشید اموری متعین و خارج از اختیار انسانی‌اند.
۵-خداوند می‌تواند به امور متعین آینده علم داشته باشد.
۶-خداوند نمی‌تواند به امور نامتعین احتمالی آینده علم داشته باشد. اگر علم داشته باشد آن‌ها نامتعین و محتمل نیستند.
۷-خداوند نمی‌تواند بداند هرفرد در آینده چه چیزی را انتخاب می‌کند. چون انتخاب‌های ما امور نامتعینی هستند و قابل دانستن نیستند.
۸-ما اختیار داریم و خدا دانای مطلق است‌.
البته این تصوری متفاوت از پیشفرض‌های ما از خداست ولی خب اگه می‌خواین اختیار حفظ بشه باید پیشفرض‌هاتونو عوض کنید.
دقت کنید همچنان خدا دانای مطلقه. چون در هر زمان به تمام چیزهای ممکن داناست. همین‌طور هرچیزی که الآن قابل دونستن نیست بالاخره یه روز قابل دونستن می‌شه و خدا می‌فهمدش.
البته این با تغییرناپذیری خدا و تاثیرناپذیریش از دنیای مادی ناسازگاری داره و باید این ‌فرض‌هارو کنار بذاریم
 
آخرین ویرایش:

علیمپو

بچّه سنّی
ارسال‌ها
670
امتیاز
4,868
نام مرکز سمپاد
حلی۲
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
پس خدا در هنگام آفرینش ما و حتی پیش از وجود داشتن ما و پیش از آفریدن ما می دانسته است که ما با اختیارمان به کجا خواهیم رسید.
خدا با علم به این که ما به کجا خواهیم رسید ما را آفرید تا به آن مرحله برسیم.

شما به محض اینکه بگید انتخاب رو میدونید(با توجه به علایق و.....)، اختیار رو نقض کردید. چون اینجوری یعنی عوامل خاصی هستن که رفتار من رو تعیین میکنن. اصلا یکی از ویژگی های تعریف اختیار، پیش بینی ناپذیریه، بدونیدش که دیگه اختیار نیست!

خدا می‌دونه قراره اشتباهی رخ بده؟

1. خداوند از ازل معتقد بوده افعال کنونی ما رخ می‌دهند.
حالا درسته که به موضوع ربطی ندارن این بحثا ولی افعالی که استفاده می‌کنید همه‌شون در چارچوب زمانن. خدا می‌دونه که ما چیکار خواهیم کرد؟ حال و آینده رو جدا کردید همین‌جا. کلاً زبان برای انتقال مفاهیم خارج از محدوده‌ی زمان کاربردی نداره. یه روزی اگه بشر تونست کاری بکنه زبانش هم عوض می‌شه.
سوال درستش برای موجودی که فارغ از زمانه می‌شه «یعنی طرف می‌دونه من چیکار دارم می‌کنم؟» یا «یعنی طرف می‌دونست من داشتم چیکار می‌کردم؟» که خب مسخره‌س. یکی از باگای کتابای مقدس هم همینه که با زبان انسان‌ها راجع‌به خدا حرف زدن. البته خیلی هم مهم نیست. :‌))
 
آخرین ویرایش:
بالا