بحث کردن راجب زمینه ای که توش تخصص نداریم:خوب یا بد؟

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع A M I N
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
هم صورت خوب داره هم بد
بدش اینه که خب اول اینکه اگه کسی حرفاتون رو بشنوه و چیز زیادی ندونه
با حرف های نادرست ممکنه گمراه بشه توی اون زمینه.ضمن اینکه رو اعصاب
کسایی که اطلاعات دارن راه میریم:-"و همچنین در مواردی ضایع میشیم و
اعتماد به نفس نابود میشه.
ولی صورت خوبش اینه که توی بحثا ادم خیلی چیزا یاد میگیره که سریع تره.
هم اطلاعات مورد بحث و هم یه سری اداب اجتماعی رو توی بحثا یادمیگیریم
همچنین چندبار که راجب یه موضوع بحث کنیم برای داشتن حرف توی اون زمینه
ناخوداگاه مطالعه مون هم بالاتر میره و خلاصه میریم سمت اطلاعات و دانش بیشتر
 
بحث یه چیز کُلیه
این ک نظر غلط بدیم، دیگران رو گمراه کنیم یا مثلای بحث‌های سیاسی اجتماعی که ملت می‌کنن از روی عقاید کور کورانه، قطعا بده
اما این‌که بحث کنیم تا چیز یاد بگیریم خوبه!

پ.ن: عین بالایی شد پستم؟ :-??
 
تا این جا گفتین که اگه برای یاد گرفتن باشه خوبه.
سوالی که پیش میاد اینه که اگه برای یاد گرفتن با بحث شروع کنیم چه قدر کمک می کنه؟روش بهتری وجود داره؟

(مدیر اگه صلاح دید موضوع رو منتقل کنه به انجمن مرتبط تر)
 
یه چیزی که هست اینه که همه‌ی ما ناخودآگاه راجع به مسائلی که توش تخصص نداریم یه نظری تو پس‌زمینه‌ای مغزمون داریم. پس بحث کردن حداقل باعث میشه یه سری از نظرای چرت‌و‌پرتمون حذف بشه:))

از طرفی معلوم کردن حد تخصص هم جای بحث داره مثلا من راجع به یه موضوع فلسفی بخوام نظر بدم باید کلا فلسفه خونده باشم یا دو سه تا کتاب راجع به همون موضوع بسه؟

درکل به نظرم تا وقتی فرد غیرمتخصصی در موقعیت قدرت قرار نگیره حداقلش اینه که بحث کردن ضرری نداره که متاسفانه مورد زیاد هست:-"
 
تا این جا گفتین که اگه برای یاد گرفتن باشه خوبه.
سوالی که پیش میاد اینه که اگه برای یاد گرفتن با بحث شروع کنیم چه قدر کمک می کنه؟روش بهتری وجود داره؟

(مدیر اگه صلاح دید موضوع رو منتقل کنه به انجمن مرتبط تر)
خیلی خیلی میتونه کمک کنه اگه ادمایی که توی بحث شرکت میکنن(غیر از خودمون که چیزی نمیدونیم)
حداقل دوتاحرف متفاوت بزنن و توی زمینه مورد بحث اطلاعات داشته باشن
روش بهتر که میشه همون مطالعه فردی و تحقیق و اینا. که خب بحث چون سریع تر
اطلاعات رو منتقل میکنه میتونه بعضی اوقات مفیدتر باشه
 
تا این جا گفتین که اگه برای یاد گرفتن باشه خوبه.
سوالی که پیش میاد اینه که اگه برای یاد گرفتن با بحث شروع کنیم چه قدر کمک می کنه؟روش بهتری وجود داره؟
این ی متُد آموزشیه،
اینکه ی موضوعی رو مدرس پیش بکشه و بحث کنن و براشون جهت فکری خاصی مشخص کنه
اما اینکه برای یادگیری طرف بیاد وسط بحث تخصصی چرت و پرت بگه و اظهار نظر کنه از روی بحث بقیه ب نظر من بده
 
پس چرا بیش تر بحثایی که دور و بر ما اتفاق می افته و دست کم یه نفر نابلد توشون هست هیچ وقت به نتیجه نمی رسه؟و جالب تر این که به جنگ لفظی ختم میشه.
 
پس چرا بیش تر بحثایی که دور و بر ما اتفاق می افته و دست کم یه نفر نابلد توشون هست هیچ وقت به نتیجه نمی رسه؟و جالب تر این که به جنگ لفظی ختم میشه.
چون اولا ک طرف نمیدونه میخاد چ کنه و چ نتیجه ای بگیره از بحث
دوما کسی نیست ک جهت فکریشو نظم بده
سوما ایرانی جماعت همین مدلیه :))
 
پس چرا بیش تر بحثایی که دور و بر ما اتفاق می افته و دست کم یه نفر نابلد توشون هست هیچ وقت به نتیجه نمی رسه؟و جالب تر این که به جنگ لفظی ختم میشه.
چون معمولا این ادما نه تنها نمیخوان چیزی یاد بگیرن بلکه میخوان همون ذهنیت قبلی
که PAN گفت رو به بقیه بقبولونن(واژه بهتری یادم نیومد:-")
 
شرکت و حضور توی بحث، با اینکه نظر دادن از روی تعصّب توی بحثی که توش تخصص نداریم فرق میکنه. :‌))
شرکت توی بحثا خیلی خوبه، آدمُ پر میکنه و غیره. ولی قبل از نظر دادناتون به این فکر کنین که واقعا پیش‌زمینه ی اطلاعاتی‌ای دربارش دارید یا صرفاً میخواید بگید منم هستم؟ یا از روی تعصّب صرفا چرت و پرت می‌پرونید که دهنِ طرفِ مقابلُ ببندید؟ :‌)) که خب اگه اینجور باشه علاوه بر بقیه ی عواقب خودتونم زیادی کوچیک می‌شید.
 
چون اولا ک طرف نمیدونه میخاد چ کنه و چ نتیجه ای بگیره از بحث
دوما کسی نیست ک جهت فکریشو نظم بده
سوما ایرانی جماعت همین مدلیه :))
اولا:من نوعی اگه یاد گیرنده هم باشم بازم نمی دونم چه نتیجه ای می خوام بگیرم.نه؟
دوما:جهت فکری چیست؟نظم جهت فکری چیست؟چیز خوبیست؟ :-"
سوما:چرا یه صفت رو به همه نسبت دادی؟
 
حس می کنیم که خودمون عقل کل یم طرف مقابل ما هیچی نمی فهمه و به زور باید بهش بفهمونیم
اگه بخوایم بحثی به نتیجه برسه باید یه ذهنیات مشترکی رو بین افراد پیدا کنیم و اونا رو پررنگ تر کنیم و چیزایی که ما قبول نداریم نگیم به طور قطع غلطه یا حرف ما قطعا درسته
 
سوما چون همین طوریه :))
دوما جهت فکری ینی تو ی خط منظم بحث پیش بره برای کسی ک میخاد یاد بگیره،
کسی ک متخصصه میتونه خمزمام از ده تا جنبه مختلف بحث کنه راحت اما این برای کسی ک تازه قراره وارد بحث شه تا یاد بگیره ممکن نیست پس باید بتونه ی جهت فکری درست رو انتخاب کنه
اولا اون مشکل خودته :)) مثلا وارد بحث اشپزی میشی مُتد آشپزی یاد بگیری، نمیدونی میخای چ نتیجه ای بگیری؟
 
حس می کنیم که خودمون عقل کل یم طرف مقابل ما هیچی نمی فهمه و به زور باید بهش بفهمونیم
اگه بخوایم بحثی به نتیجه برسه باید یه ذهنیات مشترکی رو بین افراد پیدا کنیم و اونا رو پررنگ تر کنیم و چیزایی که ما قبول نداریم نگیم به طور قطع غلطه یا حرف ما قطعا درسته
ذهنیت مشترک جای بحث نداره.داره؟؟
این سبک بحث که شما میگین چطوریه؟؟چی میشه ازش یاد گرفت؟
تصور من اینه که یه نفر یه چیز میگه بقیه تایید میکنن.این درسته؟؟
 
ذهنیت مشترک جای بحث نداره.داره؟؟
این سبک بحث که شما میگین چطوریه؟؟چی میشه ازش یاد گرفت؟
تصور من اینه که یه نفر یه چیز میگه بقیه تایید میکنن.این درسته؟؟
نه منطورم اینه که تا هر کسی بخواد به زور چیزی که فکر می کنه درسته رو به طرف مقابلش بقبولونه در نهایت بحث نتیجه ای نداره .
توی بحث بالاخره توی یه جیز اقلا فکر مشترکی دارن دیگه. به جای اینکه طرف مقابل رو سرکوب کنه یه قسمت رو تایید کنه اقلا و این می تونه شروع یه بحث باشه که به نتیجه برسه
 
سوما چون همین طوریه :))
دوما جهت فکری ینی تو ی خط منظم بحث پیش بره برای کسی ک میخاد یاد بگیره،
کسی ک متخصصه میتونه خمزمام از ده تا جنبه مختلف بحث کنه راحت اما این برای کسی ک تازه قراره وارد بحث شه تا یاد بگیره ممکن نیست پس باید بتونه ی جهت فکری درست رو انتخاب کنه
اولا اون مشکل خودته :)) مثلا وارد بحث اشپزی میشی مُتد آشپزی یاد بگیری، نمیدونی میخای چ نتیجه ای بگیری؟
سوما:آیا این روش بحث کردن کار خوبیست؟ :-"
دوما:اگه یه متخصص و یه معمولی رو به روی هم قرار بگیرن،متخصص چه جوری می تونه معمولی رو توی هر ده تا جلو ببره و معمولی چه جوری می تونه جلو بره که بحث به نتیجه برسه؟
اولا:برای بحثایی که چند تا نتیجه ی مختلف براشون وجود داره چی؟
 
توی بحث بالاخره توی یه جیز اقلا فکر مشترکی دارن دیگه. به جای اینکه طرف مقابل رو سرکوب کنه یه قسمت رو تایید کنه اقلا و این می تونه شروع یه بحث باشه که به نتیجه برسه
چرا؟
 
Back
بالا