من هم آدولف هیتلرم! اما نه اون هیتلری که جنگ جهانی رو به راه انداخت، من نه طرفدار فاشیسمم، نه نازیسم. من فقط همونم که یه شب به سرم زد قلب کسی رو که دوست دارم فتح کنم. در حالی که همه ی دنیا می گفتن توانایی انجامش رو ندارم، ولی من با تموم قدرت شروع کردم. خوب هم پیش رفتم، خیلیم بهش نزدیک شدم. اما درست لحظه ای که خواستم تصاحبش کنم اسیر سرما شدم، سرمای نگاهش. مثل هیتلر که اسیر سرمای زمستون شوروی شد. سرمای نگاه کسی که دوستش داری با سرمای زمستون شوروی هیچ فرقی نداره. جفتش باعث میشه یه ارتش تلف بشه و یه جنگ جهانی رو ببازی. میدونی اگه آدولف هیتلر اسیر سرمای وحشتناک شوروی نشده بود چه اتفاقی می افتاد؟ اون می تونست کل دنیا رو بگیره! باید نگاهش رو می دیدی... بدون هیچ احساسی نگاهم می کرد.