دوره های حرفه ای رنگ روغن ومدادرنگ و سیاه قلمو گذروندم و خیلی خوب نقاشی میکشم وطراحی میکنم اماا...
هم اکنون در مدرسه فرزانگان در رشته تجربی درحال تحمل انواع فلاکت ها می باشم
بهترین و برترین استعدادم اینه که تو بدترین موقعیت ها و شرایط لبخند میزنم
کسی اشکمو ندیده
همیشه تو بدترین موقعیت ها حال بقیه رو خوب کردم
جنبه ام خیلی ببالاست گاهی در حدی که میگن توروخدا ناراحت شو از حرفمون
من به طرز عجیبی حس میکنم تو همه چی خوبم و تو هیچی خوب نیستم تا همین چند وقت پیش فکر میکردم که من باید ریاضی میخواندم و ریاضی نخواندن من ظلم بزرگیست به خودم و بشریت. بعد که کمی غرق زیست شدم، آن را عمیقا فهمیدم و الان تقریبا نزدیک است با آن یکی شوم! به این فکر میکنم که نه، انگار درست انتخاب کردهام. انگار من برای تجربی ساختهشدهام. ساعتی بعد با سرودن یک شعر به این فکر میکنم که اصلا باید ادبیات میخواندم، آینده من در ادبیات من است. و روز بعد با خواندن کتابی فلسفی عمیقا تاسف میخورم که چرا انسانی را انتخاب نکردهام! اینها مرا دیوانه میکند. این حجم از سردرگمی چه کسی را دیوانه نمیکند؟
بعد دیوانهوار به فکر فرونیروم و میگویم اصلا چرا من یکی هستم؟ کاش چندتا بودم! یکی را میفرستادم فیزیک میخواند یکی پزشک میشد یکی شاعر میشد یکی روانشناس!
بعد شبها مینشستیم باهم تا صبح به بحث علمی و مشاعره
بعد منِ شاعر مشاعره را میبرد و قاهقاه به منهای دیگر میخندید...!
میبینید؟ اینها مرا دیوانه نمیکند. اینها مرا دیوانه کردهاست!
اینو از یه پیج اینستا کپی کردم
دقیقا حرف منه
هیچیم عالی نیست ولی همه بهم میگن تو این رشته خیلی با استعدادی://
و خودمم نمیدونم واقعا کودومشو بیشتر از همش دوس دارم
تو بحث کردن حضوری من خیلی خوبم تا حالا نشده تو بحث حضوری کم بیارم.
دیگه...
استعداد فوق العاده ای در کله شق بودن دارم پاش بیفته خودم رو حاضرم در خطر های بزرگ بندازم تا طرف مقابل متوجه عمل زشتش بشه
به گفته ی آدمای دور برم قبلا نقاشیا خوبی میکشیدم و از حدود سه سالگیم همه میگفتن تو نقاشی استعداد دارم چند ساله کنار گذاشتمش در حال حاضر هم انقدر اعصابم داغونه که دستام میلرزن و مثل قبل دیگه نمیتونم نقاشی بکشم نهایتا بعد چند دقیقه عصبانی میشم کاغذخط خطی و مچاله میکنم
از همان دوران طفولیت ایده های خلاقانه ی زیادی داشتم خیلی سعی کردم ایده هامو عملی کنم اما پدر و مادرم بی اعصاب تر از چیزی بودن که بهم اجازه بدن فعالیت غیر درسی داشته باشم :-s
اول دبیرستان بود که فکر کردم تو برنامه نویسی استعداد دارم سال بعد هم فکر کردم تو ریاضی استعداد خوبی دارم و از اینکه نذاشتن برم رشته ی ریاضی ناراحت بودم
اما الان فکر می کنم هیچ استعدادی ندارم مگه اینکه چیز ناله کردن رو بشه استعداد حساب کرد