الگوی توسعه (پیشرفت) مناسب ایران چیست؟

به نظر شما، کدام الگوی توسعه برای ایران مناسب است؟


  • رای‌دهندگان
    27
  • شروع کننده موضوع
  • #1

mohaq

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
372
امتیاز
-13
نام مرکز سمپاد
شهید سلطانی
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1390
دانشگاه
دانشگاه باقرالعلوم (علیه السّلام) - قم
رشته دانشگاه
دانش اجتماعی مسلمین
به نظر شما، ایران برای پیشرفت و بهبود، باید از کدام یک از برنامه های توسعه پیروی کند؟
از الگوهای غربی و خارجی استفاده کنیم یا از الگوی پیشرفت بومی استفاده کنیم؟
الگوی بومی هم دو نوع دارد:
1. 100 بومی، یعنی براساس علم و فرهنگ ایرانی اسلامی
2. براساس نظریات غربی، امّا مناسب سازی شده برای فضای ایران
 

əlireza

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,969
امتیاز
8,899
نام مرکز سمپاد
..
شهر
..
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
---
-پاک نکن-_-

#ویرایش: چرا؟

-چون نامربوط نبود :|

#چون ریپلایم شده بود و زمینه ی اسپم های بعدی بود به نظرم بهتر بود پاک بشه :(

:| مگه من مسؤل کامنت بقیه‌م؟

#پست اگه اسپم باشه و باعث افزایش اسپم بشه حذف می شه( مفهوم خاصیم نداشت پستتون) همه ی پستای اینطوریم حذف کردم از این تاپیک . کلا شیش تا پست بود چهارتاش اسپم
واژه ی ولایت مطلقه ی فقیهم چندان ربطی به این تاپیک نداشت .
 
آخرین بار توسط مدیر ویرایش شد:
  • لایک
امتیازات: Sep

ÄBČDE FGHÏ

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,575
امتیاز
10,855
نام مرکز سمپاد
علامه ی حلی 1
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
علوم پزشکی شهید بهشتی
به نظرم ما باید در رجوع به عقل و خرد از غرب تقلید کنیم ، حالا الزاما نتیجه قرار نیست مثل غرب بشه
 
  • شروع کننده موضوع
  • #5

mohaq

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
372
امتیاز
-13
نام مرکز سمپاد
شهید سلطانی
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1390
دانشگاه
دانشگاه باقرالعلوم (علیه السّلام) - قم
رشته دانشگاه
دانش اجتماعی مسلمین
الگوی بومی که دین نهایتا به عنوان قسمی از فرهنگ در حال تغییر توش لحاظ بشه نه بیشتر،
تو گزینه های شما به نظر میاد الگو اگه نخواد غربی باشه الزاما باید اسلامی باشه
این سه تا گزینه رو براساس جریان ها موجود گفتم.
الآن تو ایران سه تا جریان سراغ دارم:
1. کسانی مثل تقی زاده ها که میگن از نوک پا تا فرق سر باید غربی بشیم و کاملا دلباخته ی غرب هستند.
2. کسانی هستند که میگن نظریات غربی خوبه ولی باید مقادیر و کمّیاتش رو براساس شرایط کشورمون بازسازی کنیم.
3. کسانی که میگن باید به فرهنگ اسلامی خودمون رجوع کنیم.

مثلا ایده ی چهارمی هم وجود داره، امّا تو ایران طرفدار نداره.
یه سری ایده ها هم محال هستند، مثلا توسعه ی ایرانی(غیراسلامی). چون علم و فرهنگ ایرانی(حداقل چیزهایی که ازش باقی مونده) اینقدر غنای محتوایی ندارند که بشه ازشون برنامه ی توسعه استخراج کرد. برای همین تقریبا هیچ طرفداری نداره.
همین ایرانی گرایی محدودی هم که بین مردم وجود داره، بیشتر از جنبه ی مواجهه و دشمنی با اعراب و اسلام برجسته شده، مثلا وقتی میرید تو زندگی این افراد، می بینید که به غیر از چندتا نماد، مابقی زندگیشون بویی از ایرانی گری نمیده، یا همین فرهنگ اسلامیه، یا فرهنگ غربی.
البته این بلا فقط سر فرهنگ ایرانی نیومده، تقریبا تمام فرهنگ های ملّی در جهان از عرصه ی زندگی اجتماعی خارج شده اند.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #6

mohaq

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
372
امتیاز
-13
نام مرکز سمپاد
شهید سلطانی
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1390
دانشگاه
دانشگاه باقرالعلوم (علیه السّلام) - قم
رشته دانشگاه
دانش اجتماعی مسلمین
منظورم رو توی دو مرحله بیان میکنم.

من نمیگم حالا مثلا ایرانی گرایی زرتشتی هر چند به نظرم خلافه حرف شما از اونجایی که مستقیم پیگیر بودم آن چنان غنایی ازش باقی مونده که بشه گفت بیشتر از دوره اسلامی بعدش به خصوص که تو این فرهنگ اسلامی ما گربز شدید داریم از عرفان که بعد از اسلام واقعا تاثیر گذار شد توی فرهنگ ما و ما الان به کلی نادیدش میگیریم و پرهیزو سرکوبش میکنیم در حالی که واسه منی که چندان اسلام گرا نیستم ندید گرفتنش واقعا سخته، اگر دنبال این هستین ببینین غنای قبل از اسلاممون کمی و کیفی بوده و هست یا نه بگین مطالب رو ارائه بدم یا شاید بهتره واقعا محقق باشین و بعد ابراز کنین که نیستو نمونده ازش. همین الان بری تو روستاها ی یکم دور مونده از جامعه به روز میبینی شاید خیلی وقتا از اسلام چیزی اسم و اداشو در اوردن نیست بینشون و کاماکان به فرهنگ باستانیه خودشونن دیدگاهشون به مرگ و زندگی ازدواج تولد همه چی آدابو رسومو باوراشون حاکی از همینه اگه درست دیده بشه.
مقدار آثار فرهنگی وعلمیِ باقی مونده از پیش از اسلام، بسیار کمتر از دوره‌ی بعد از اسلام هستش.(دیگه دو واحد تاریخ تمدّن رو پاس کردم)
برای مثال، چندتا کتاب از پیش از اسلام باقی مونده؟! (بعد مقایسه کنید با دوران بعدش)
چندتا بنا و ساختمان از پیش از اسلام مونده؟!(بعد مقایسه کنید با دوران بعدش)
اگر سندی دارید، واقعا ممنون میشم که اینجا ذکر کنید.



اگر هم به تاریخ جریان های ملّی گرایی در ایران رجوع بفرمایید، متوجّه میشید که این جریان ها، در اوج خودشون که به اسلام اعتراض داشتند، به سمتّ خرّم دینی رفتند. یعنی تو قرم سوم هجری، که تقریبا کمتر از 300 سال از ورود اسلام گذشته، مخالفین اسلام حاضر نیستند به گذشته‌ی خودشون رجوع کنند و برن سراغ ادیان قبلی، و میرن سراغ یه چیز جدید به نام خرّم دینی که البته موفّق نبودند.

غنای اسلام در طیّ 300 سال کاری کرد که اونا از گذشته شون دست بکشند، حالا شما چطوری بعد از 1400 سال، می فرمایید که غنای قبل از اسلام اینقدر زیاد بوده؟!



همین الان بری تو روستاها ی یکم دور مونده از جامعه به روز میبینی شاید خیلی وقتا از اسلام چیزی اسم و اداشو در اوردن نیست بینشون و کاماکان به فرهنگ باستانیه خودشونن دیدگاهشون به مرگ و زندگی ازدواج تولد همه چی آدابو رسومو باوراشون حاکی از همینه اگه درست دیده بشه.

بحث توسعه ناظر به چندتا روستا نیست. بحث اینه که ما میخوایم پیشرفت کنید.
آیا شما، میتونی با فرهنگ پیش از اسلام، برای شهرهای چندمیلیونی، برای کشورها، برای دنیا و سازمان های جهانی، برنامه‌ی اخلاقی، حقوقی، سیاسی و ... ارائه بدی یا نه؟!
تا حالا ندیدم کسی ادعا کنه که از فرهنگ ایران در پیش از اسلام، چنین چیزهایی درمیاد! شما اوّلیش هستی!
اگر شخصیت برجسته ای سراغ دارید، بفرمایید.



ولی حرف من این نبود که اسلامی نباشه، یا زرتشتی باشه، یا ملی گرایانه باشه یا حتی همین بومی، یا عرفانی که علاقه خودمه سایه بندازه یا هرچی حرف من اینه که ببینیم چی جواب میده و اگه واقعا دنباله این باشیم باید این قالباو چهارچوبایی که از قبل ارائه میکنین اونم گلچین شده مثال همین اسلامی که گلچین شمارو باید بپذیریم لاغیر اول از همه باید کنار بزاریم اگه این کارو کنیم هیچ کدوم این گزینه ها نشه شاید.
پیش فرض ها اگر براساس واقعیت باشند بد نیستند.
(به طور کلّی اگر میخوایید بحث های هرمنوتیک رو مطرح کنید، جاش اینجا نیست. برای شبهات هرمنوتیکی جواب دارم، امّا بفرمایید در بحث معرفت شناسی)



واسه همین میگم با نظر سنجیت به نظر من میاد داری پیش فرضای خودتو تحمیل میکنی و این اصلا جالب نیس و نمیشه نادیدش گرفت
پاسخ این هم تو قبلی ها بود.

گزینه‌ی چهارمی وجود نداره. (حداقل فعلا) یکی پیشنهاد کردید که گفتم این درست نیست و طرفدار شاخصی نداره.
اگر کسی گزینه ی مهمّ دیگری به ذهنش رسید، بگه تا اضافه کنم.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #7

mohaq

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
372
امتیاز
-13
نام مرکز سمپاد
شهید سلطانی
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1390
دانشگاه
دانشگاه باقرالعلوم (علیه السّلام) - قم
رشته دانشگاه
دانش اجتماعی مسلمین
به نظرم ما باید در رجوع به عقل و خرد از غرب تقلید کنیم ، حالا الزاما نتیجه قرار نیست مثل غرب بشه
منظور شما اصل رجوع به عقل و خرد هستش یا شیوه ی مراجعه به عقل و خرد؟!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #8

mohaq

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
372
امتیاز
-13
نام مرکز سمپاد
شهید سلطانی
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1390
دانشگاه
دانشگاه باقرالعلوم (علیه السّلام) - قم
رشته دانشگاه
دانش اجتماعی مسلمین
الگوی بومی که دین نهایتا به عنوان قسمی از فرهنگ در حال تغییر توش لحاظ بشه نه بیشتر،
تو گزینه های شما به نظر میاد الگو اگه نخواد غربی باشه الزاما باید اسلامی باشه

تو یه سری از بحث ها میشه از عناصر ملّی استفاده کرد، مثلا بحث های طبّ سنّتی یا مهندسی و معماری و ... .
امّا تو یه سری از بحث ها، فرهنگ ملّی ما چیزی که به درد الآن و جامعه‌ی پیچیده ی ما بخوره، نداره، مثلا بحث سیاست یا حقوق و اخلاق و ...

مثلا با گفتار نیک و پندار نیک و کردار نیک، شاید بشه یه روستا رو اداره کرد، امّا این جمعیت های متراکم امروزی رو نمیشه.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #9

mohaq

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
372
امتیاز
-13
نام مرکز سمپاد
شهید سلطانی
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1390
دانشگاه
دانشگاه باقرالعلوم (علیه السّلام) - قم
رشته دانشگاه
دانش اجتماعی مسلمین
۱ در این که آثار به جا مونده از دوران اسلام بیشتره بخاطر نابودگری های فراوان مسلمانان شکی نیست و منطقی هم اینه که دوران اسلام دوران متاخر بوده غیر از این بود جای تعجب داشت

این حرفا که غالبا بدون سند هستش.
اگر دوست داشتید، یه موضوع جدید ایجاد کنید تا روی این مباحث تاریخی بحث کنیم.

۲ من نگفتم از پیش از دوران اسلام آثار بیشتری به جای مونده ولی شما گویا علاقه مندین تعبیر شخصی خودتون رو از همه چیز داشته باشید در مورد صحبت های منم همین طوره بدون توجه به این که من چی میگم، عرفان رو مثال زدم که برای مثال دوران کنونی ازش بین تعداد زیادی از فقها تعبیر بدعت میشه ( طرفداران اين نظريه جمعي از محدثان و فقها مثـل: مقـدس اردبيلي، 150-50 :1383؛ شيخ حـر عـاملي، 138-87 :1383؛ وحيـد بهبهـاني،1412ق:157-51 و ... و در عصر جديد مكارم شيرازي، صافي گلپايگاني و مؤسسان و پيـروان مكتب تفكيك مثل ميزا مهدي اصفهاني، ميرزا جوا آقا تهراني، محمدرضا حكيمـي و .... از روشنفكران ديني دكتر سيد يحيي يثربي و ... و برخي شكل ديني عرفان را يك نيرنـگ دانستهاند؛ مثل محمود، بيتا: 497 ) * در صورتی که بسیاری از آثار ادب و حکمت و... به جا مونده مربوط به عرفان و تفاسیر و اشکال کاملا متفاوتی از اسلامی که امروزه شما ها اسلام خطابش میکنیدند. و تهش فکر کنم تنها چیزی که مورد پذیرش شما بمونه همون کتاب نامه‌ای از امام موسوی کاشف‌الغطاء باشه. جالبه برام چطور از حرف من که دقیقا اشاره کردم و توضیح دادم و مثال زدم مثلا مقوله ی عرفان رو و گفتم که اگه کنارش بزنین چیز زیادی نمیمونه براتون که از غنا حرف بزنید باز اومدید برداشته خودتون رو کردین و حرف من رو به این شکل تغییر دادین که گفتم آثار بعد اسلام کمتر از قبلشه. من فقط گفتم گذشته ی پیش از اسلام با تمام تاریخ سوزی اسلام اونقدرا هم پوچ نبوده که شما نشونش میدید. در کل رویه ی فرافکنی جالبی نیست.

این هم یک حرف عجولانه ست.
ما حداقل هشت نوع رویکرد علمی در جهان اسلام داشتیم که یکیش عرفانیه.
رویکرد حدیثی، فقهی، کلامی، تفسیری، تاریخی، ترویجی و ... داشتیم. یعنی بدون عرفان هم کلّی منبع وجود داره.
از این هم بگذریم، حالا چون یه سری از فقها و ... اومدن عرفان رو نفی کردن، معنیش این نیست که عرفان از اسلام بیرونه؟!
عرفان هم علم دینی محسوب میشه. حداقل دیگه خود عرفایی نظیر ابن سینا و شیخ اشراق و ملّاصدرا که دیگه خودشون ادعا داشتن عرفانشون کاملا دینیه. اینا رو که نمی تونید بیرون کنید.


۳ خرم دینان و سرخ جامگان جبهه مخالف اعراب و حکمای عباسی و اسلامی که ارمغان اوردند بودند تعبیری من از جنبششون دارم جنبش مذهبی نیست ( مذهب ستیز شاید ) و شاید یه سری رسمو رسوم و مرام خودشون رو داشتند ولی چهارچوب مذهبی؟
حالا خوبه اسم نهضتشون خرّم دینیه!



بخاطر غنای اسلام بوده اونم؟ نمیفهمم غنای اسلام چیکارست
اونا وقتی اسلام رو دیدند، از گذشته‌ی خودشون پشیمون شدند.
امّا در دوران های بعدی، هرکسی که ایران رو فتح می کرد، سعی می کرد خودش رو به خلفا و سلاطین اسلامی منتسب کنه.
مثلا بعد از صفویه، تمام کسانی که علیه ناردشاه و ... قیام کردند، خودشون رو ادامه‌ی صفویه معرفی کردند. چرا؟! برای اینکه صفویه، یکی از اوج های تمدّن اسلامی بود.
چه ترک ها، چه مغول ها و چه اقوام دیگه که تو ایران حاکم شدند، در فرهنگ اسلامی هضم شدند. با اینکه قدرت هم دستشون بود.
امّا ایران چنین فرهنگی نداشت که مسلمانان را در خودش هضم کنه.


بازم میگم مسئله این نیست مسئله اینه فرهنگ اسلامی هم همچین چیز هایی ازش در نمیاد حداقل تا الان که یک الگوی توسعه ی اسلامی از تعبیر شما که در عمل پاسخ گو باشه مشاهده نشده.
حداقل یه جست و جویی تو اینترنت انجام بدید بعدش اظهار نظر کنید.

فقط یکی از مجموعه‌کتاب ها، با نام الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، تا الآن 25 جلدش چاپ شده. عناوین متفرقه بماند به کنار!!!!


با نهی از منکر و امر به معروف میشه اداره کرد؟ بهتر نیست یکم به پاسخی که میدید فکر کنید؟ فرقی نداره یا با اصل رجوع به عقل و خرد یا شیوه ی مراجعه به عقل و خرد!

اوّلا امر به معروف و نهی از منکر، فقط بخش کوچکی از فقه است و فقه هم بخش کوچکی از مجموعه‌ی علوم اسلامی.

ثانیا، شما ظاهرا با شیوه‌ تولید علم شنا نیستید. علوم از یک سری نظریات کلّی تولید میشن. مثلا جامعه‌شناسان بزرگ، خیلی هاشون شاید چهار یا پنج جلد کتاب بیشتر ننوشته باشند و مسلّما راجع به بسیاری از مسائل ، اظهار نظر نکردند، امّا طرفدارانشون، میان و با توجّه به اون نظریات کلّی، مسائل جدید رو بازتولید می کنند.

اسلام هم پر از نظریه و منابه نظری هستش.



من نه از هرمسیه هستم نه زرتشتیم نه ملی گرا بر خلاف تصور شما و از اول هم گفتم من گزینه ای مدنظر ندارم داشته باشمم هیچ کدوم این ها نیست فقط ازتون خواستم ابتدا ببینید این الگوی توسعه باید پاسخ گوی چی باشه بعد گزینه هاتونو گلچین کنید و گزینه پیشنهاد بدید چون به نظرم تا زمانی که شما نیازتون رو نشناختید هیچ گزینه ای نمیتونند پاسخ گو باشند. و اگر نیاز رو در نظر بگیرید گزینه های متفاوتی هم پاسخ گو میبینید نه این بخواید حتما نیاز هارو با یکی از این گزینه ها پاسخ داد.
توسعه معانی مختلفی داره. من معنای عامّ و لغویش رو مدنظر دارم تا همه ی نظریات رو شام بشه.
توسعه یعنی بهبود، پیشرفت و بهترشدن و معانی مشابه.


در کل رویه ی فرافکنی جالبی نیست.
بحث فرافکنی نیست، بحث اینه که شما نمی تونید به کسی که مبانی معرفت شناختی و هستی شناختی متفاوتی با شما داره، بحث کنید. فکر میکنید همه باید مثل شما فکر کنند.



من واقعا میلی به ادامه ی این بحث ندارم امیدوارم ببخشید.
تا موقعی که یک مبنای معرفت شناختی و هستی شناختی مشترک بین ما نباشه، یقینا ما نمی تونیم بحث کنیم.
حالا با تجربه گراها و ابطال گرا ها میشه یه بحث هایی کرد امّا با شما ظاهرا نه.
تا اونجا که من فهمیدم، شما کلّا نسبی گرایی. با نسبی گرایی نه میشه گفت حرف کسی درسته و نه میشه گفت حرف کسی غلطه!
یعنی با نسبی گرایی جای بحثی نمی مونه.
هروفت به چندتا گزاره ی مطلق رسیدید، لطفا در تاپیک معرفت شناسی مطرح کنید، تا بحث کنیم و اگر مورد وفاق بود، اینجا براساسش بحث کنیم.
 
بالا