رابطه‌تون با خانواده چطوره؟

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Admin2
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

رابطه‌تون با خانواده‌تون چطوره؟

  • خیلی بد

    رای‌ها: 7 4.7%
  • بد

    رای‌ها: 23 15.3%
  • معمولی

    رای‌ها: 51 34.0%
  • خوب

    رای‌ها: 50 33.3%
  • عالی

    رای‌ها: 19 12.7%

  • رای‌دهندگان
    150
رابطه من با تک تکشون عالیه... اما روابط جمعیمون با ضعف هایی همراهه متاسفانه.
 
خوب...ولی دوست داشتم دوستانه باشه
 
اونا سعی میکنن منو بکشونن تو خودشون ولی من نمیرم :))
دارم فک میکنم اگ در آینده رفتم خونه خودم تتها کسی ک باهاش خوب خواهم بود همسرمه :)) :دی
 
اصولا در حال تغییر و ناثابت :-?
که به نظرم همش به خودم بستگی داره... وقتایی که سعی در بهتر کردن اوضاع و احوال دارم سعی می کنم باهاشون حرف بزنم و نظراتمونو به هم نزدیک تر کنم مثلا اگه حرف اونا منطقی اومد خب خودمو تغییر میدم ولی اگه به نظرم اومد که یه جاهایی باید اونا رو از موضع شون به موضع خودم نزدیک کنم این کارو می کنم و این همش به نظرم به خودم بستگی داره بازم...اینکه اصن شما این کارو رو بکنی به این جهته که برات خانواده ات و روابطت مهم باشه وگرنه اره ... میشه فقط به صرف یه هم خونه ای نگاه کرد و وقت گذروند فقط... ولی یه فرق بالقوه ای که دارن با بقیه افراد اینه که نگاه شون از اول بهت مثبته و بای دیفالت پذیرفته شده ای و تداوم این موضوع به رفتار و سکنات خودت بستگی داره... البته اینکه اونا سازگاری شون بالاست هم بی تاثیر نیس;;)
 
بابا نون میده
ماما ظرف میشوره
 
مامانم خوبه، بابام هم خوبه، خواهرم هم خوبه....پس کلا خوبن دیگه:-?
کلا شاید ولی جزئا نه...به طور جزئی این شکلیه: مامانم خوبه، بابام نه خیلی...باهاش راحت نیستم اصلا...خواهرم هم بستگی داره:-"

منم اینجوریم
با بابام اصلا راحت نیستم
ولی مامانم چرا خیلی راحتم
 
منم اینجوریم
با بابام اصلا راحت نیستم
ولی مامانم چرا خیلی راحتم
نرده می کشن دور خودشون
نمی ذارن ادم خودشو رها کنه
ولی اونام یه جاهایی تسلیم میشن
ولی بابا ها یه مدلی تسلیم میشن که آدم فکرشم نمی تونه بکنه ...
 
نه چندان جالب
بیشتر هم خونه هستیم تا خانواده
فقط هر از گاهی تا سر حد مرگ دعوا میکنیم‌:/
باز مامانم یه درجه بهتره ولی بابام دیگه خودشم میدونه ازش متنفرم.
 
با مامانم خوب نیستم.
اما بابامو دوست دارم .خیلی خوبه البته وقتی مامانم نیست.
بعضی وقتا فکر می کنم بچه سر راهیم اما وقتی به شباهت بین خودم و خواهرم فکر میکنم میبینم اشتباه میکنم.
 
پاسخ به این پرسشو میذارم بعدا چون هنوز وقتایی که باید خودشونو نشون بدن نرسیده
 
میتونم بگم افتضاحه=///
 
آخرین ویرایش:
تا کی باشه:))
با بابام که عااالی*-*
مامانم خوب ولی بعضی وقتا انقد رو مخه میخام خفش کنم:)):))
با خواهرمم رابطه ندارم اصلا:))
صب تا شب سر هر دومون تو گوشیه:))
ولی اون مدت زمان کمم خوبه اگه تهش به دعوا نکشه:))
 
اکثر اوقات دوست دارم فرار کنم از خونه
 
پاسخ به این پرسشو میذارم بعدا چون هنوز وقتایی که باید خودشونو نشون بدن نرسیده
تنش های زیادی بینمون هست اصطحکاک زیاد
هر چی بیشتر میگذره بیشتر تفاوت عقیده ها مشخص میشه
انگار هیچکدوممون حوصله ی همو نداریم شاید همو دوست داشته باشیم ولی این روزا وجودش خیلی کمرنگ شده
شاید فاصله بتونه بهترش کنه البته امیدوارم
 
خبببب در اینکه من اونارو دوست دارم و اونا هم منو دوست دارن هیچ شکی نیست
امااا خب من زیاد با بابام راحت نیستم در واقع میانگین تایمی که باهم روزانه حرف میزنیم شاید۲دقیقه هم نشه اون همیشه سرش شلوغه و تایمی واسه من نداره و من از این لحاظ همیشه ناراحت بودم اما باهام خیلی راه میاد و خیلی بهتر حرف میزنه و همیشه بهم بها میده
مامانم که اوکیه ولی بیشتر جاها اختلاف نظر داریم وهمین میتونه تبدیل به موقعیتی بشه که من کل اون روزو حرص بخورم و حرف نزنم و بعد یادم بره '-'
اوووف داداشمم که اصن نگم لحظه ایه یه وقتایی میگیرتمون سروصدامون میره بالا یه وقتایی انقد خوبیم که همه تعجب میکنن
در کل دوستام بیشتر منو میفهمن و بیشتر چیزایی که باید به خانواده بگم به اونا میگم.
کلا از لحاظ گفتن مشکلاتم باهاشون راحت نیستم و زیاد همو درک نمیکنیم اما خب بنظرم ارتباطمون بدم نیست
 
رابطه ی چندان تعریفی نداریم...
بسی کنترلگرن و مذهبی(البته مذهب مدل خودشون...ینی یکسری چیزارو عقیده ندارن)و سنتی هم و میخوان هرطور شده ما بچه هارو تو قالب های خودشون فرو کنن..پس چندان حق انتخاب یا آزادی هم نداشتیم...حتی الان ک ۲۴ سالمه هم.
 
واقعا با هم خوبیم.
بابامو که خیلی زیاد دوست دارم، با هم حرف می زنیم، از اتفاقات محل کار تعریف میکنه، از خاطراتش میگه، شوخی میکنه. مامانم هم چون اختلاف سنی زیادی باهام نداره واقعا باهاش احساس غریبی نمیکنم. با برادرم همش دعوا داریم ولی کلا با هم خوبیم و این دعوا ها صرفا برای وقت گذرونی و سرگرمیه!
البته عقایدمون زمین تا آسمون فرق داره، درباره ی خیلی چیزا ! اما می تونیم مدیریتش کنیم جوری که بحثمون نشه و کنار هم خوشحال باشیم، در واقع خیلی وقت ها توی بحث ها کوتاه میایم و از اثبات خودمون دست می کشیم که با هم خوب باشیم. مامان بابام تا جایی که بشه سعی میکنن با ما راه بیان. من و برادرم هم از حق نگذرم بچه های سر به راهی هستیم. :)
در کل راضی ام، شکر.
 
هروقت هرکاری بخواد انجام بشه اگه مربوط به من باشه به احتمال نود درصد مامانم کنسل میکنه:|پس افتضاح
بابام هم خیلی خوبه ولی در مقابل مامانم قدرت چندانی نداره :|متوسط
داداشم که واقعا هیچی:|
یه لحظه حس کردم جنگ قدرت هاست:))
ولی خب همشون رو دوست دارم خونواده ام ان دیگع
 
آخرین ویرایش:
در دوست داشتن همه شون که شکی نیس
ولی داداشام و زن داداشم (عالی و در بعضی مواقع خوب)
بابام (متوسط)
مامانم (بد)
 
حالا که بحث بابک خرمدین داغه، شما هم بیاید بگید رابطتون با خانواده چطوره؟
 
Back
بالا