• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

negaar-30954

  • شروع کننده موضوع
  • #1

negaar_mgd

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
343
امتیاز
3,198
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهرکرد
سال فارغ التحصیلی
1403
با سلام^^
کتابایی که من خوندم عموما خوب بودن
فعلا یه سری کتابایی که بنظرم ارزش خوندن داشتن:
مجموعه آنی شرلی-ال. ام. مونتگمری
مجموعه هری پاتر-جی. کی. رولینگ
مجموعه قصه های سرزمین اشباح-دارن شان
چهار گانه سه پایه ها-جان کریستوفر
سه گانه نگهبانان-لیان تنر
باران مرگ-گودرون پاوسه وانگ
بینوایان-ویکتور هوگو
با خانمان-هکتورمالو
سیاه دل-کورنلیا فونکه
طولانی ترین آواز نهنگ-ژاکلین ویلسون
ماتیلدا-رولد دال
چارلی و کارخانه شکلات سازی-رولد دال
ماه بر فراز مانیفست-کلر وندرپول
جایی که کوه بوسه می زند بر ماه-گریس لین
شگفتی-آر. جی. پالاسیو
باغبان شب-جاناتان آکسیر
اوا-پیتر دیکنسون
آن سوی آبی بیکران-لارن ولک
کودک،سرباز و دریا-ژرژ فون ویلیه
فرانکنشتاین-مری شلی
دو جلدی ظهور فرانکنشتاین-کنت آپل
جک قاتل-کری منیسکلکو
بابالنگ دراز-جین وبستر
مروارید-جان استاین بک
دنیای سوفی-یوستین گوردر
کوری-ژوزه ساراماگو
بیگانه-آلبر کامو
غرور و تعصب-جین آستین
من پیش از تو_جوجو مویز
از کدام سو/هوای من/سو من سه_نرجس شکوریان فرد
آخرین گودال-لوئیس سکر
451 فارنهایت-ری بردبری


*فعلا همینا باز چیزی یادم اومد اضافه می کنم*-*
 
آخرین ویرایش:
  • شروع کننده موضوع
  • #2

negaar_mgd

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
343
امتیاز
3,198
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهرکرد
سال فارغ التحصیلی
1403
تعقیب جک قاتل
"روایتی است الهام گرفته از قتل های مخوف جک قاتل در لندن قرن نوزدهم. داستانی دلهره آور که پایانی رعب انگیز دارد"
نویسنده:کری منیسکلکو
مترجم:کژوان آبهشت
رده سنی: 18 سال به بالا
انتشارات باژ
سال چاپ:1397
تعداد صفحات:441

66448820_388569855130178_3871719592018920751_n.jpg

کتاب با صحنه ی تشریح جسد شروع میشه. آدری رز وادزورث دختر هفده ساله ایه که خانواده ای داره نسل اندر نسل ثروتمند. برخلاف توصیه های عمه خودش از گلدوزی و مراسم چای بیزاره و علم بیشتر از هر چیزی براش جذابیت داره، ظاهرش رو شبیه پسرا می کنه تا بتونه توی جلسات علمی عموش شرکت کنه.
در این میان جک قاتل یا پیشبند چرمی کار خودشو آغاز می کنه، زنان لکاته هدف حمله هاش هستن و هربار یکی از اندام های داخلیشون ربوده میشه.آدری رز که از این رفتار جک قاتل عصبانی میشه همراه عمو و پسری به نام تامس شروع میکنن به جمع آوری مدارک بر علیه جک قاتل تا هویت اون رو فاش کنن

یکی از اون کتاباییه که هربار بازش می کنی دوباره و دوباره کشش داستان جذبت می کنه. توصیف صحنه ها و احساسات شخصیت ها خیلی قویه و همینطور عکس هایی که از مکان ها جای جای کتاب گذاشته شده باعث میشه بتونی دقیقا صحنه رو مجسم کنی. رفتار شخصیت ها رو طوری جلوه میده که خواننده به هر کسی مظنون میشه بجز متهم اصلی و درنهایت قاتل با جنون خودش برای پس گرفتن رویاش خودش رو نابود می کنه...

*خودم میدونم خوب ننوشتم-.-
 
  • شروع کننده موضوع
  • #3

negaar_mgd

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
343
امتیاز
3,198
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهرکرد
سال فارغ التحصیلی
1403
من پیش از تو
"تو درک نمی کنی اما من می خوام همون خودِ قدیمم باشم"
نویسنده:جوجو مویز
مترجم:مریم مفتاحی
رده سنی:گروه سنی "د" و "ه"
انتشارات آموت

تعداد صفحات: ۵۳۴
%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%85%D9%86-%D9%BE%DB%8C%D8%B4-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D9%88.jpg

"ماجرای این کتاب با حادثه‌ای که برای ویل ترینر اتفاق می‌افتد شروع می‌شود. ویل ترینر پسری از طبقه بالای جامعه است که متخصص امور مالی نیز می‌باشد. او ورزشکار، ماجراجو، اهل سفر و عاشق است که وضعیت مالی بی‌نظیری دارد. از آن دسته از آدم‌هاست که تا به حال کمبودی در زندگی نداشته و هرچه را که می‌خواسته به دست آورده است.
حادثه مهم رمان در سال ۲۰۰۷ رخ می‌دهد و نویسنده به طور خلاصه آن را شرح می‌دهد. باران به شدت می‌بارد و ویل بعد از اینکه به قصد انجام دادن کارهای خود، دوست دخترش لیسا را ترک می‌کند در خیابان با یک موتورسوار تصادف می‌کند. تصادفی که باعث می‌شود دچار آسیب در مهره‌های ۵ و ۶ ستون فقرات شود و فلج شدن دست‌ها و پاهای او را به همراه داشته باشد."
صدای گوش‌خراشی می‌آید، ویل نگاه می‌کند. صدای ناخوشایند بوق اتومبیلی است. تاکسی سیاه براق را مقابلش می‌بیند. راننده شیشه اتومبیل را پایین داده است. در گوشه‌ی میدان دیدش چیزی می‌بیند که نمی‌تواند به‌خوبی تشخیص دهد. آن چیز با سرعت باورنکردنی به‌طرفش می‌آید.
صورتش را به طرف آن برمی‌گرداند، بلافاصله متوجه می‌شود در مسیرش قرار دارد و به هیچ طریقی نمی‌تواند خودش را از سر راهش کنار بکشد. او وحشت، دستش باز می‌شود، گوشی بلک‌بری رها می‌شود و می‌افتد زمین. فریادی می‌شنود که احتمالا از گلوی خودش خارج شده است. آخرین چیزی که می‌بیند دستکش‌های چرمی هستند و صورتی که داخل کلاه ایمنی است.
هم خودم هم دوستام خوندیمش و بنظرم قشنگ بود^^
یه چیزی که من به شخصه دوست نداشتم این بود که راوی داستان عوض میشد، ترجیح میدم راوی از اول تا آخر کتاب ثابت باشه
روان نوشته شده بود. شخصیتای داستان زیاد نبودن و بیشتر داستان حول دو شخصیت اصلی میچرخید.

افراد زیادیو میشناسم که این کتابو خوندن و عموما یا خیلی دوستش داشتن یا اصلا خوششون نیومده!
ولی خب بنظرم ارزش خوندن داشت
 
  • شروع کننده موضوع
  • #4

negaar_mgd

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
343
امتیاز
3,198
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهرکرد
سال فارغ التحصیلی
1403
از کدام سو-هوای من-سو من سه

%D8%B3%D9%88.%D9%85%D9%86.%D8%B3%D9%87-9.jpg

کتاب اول درباره پسریه به اسم جواد که با مرگ دوستش بهش یه تلنگری میخوره و با کمک معاون مدرسشون(خدا قسمت بکنه از این معاونا) کم کم از اون پسر بی بند و بار به خدا نزدیک تر میشه
کتاب دوم از زبان دوست جواد و بیشتر درباره روابط دختر و پسر و پیامدهاشه
سو من سه هم درباره دو نفر دیگه از این اکیپ چهار نفریه که بیشتر درباره شیطان پرستیه

در کل ارزش خوندن داشت
استدلالاش تکراری نبودن و برای منی که کل دین برام پر از شک و شبهه ست جذاب بود
 
  • شروع کننده موضوع
  • #5

negaar_mgd

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
343
امتیاز
3,198
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهرکرد
سال فارغ التحصیلی
1403
451 فارنهایت
”اعتبار حقیقت با اعتراض زیاد از دست می‌ره!“
38130.jpg

حکومت‌ها در پی سانسورهای فرهنگی، برای منافع سیاسی‌شان گاهی کتاب‌ها را در ۴۵۱ درجه فارنهایت (دمای سوخت کاغذ) می‌سوزانند.

«ری بردبری» در کتاب «فارنهایت ۴۵۱» جامعه‌ای را در آینده تصویر می‌کند که در آن کتاب خواندن و تفکر جرم محسوب می‌شود. ری بردبری، در این رمان به نقد عواقب سانسور و کتابسوزی، کم شدن توجه انسان به ادبیات و کتاب، همچنین تاثیر خطرناک رسانه‌هایی مانند تلویزیون بر سطح اطلاعات و دانش بشر می‌پردازد.


خود داستان خوب بود، ولی ریتمش گاهی خیلی تند میشد. به خودت میومدی میدیدی فضای داستان عوض شده یه خونه خراب شده یکیم دم مرگه. دنیای کتاب تا حد زیادی دنياييه که ازش میترسم، کتاب نیست، ادبیات نیست، ربات، ربات، ربات. پر از تشبیه بود، به شخصه عاشق تشبیه و تشخیص و توصیف و این داستانام :))
 
بالا