حیوانات مدرسه!!!

تا حالا تو مدرسه تون حیوونی غیر از حشراتی مثل زنبور اومده؟؟؟

  • بله، خیلیییییی :د

    رای‌ها: 53 60.2%
  • نه بابا یه بار هم نیومده:/

    رای‌ها: 17 19.3%
  • خداروشکر فقط یه بار:)

    رای‌ها: 18 20.5%

  • رای‌دهندگان
    88

الینا:)

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
506
امتیاز
4,672
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بابل
سال فارغ التحصیلی
1400
مدرسه ی ما هم دخترونه هم پسرونه تو روستا هس بین کلی باغ و دشت و مرداب و برکه در نتیجه همه جور حیوون هم پیدا میشه:/ (به خاطر سکوت و اینجور چیزا)
سوسک که چیز عادیه ولی بدترین اتفاقی که ممکنه بیوفته اومدن موشه:-ssاولین بار کلاس هفتم بودیم و کلاسمون طبقه همکف بود، یه روز زنگ ریاضی داشتیم امتحان تستی مشترک بین کلاسا رو می دادیم که یکدفعه از دیواری که پشت صندلی معلممون بود یک جانوری به نام موش بیرون میاد:-s بچه ها که می بیننش جیغ می کشن و وقتی که معلم می فهمه با یک جیغ گوش خراش می پره رو صندلی و بعد از کلاس فرار می کنه بیرون (زودتر از همه:))) و آخر هم موشه غیب می شه و هیشکی نمی فهمه کجا رفته:D البته بستر تقلب رو به خوبی برای ما فراهم کرد:D
اومدن گنجشک هم هر سه ماه یه بار داریم و زنبورها هم ماهی دو بار به ما سر می زنن:))
یه بدی دیگه ای هم که مدرسه مون داره اینه که موقع کود دهی باغات کل مدرسه بوی پهن گاو می گیره:/
پ.ن: این موش ها اولین بار با عنوان موش تیزهوشانی به ما معرفی می شن:)
 
من که خب مدرسه جدیده ولی کلاس تابستونیا رو که رفدم یه گربه‌ی سیاه با بچه‌هاش بودن. اول فک میکردیم فقد یه بچه داره ولی هی از تو باغچه میومدن بیرون و فکنم سه چار تایی باشن‌‌ و سیاهِ سیاهن‌‌.
 
مدرسه ما طوریه که دورتا دورش خونه مسکونیه
و چون تو پایین شهره مدرسمو همه خروس دارن ....
هر روز یه رخی نشون میدن
و از یه جایی میان
 
مدرسه‌ی ما گربه زیاد داشت
یعنی گربه‌هامون اصالت داشتن:))
نسل اندر نسلشون توو مدرسه‌ی ما ب دنیا اومده بودن و بزرگ شده بودن و بچه‌هاشونم همینطور
سرایدارمون مرغ و خروسم داشت و برای همینم مثلاً زنگای تفریح میدیدی ۶_۵ تا جوجه دارن پشت مامانشون حیاطو متر میکنن:))

ی چند باری هم قورباغه اومده بود ک با بچه‌ها گرفتیمشون بردیم پارک روبروی مدرسه ولشون کردیم

موشم گاهی خیلی کم میدیدیم:|

کفتر و یاکریمم ک پر بود...

مدرسه‌ی ما گربه زیاد داشت
یعنی گربه‌هامون اصالت داشتن:))
نسل اندر نسلشون توو مدرسه‌ی ما ب دنیا اومده بودن و بزرگ شده بودن و بچه‌هاشونم همینطور
سرایدارمون مرغ و خروسم داشت و برای همینم مثلاً زنگای تفریح میدیدی ۶_۵ تا جوجه دارن پشت مامانشون حیاطو متر میکنن:))

ی چند باری هم قورباغه اومده بود ک با بچه‌ها گرفتیمشون بردیم پارک روبروی مدرسه ولشون کردیم

موشم گاهی خیلی کم میدیدیم:|

کفتر و یاکریمم ک پر بود...
آها
یادم رفت بگم
توو مدرسمون چند‌تا مرغ عشق خوشگلم داشتیم ک تخمم میذاشتن و بچه‌هاشونم هرسال بهشون اضافه می‌شدن:RedHeart
بعد یاد گرفته بودن در قفسشونو باز کنن،
هرچندوقت ی بار مجبور بودیم ب زور بگیریمشون تا ی موقع گربه‌ها نخورنشون:))

آها
یادم رفت بگم
توو مدرسمون چند‌تا مرغ عشق خوشگلم داشتیم ک تخمم میذاشتن و بچه‌هاشونم هرسال بهشون اضافه می‌شدن:RedHeart
بعد یاد گرفته بودن در قفسشونو باز کنن،
هرچندوقت ی بار مجبور بودیم ب زور بگیریمشون تا ی موقع گربه‌ها نخورنشون:))
اینم بگم حیاطمون باغچه و دار و درخت داشت
بعد این ک بارون میومد(مخصوصاً شدید) حیاط پر میشد از کرمای خاکی، پرا:|:))
تازه ی سری جونور شبیه حلزونم بود...
 
آخرین بار توسط مدیر ویرایش شد:
الانا که نه ولی دبستانمون یه جنگلی بود برای خودش یه بار رتیل اومد سر کلاسمون :|
یه بار دیگه هم یه چیزی اومد تو مدرسه میگفتن سنجابه ولی خوب ظاهرا موش بود میخواستن اولیا اعتراض نکنن:-s
 
مدرسمون کفتر و گنجشک و اینا داشت
خداروشکر خیلی بمباران نمیکردن

+اولش فکر کردم در مورد افرادی عه که حییون بازی در میارن:))
 
ما مدرسمون خارج از شهره یه محوطه کلا خارج از شهرکه فقط مراکز سمپاد هستن و دانشگاه آزاد و علوم پزشکی و وسط بیابونه کلا !
و تو این سه سال ما انواع جانور ها رو از نزدیک باهاشون آشنا شدیم !
یه بار یه بز نشسته بود رو نیمکت :)) یه بارم تو آزمایشگاه بودیم یه کلاغه از پنجره اومد داخل :)) خیلی باحال بود همه سنگره گرفته بودن زیر صندلیا اون بد بختم هول شده بود هی سرش میکوبید به پنجره :))
هر روز صبحم که میخوایم وارد مدسه بشیم یه سگه هست دم در ازمون استقبال میکنه :)
یه مدتم نمیدونم کی مرغداری راه انداخت اونجا ساعتای اول که خوا آلود بودیم خروسه میگفت قوقولی قوقو :))
دیگه یعنی بس نیست بازم بگم :- ؟ :))
 
خب ما سرایدارمون مرغو خروسو اینا داره و خ بامزن!
بیژنو کامران گربه‌های شناسنامه‌داره مدرسمونن^-^
سوسکو زنبورو مارمولکم کاملن طبیعیه(بخاطر دارو درخت فراوون توی محوطه باشه فکر کنم ک البت وجود اینا واقعن جای شکر داره)
و دم در مد چنتا بچه‌گربه هستن ک از بس بچه‌ها بهشون پفکو اینجور چیزا دادن نمیرن دیگ:/بدعادت شدن کلن،از آدم نمیترسن ک هیچ لب ب آشغالو اینجور چیزام نمیزنن:) غذای پاکیزه فقد**
 
خب نمیدونم اطلاع دارید یا نه ولی حلی ۲ اراک وسط کوهه،ینی ما اینور کمربندی تو دامنه کوهیم،شهر هم اونوره

حیوون تا دلت بخواد داریم.زنبور سرخ ها که اصلا پاتوقشون اونجاس و جایی نمیرن.بقیه جانوران هم مثل کلاغ و کفتر و عقاب و شاهین به وفور دیده میشه:D
گفته شده لاک پشت هم دیدن ولی خو جوجه تیغیشو با چشم خودم دیدم
یه خاطره جالب هم بگم براتون،اول امسال که یادتونه چقد برف و بارون اومد؟خب ما وقتی رفتیم مدرسه دیدم آسفالت کف مدرسه به فنا رفته و داره از زیرش چشمه میجوشه اصا یه چیزی:))
 
ما تو مدرسمون خیلی حیوون داریم.
حیوانات وحشی و خطرناک مدرسه ما عبارت اند از
دبیر دینیمون
دبیر شیمیمون
دبیرای المپیاد ریاضی
بعضا دبیرای المپیاد زیست
حیوانات بی آزار تر عبارت اند از
دبیر ورزش
معاون
دبیر عربی
اون‌یکی دبیرای المپیاد زیست ک در دسته بندی حیوانات خطرناک نبودن
و خب یسری حیوان مجهول الحال هم داریم ب نام دانش آموزان سال دوازدهم
 
ما خداروشکر تا حالا فقط مارمولک و زنبور و عنکبوت دیدیم
نمیدونیم چرا هر وقت اسم دوستم رو میگیم زنبورا فرار می کنن.:))خیلی این روش رو امتحان کردیم،هر بار که زنبور اومد تو کلاسمون و ما گفتیم:مریم... رفت.یه بار یکی از این زنبور نیشی ها(بزرگ و قرمزن نمیدونم شما بهش چی میگین)اومده بود کلاسمون و نمی رفت.یکی از بچه ها گفت:مریم و زنبوره سریع از کنار کانال کولر رفت بیرون.
خدا کنه مدرسه جدیدمون هم حیوون نداشته باشه.چون یه جای پرت شهره ممکنه که سوسک هم پیدا شه:-ssفقط خدا کنه
 
روز اول مدرسه سال اول، یه بچه گربه سفید خوشگل مریض رو دیوار مدرسه بود که مامانش با بقیه بچه ها نبرده بودتش
این گربه رو بچه ها برداشتن و بهش آب و غذا اینا دادن
یکی از بچه ها هم که خودش گربه داشت براش دارو میاورد
این خوب شد و تو مدرسه بزرگ شد
بچه ها بهش غذا اینا میدادن
بوفه چیزی اضافه میومد بهش میداد
دیگه نون و نمک خورده بود رفتنی نبود
اسمش اکبر بود
دیگه جزوی از کادر مدرسه بود
شبا که سالن روشن بود میومد تو
یه موقع صبح میرفتیم میدیدم تو یکی از کلاسا خوابه
وقتی هم کش میومد دقیقا شبیه لوسیفر بود
و خب سال سوم فهمیدیم اکبرمون کبری شده
بعد سه هفته، بعد عید رفتیم‌ مدرسه و دیدیم تو انباری مدرسه اکبر خوابیده با ۵ تا بچه گربه که حتی نمیتونن چشماشونو باز کن
 
پشمام ریخت دوستان از چیزایی که گفتین،
مدرسه ما تقریبا حاشیه شهره و فقط سگ و گربه ها میان توش یه دوری میزنن
سوسک و زنبور و هزار پا و ... اینام که عادیه
 
مدرسه ما در حدی کثیف بود که پشه و زنبورم به ندرت میومدن=)) :-"
 
یه بار یه گربه اومد تو حیاط‌مون، بعد گیر کرده بود به تورِ دروازه‌ی فوتبال :|
خیلی بد هم طناب تور دور بدنش پیچیده شده بود.
آبدارچی مدرسه هم وقتی می‌خواست طنابه رو قیچی کنه، گربه چنگ می‌انداخت -_-
در نهایت با بدبختی آزادش کردیم و اونم سریع دوید رفت بیرون :))
 
یه سری موقع امتحانا صندلیا رو گذاشته بودن تو حیاط، رفتیم نشستیم امتحان بدیم از تو جامیزم یه موسی‌کوتقی در اومد:))
 
هر دفعه که رفتیم مدرسه(ثبت نام، کتاب، دیروز که حضوری بود،...) یه گربه سفید و تپل تو حیاط بود :))
پارسال واسه افتتاحیه و اختتامیه کارگاه علوم هرچی عکس و فیلم از مدرسه نشون دادن اون گربه هه توش حضور داشت:|
بچه ها هم کلی تو چت شلوغ کردن که الهی من قربونت بشم و دلم برات تنگ شده و چقد بزرگ شدی و...:|:))البته به جز ما هفتمای بیچاره=((
 
چند هفته ایه یه کلاغ اومده تو مدرسه مون و مثل اینکه نمیتونه خیلی پرواز‌کنه و همه ش راه میره تو حیاط. هروقت میایم مدرسه یه سلامی بهش میکنیم :|
کنار ورودی نمازخونه هم دونه میریزن برا کبوترا و هرچندوقت یبار یه لشکر عظیمی از کبوترا اونجا جمع میشن.
مرغ و خروس هم داریم : | یکیشون رنگ تاجش یجوریه و بهش میگیم ترامپ
 
Back
بالا