بیاید یه حرکتی بزنیم!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع whoisparya
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
در بستر آنلاین میشه کارایی انجام دادا
نمشه ؟
 
نمیشه ی کمپینی چیزی راه بندازیم و از بقیه هم کمک بخوایم؟!
هدفمونم بچه‌های بی‌بضاعت باشه برای تهیه‌ی نوشت‌افزار و کیف و لباس، یا مثلاً خوراکی و اینا باشه
یا مثلاً اگه بتونیم کلیپ آموزشی درست کنیم عالی میشه
حالا یا درسی، یا چیزایی ک خودمون بلدیم و قابلیت آموزش داره
ی چیزی باشه ک ب دردشون بخوره
عروسک و اینا خوشحالشون میکنه، خیلی هم خوشحالشون میکنه، اما وقتی مجبور باشن شب سر گرسنه روو زمین بذارن یا پول تهیه‌ی دفتر و مداد نداشته باشن، ب چ دردشون میخوره؟!
اگه افراد معتمد پیدا بشن و بتونیم با ی حساب پول جمع کنیم و توو تلگرام و اینستاگرامم تبلیغ کنیم برای کار خوبمون، و این ک مشخص باشه برای همه ک این پول کجا میره و ب دست مردم چ مناطقی میرسه(بدون ذکر نام اشخاص برای حفظ احترامشون) خب فکر میکنم خیلیا مشارکت کنن...
میشه با مدیران مدارسم هماهنگ کرد ک اگه تونستن کمک کنن در این راستا و با والدین ب اشتراک بذارنش
بنظر من ک خیلی خوب میشه...
 
موافقم با قضیه کلیپ.
میتونیم یه پیج اینستاگرام باز کنیم یا هشتگشو راه بندازیم و گسترشش بدیم.
امابنظرم به سمپاد محدودش نکنیم که دامنش وسیع تر باشه و آدمای خیلی خیلی بیشتری باهامون همراه شن.
 
موافقم با قضیه کلیپ.
میتونیم یه پیج اینستاگرام باز کنیم یا هشتگشو راه بندازیم و گسترشش بدیم.
امابنظرم به سمپاد محدودش نکنیم که دامنش وسیع تر باشه و آدمای خیلی خیلی بیشتری باهامون همراه شن.
عالیه
یه تیم باید وقتشون رو صرف طرح و تیم دیگر صرف ساخت محتوا کنن که برنامه زود تر پیش بره و کسی خسته نشه
 
اهم اهم...
من یه چنتا ایده داشتم که به مدیران گرامی دادم و خب جور نشد :-"
به نظر من حرکتی که قراره زده بشه نبایدمداوم و همیشگی باشه ؛ چرا؟
1_یه طورایی عادی میشه و از حجم خفنیتش کاسته و بهش بی توجهی میشه بعد یه مدت
2_تو کارای موردی مشارکت بقیه بیشتره نسبت به وقتی که به طور مستمر این کار انجام شه

@a.khakpour77 ! حساب سمپادیا ایده ی ظاهرا خوبیه و حتی قرار بود @shnava یه افزونه درگاه بانکی به فروم اضافه کنه؛اما مدیریتش پیچیده ست،احتیاج به آدم مورد اعتماد و مسئولیت پذیری داره که نسبت به ریال به ریال پولی که به حساب واریز میشه تعصب داشته باشه.
اکانت اینستا ام خوبه.اونم یه نفر ادمین پاکار می خواد واسه تبلیغات و فالوور و گسترش و این بحثا.

یه سری اپلیکیشن هایی هستن که خود گردان یا وابسته به جایی ان و سوژه های بی بضاعت و کم بضاعت رو معرفی می کنن که بهشون کمک کنی.از اونام میشه استفاده کرد،خیلی خوبن.

هزینه های درمانی واقعا واجب و ضروری ان.آدمایی رو دیدم که برای خرج زایمان ناتوانن و واسه پرداخت ویزیت دکتر یا خرید دارو هاشون به شدت مشکل دارن.می تونیم تو یه بازه زمانی یه ماهه مثلا رو هزینه های درمانی کار کنیم و ماه بعدش روی کمک به کسب و کار و تولیدی ها.
ما الان خیلی در مورد واحد های تولیدی مسئله داریم و خیلیاشون بسته یا در شرف تعطیل شدن ان.بعد از کار افتادنشون خانواده های زیادی دچار مشکل میشن.به این هم بپردازیم :-"

خلاصه که منم هستم دی:
 
این نظر جالبی نیست
بهتر از فضای خود مدرسه استفاده کنیم
برای مثال با هماهنگی مدرسه یک روز به دانش اموزان بی بضاعت رو دعوت کنیم و با کمک دبیران مشکل درسیشون رو حل کنیم
اموزش ارزش بیشتری داره
اونها شاید نیاز به دروس تئوری نداشته باشند و طی آموزش های محدود دروس فنی بیشتر بکارشون میاد و از این طریق حتی شاید بتونن از تکلف ادمایی که ازشون کار میکشن و تو مضیقه قرارشون میدن خارج بشن و خودشون با توانایی های خودشون و از راه درست پول در بیارن
اما اگه بخواین تحت تکلف بگیرینشون قضیه اش فرق داره...
 
چه تاپیک خوبی!
اگر کمکی لازمه بگید ماهم میایم
 
خب شما خودتون پیشنهادی دارین بگین
 
در مورد پیدا کردن افراد نیازمند شاید خودمون کافی باشیم دوروبر هممون پیدا میشن افرادی که نیازمندن
اما بنظرم بجای اینکه پراکنده کار کنیم روی یه بخش از نیازا تمرکز کنیم مثلا فقط کتاب و دفتر و لوازم التحریر بخریم یا هر چیزه دیگه‌ای که فک میکنین بیشتر نیازه بهش

فک کنم اگه مدیرا کمکمون کنن یخورده جدی تر پیش بره تاپیک
پ.ن:در همین راستا میشه میتینگای جذابی گذاشت مثلا تو خونه سالمندان^-^
 
پول روی هم گذاشتن واسه خرید گوشی یا تبلت برای دانش اموزایی که توی این شرایط نیازمندن خیلی خوبه
 
داشتم فکر می کردم ای کاش فقط کمک مادی نبود
مثلا آموزش چیزی میزی و اینا ب صورت آنلاین
می تونیم ی زیر واحد از خود سایت هم بکنیمش
ولی خب خیلیا وقت اینکارارو ندارن
اره موافقم منم میتونم کمک میکنم هم درسی هم هنری
 
سلام =)
الان هر کسی میتونه تو خونه بشینه روزی 5-10 تا ماسک درست کنه ( نحوه درست کردنش سخت نیست تو اینترنت هم لابد هست میتونید برید ببینید )
هزینه کمی هم داره ولی خیلی کمک کننده اس
این ماسکا رو میتونید عاشورا برید تو روستاها پخش کنید
یا همین شبا اگه تو شهر شما هم عزاداری ها برگزار میشن میتونید برید
این نیاز به نظرسنجی و غیره هم نداره در راستای پست اول تاپیک
 
سلام =)
الان هر کسی میتونه تو خونه بشینه روزی 5-10 تا ماسک درست کنه ( نحوه درست کردنش سخت نیست تو اینترنت هم لابد هست میتونید برید ببینید )
هزینه کمی هم داره ولی خیلی کمک کننده اس
این ماسکا رو میتونید عاشورا برید تو روستاها پخش کنید
یا همین شبا اگه تو شهر شما هم عزاداری ها برگزار میشن میتونید برید
این نیاز به نظرسنجی و غیره هم نداره در راستای پست اول تاپیک
ایده خوبیه ^^
درست کردن شیلد هم کار ساده ای هست و میتونین انجام بدین...
( برادرم با طلق و درزگیر برای پرسنل بیمارستان شیلد درست میکرد که از عینک راحت تر بود )
 
سلام =)
الان هر کسی میتونه تو خونه بشینه روزی 5-10 تا ماسک درست کنه ( نحوه درست کردنش سخت نیست تو اینترنت هم لابد هست میتونید برید ببینید )
هزینه کمی هم داره ولی خیلی کمک کننده اس
این ماسکا رو میتونید عاشورا برید تو روستاها پخش کنید
یا همین شبا اگه تو شهر شما هم عزاداری ها برگزار میشن میتونید برید
این نیاز به نظرسنجی و غیره هم نداره در راستای پست اول تاپیک
ایده خوبیه ^^
درست کردن شیلد هم کار ساده ای هست و میتونین انجام بدین...
( برادرم با طلق و درزگیر برای پرسنل بیمارستان شیلد درست میکرد که از عینک راحت تر بود )
آره درست کردنشون فقط یکم حوصله میخواد
من که چند تا ماسک دوختم
 
۱_ می‌دانید کلمه کجا متوقف می‌شود؟ می‌دانید جهانی بدین فراخی، کجا تنگ می‌شود؟ کجا دست از نوشتن، فریاد از برآمدن و حتی نفس از دم زدن باز می‌ایستد؟
وقتی که درد شعله می کشد، نوشتن، فریاد زدن و حتی دم زدن مقدور نیست. آتشِ درد، کلمه‌سوز است. فریادشکن است. تو گویی با هردردی که سر برمی‌آورد، هستی به سکوت محکوم می‌شود.
۲_ به حکمِ انسان‌بودگی، رنجِ انسان، دردآور است. رنجِ کودک با دردِ مضاعفی همراه است اما رنجِ کودکِ فهمیده [که عجبا، که دیگری‌خواهی را به حکمِ فطرتِ پاکش، نه تنها می‌فهمد، که زندگی می‌کند] مافوقِ تحمل است. [+] سخن بر سرِ بی‌آبی نیست؛ غرض، دردِ تباه شدنِ انسان است. دردِ در خاک شدنِ فهم های متعالی‌ست.
در اینجا دیگر تحلیل‌ِ جامعه‌شناختی مسخره‌ است. اینجا دیگر دشنام به حکومتِ ظالم بی فایده است. اینجا، باید آستین‌ها را بالا زد و میانِ گود پرید. تنها باید "کمک کرد."
[نزدیکِ ما شبِ بی‌دردی‌ست؛ دوری کنیم!
کنارِ ما ریشه‌ی بی‌شوری‌ست؛ برکنیم!
برخود خیمه زنیم؛
سایبانِ آرامشِ ما، ماییم! - سپهری]
۳_ دیگر دستم به نوشتن نمی‌رود. به گمانم، شرطِ بلاغ‌ را ابوسعید ابوالخیر گفته است و "تو نمی‌آیی؟ میا! من می‌روم! -مولانا"
- شیخ ابوسعید یک بار به طوس رسید. مردمان از شیخ استدعای مجلس کردند. اجابت کرد. بامداد در خانقاه استاد تخت بنهادند. مردم می آمد و می‌نشست. چون شیخ بیرون آمد ، مقریان قرآن برخواندند و مردم بسیار درآمدند، چنانک هیچ جای نبود. معرف بر پای خاست و گفت: «خدایش بیامرزاد که هر کسی از آنجا که هست یک گام فراتر آید.» شیخ گفت: «و صلی الله علی محمد و آله اجمعین.» و دست به روی فرو آورد و گفت: «هر چه ما خواستیم گفت، و همه پیغمبران بگفته‌اند، او بگفت که از آنچه هستید یک قدم فراتر آیید.» کلمه‌ای نگفت و از تخت فرو آمد و برین ختم کرد مجلس را. -
 
۱_ می‌دانید کلمه کجا متوقف می‌شود؟ می‌دانید جهانی بدین فراخی، کجا تنگ می‌شود؟ کجا دست از نوشتن، فریاد از برآمدن و حتی نفس از دم زدن باز می‌ایستد؟
وقتی که درد شعله می کشد، نوشتن، فریاد زدن و حتی دم زدن مقدور نیست. آتشِ درد، کلمه‌سوز است. فریادشکن است. تو گویی با هردردی که سر برمی‌آورد، هستی به سکوت محکوم می‌شود.
۲_ به حکمِ انسان‌بودگی، رنجِ انسان، دردآور است. رنجِ کودک با دردِ مضاعفی همراه است اما رنجِ کودکِ فهمیده [که عجبا، که دیگری‌خواهی را به حکمِ فطرتِ پاکش، نه تنها می‌فهمد، که زندگی می‌کند] مافوقِ تحمل است. [+] سخن بر سرِ بی‌آبی نیست؛ غرض، دردِ تباه شدنِ انسان است. دردِ در خاک شدنِ فهم های متعالی‌ست.
در اینجا دیگر تحلیل‌ِ جامعه‌شناختی مسخره‌ است. اینجا دیگر دشنام به حکومتِ ظالم بی فایده است. اینجا، باید آستین‌ها را بالا زد و میانِ گود پرید. تنها باید "کمک کرد."
[نزدیکِ ما شبِ بی‌دردی‌ست؛ دوری کنیم!
کنارِ ما ریشه‌ی بی‌شوری‌ست؛ برکنیم!
برخود خیمه زنیم؛
سایبانِ آرامشِ ما، ماییم! - سپهری]
۳_ دیگر دستم به نوشتن نمی‌رود. به گمانم، شرطِ بلاغ‌ را ابوسعید ابوالخیر گفته است و "تو نمی‌آیی؟ میا! من می‌روم! -مولانا"
- شیخ ابوسعید یک بار به طوس رسید. مردمان از شیخ استدعای مجلس کردند. اجابت کرد. بامداد در خانقاه استاد تخت بنهادند. مردم می آمد و می‌نشست. چون شیخ بیرون آمد ، مقریان قرآن برخواندند و مردم بسیار درآمدند، چنانک هیچ جای نبود. معرف بر پای خاست و گفت: «خدایش بیامرزاد که هر کسی از آنجا که هست یک گام فراتر آید.» شیخ گفت: «و صلی الله علی محمد و آله اجمعین.» و دست به روی فرو آورد و گفت: «هر چه ما خواستیم گفت، و همه پیغمبران بگفته‌اند، او بگفت که از آنچه هستید یک قدم فراتر آیید.» کلمه‌ای نگفت و از تخت فرو آمد و برین ختم کرد مجلس را. -
ما چطوری میتونیم کمک کنیم؟
 
ب نظرم کلاس گذاشتن یا رفع اشکال واسه کسایی ک نیاز دارن ک این خوب سخت و وقتگیره و خرید کتابهای با کیفیت و آموزشی خوب برای مناطق محروم
 
Back
بالا