اگه شما بودید...

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع آلاتار
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

آلاتار

کاربر فعال
ارسال‌ها
44
امتیاز
115
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی ۲
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
1403
در این جا من قصد دارم شما را در موقعیت های مختلف بگذارم تا تصمیم بگیرید اگر شما در آن موقعیت بودید چه میکردید؟ لطفا نظرات خود را بگذارید.

در ضمن عوض شدن موضوعات نظم خاصی ندارد

موضوع اول:،
فرض کنید که که شما یک بچه ۱۰ ساله هستید .
خانواده خاله تان به خانه شما آمده است و شما از دختر/پسر خاله تآن بدتان می آید و اصلا دوست ندارید که جلوی او ضایه شوید .
حالا هوا شب شده است و همه خوابیده اند ، در شب شما یک خواب ترسناک میبینید و خودتان را خیس میکنید(شما در طول شب از این موضوع خبر نداشته اید و صبح باخبر میشوید).حالا هوا صبح است و شما فهمیده اید که خودتان را خیس کرده اید. شما باید شلوارتان را به حمام بی اندازید و شلوار جدیدی به پا کنید . حمام در قسمت پذیرایی خانه شما قرار دارد جایی که همه در آنجا هستند.
حالا شما چطور بدون اینکه کسی متوجه تتان شود شلوارتان را به حمام می اندازید؟(مقدار خیسی شلوار بسیار زیاد است)
 
موضوع هفته اول:،
فرض کنید که که شما یک بچه ۱۰ ساله هستید .
خانواده خاله تان به خانه شما آمده است و شما از دختر/پسر خاله تآن بدتان می آید و اصلا دوست ندارید که جلوی او ضایه شوید .
حالا هوا شب شده است و همه خوابیده اند ، در شب شما یک خواب ترسناک میبینید و خودتان را خیس میکنید(شما در طول شب از این موضوع خبر نداشته اید و صبح باخبر میشوید).حالا هوا صبح است و شما فهمیده اید که خودتان را خیس کرده اید. شما باید شلوارتان را به حمام بی اندازید و شلوار جدیدی به پا کنید . حمام در قسمت پذیرایی خانه شما قرار دارد جایی که همه در آنجا هستند.
حالا شما چطور بدون اینکه کسی متوجه تتان شود شلوارتان را به حمام می اندازید؟(مقدار خیسی شلوار بسیار زیاد است)
حوله هامو برمیدارم میگم میخوام برم حموم. ی جوری میگیرم ب خودم ک خیسی شلوار پیدا نشه. حموم میکنم لباسمو عوض میکنم میام بیرون.
 
موضوع هفته اول:،
فرض کنید که که شما یک بچه ۱۰ ساله هستید .
خانواده خاله تان به خانه شما آمده است و شما از دختر/پسر خاله تآن بدتان می آید و اصلا دوست ندارید که جلوی او ضایه شوید .
حالا هوا شب شده است و همه خوابیده اند ، در شب شما یک خواب ترسناک میبینید و خودتان را خیس میکنید(شما در طول شب از این موضوع خبر نداشته اید و صبح باخبر میشوید).حالا هوا صبح است و شما فهمیده اید که خودتان را خیس کرده اید. شما باید شلوارتان را به حمام بی اندازید و شلوار جدیدی به پا کنید . حمام در قسمت پذیرایی خانه شما قرار دارد جایی که همه در آنجا هستند.
حالا شما چطور بدون اینکه کسی متوجه تتان شود شلوارتان را به حمام می اندازید؟(مقدار خیسی شلوار بسیار زیاد است)
ضایع نه ضایه،
هوا هم شب نمیشه تاریک میشه :-? مگر اینکه زبان فارسی زمان ما با زمان شما فرق داشته باشه :D

پ.ن اسم تاپیک رو دیدم توقع داشتم مثلا‌اگر جای فلان دانشمند یا فلان فضانورد بودم چکار میکردم،شلوار خیس کردن اخه؟ خلاقیت هاتون کمه :-"
 
به پیشنهاد شما ، موقعیت های واقعی را نیز در اینجا خواهیم گذاشت
 
یه لباس دیگه مثل یه بلوز رو می گرفتم شلوار رو می پیچیم دورش بعد می گم این لباسم بوی عرق می ده می ندارم تو سطل=))
 
چون من یه بار تو خونه خالم خودمو خیس کردم (4یا5 سالم بود) :-j دیگه باهاشون راحتم و اگه تو اون شرایط باشم خیلی راحت از جلوشون رد میشم :)):))
 
اگر شما رییس آموزش پرورش کشور بودید
و فقط یک ماه به بازنشستگی باقی مونده بود
اولین کارِتون چی بود؟
 
سعی می کردم یه کاری کنم تو اون یه ماه بچه ها حال کنن مثلا ساعت مدرسه رو کم می کردم
شایدم یه اردو یه هفته ای برای همه مدرسه ها راه می انداختم که همه چی اوکی باشه هتل خوب و... از بچه ها هم پول نگیره مدرسه خودم از خرج خودم بدم چون قطعا پولدار بودم ;;)
 
افرادی را به ماموریت تحقیقاتی فشرده به کشورهایی میفرستادم که اموزش خوبی دارن
 
موضوع اول:،
فرض کنید که که شما یک بچه ۱۰ ساله هستید .
خانواده خاله تان به خانه شما آمده است و شما از دختر/پسر خاله تآن بدتان می آید و اصلا دوست ندارید که جلوی او ضایه شوید .
حالا هوا شب شده است و همه خوابیده اند ، در شب شما یک خواب ترسناک میبینید و خودتان را خیس میکنید(شما در طول شب از این موضوع خبر نداشته اید و صبح باخبر میشوید).حالا هوا صبح است و شما فهمیده اید که خودتان را خیس کرده اید. شما باید شلوارتان را به حمام بی اندازید و شلوار جدیدی به پا کنید . حمام در قسمت پذیرایی خانه شما قرار دارد جایی که همه در آنجا هستند.
حالا شما چطور بدون اینکه کسی متوجه تتان شود شلوارتان را به حمام می اندازید؟(مقدار خیسی شلوار بسیار زیاد است)
اگه شب می فهمیدم: یحتمل اون بچه رم نزدیک من گذاشتن بخوابه که بچه ها با هم شاد باشند، نصفه شبی که غرق خوابه کشون کشون جامونو عوض میکنم، بعد هم پاهامو هلی کوپتری تو هوا می چرخونم خشک شم
حالا که صبحه، هیچی می ذارم شلوارمو تو یه مشما گوشه اتاق جاسازی شه تا برن

اگر شما رییس آموزش پرورش کشور بودید
و فقط یک ماه به بازنشستگی باقی مونده بود
اولین کارِتون چی بود؟
گروه ناشناس می فرستادم به تمام بخش ها، سه هفته فرصت داشته باشند، عناصر بدردبخور رو تو کل وزارت خونه از آشغالها شناسایی کنند، تو یه هفته آخر بدردنخورها رو، انفصال دائم از خدمت می کردم.
 
می گفتم برای اینکه دانش آموز ها روحیه بگیرن برای یک هفته جای دانش آوز ها با معلما عوض شه
 
موضوع اول:،
فرض کنید که که شما یک بچه ۱۰ ساله هستید .
خانواده خاله تان به خانه شما آمده است و شما از دختر/پسر خاله تآن بدتان می آید و اصلا دوست ندارید که جلوی او ضایه شوید .
حالا هوا شب شده است و همه خوابیده اند ، در شب شما یک خواب ترسناک میبینید و خودتان را خیس میکنید(شما در طول شب از این موضوع خبر نداشته اید و صبح باخبر میشوید).حالا هوا صبح است و شما فهمیده اید که خودتان را خیس کرده اید. شما باید شلوارتان را به حمام بی اندازید و شلوار جدیدی به پا کنید . حمام در قسمت پذیرایی خانه شما قرار دارد جایی که همه در آنجا هستند.
حالا شما چطور بدون اینکه کسی متوجه تتان شود شلوارتان را به حمام می اندازید؟(مقدار خیسی شلوار بسیار زیاد است)

اینقدر سر جام میمونم و خودمو به خواب میزنم که بقیه برن ممکنه تا بعد از ظهر هم طول بکشه ولی خب تا اون موقع احتمالا خشک شده شلوارم.


اگر شما رییس آموزش پرورش کشور بودید
و فقط یک ماه به بازنشستگی باقی مونده بود
اولین کارِتون چی بود؟

به پیشنهادات و انتقادات خیلی سریع رسیدگی میکردم و افراد بی کفایت رو اخراج میکردم. و به ريیس بعدی یک سری تجربیاتم رو انتقال میدادم.
 
اگه بتونید همین الان یه چیزی آرزو کنید و درجا برآورده بشه ، اون چیه؟

من آرزو میکردم که همه ی آرزو هام برآورده بشه.
 
من آرزو میکردم که همه ی آرزو هام برآورده بشه.

جادوگری که روی درخت انجیر زندگی میکند
به لستر گفت: یه آرزو کن تا برآورده کنم
لستر هم با زرنگی آرزو کرد
دو تا آرزوی دیگر هم داشته باشد
بعد با هر کدام از این سه آرزو
سه آرزوی دیگر آرزو کرد
آرزوهایش شد نه آرزو با سه آرزوی قبلی
بعد با هر کدام از این دوازده آرزو
سه آرزوی دیگر خواست
که تعداد آرزوهایش رسید به ۴۶ یا ۵۲ یا...
به هر حال از هر آرزویش استفاده کرد
برای خواستن یه آرزوی دیگر
تا وقتی که تعداد آرزوهایش رسید به...
۵ میلیارد و هفت میلیون و ۱۸ هزار و ۳۴ آرزو
بعد آرزو هایش را پهن کرد روی زمین و شروع کرد به کف زدن و رقصیدن
جست و خیز کردن و آواز خواندن
و آرزو کردن برای داشتن آرزوهای بیشتر
بیشتر و بیشتر
در حالی که دیگران میخندیدند و گریه میکردند
عشق می ورزیدند و محبت میکردند
لستر وسط آرزوهایش نشست
آنها را روی هم ریخت تا شد مثل یک تپه طلا
و نشست به شمردنشان تا ......
پیر شد
و بعد یک شب او را پیدا کردند در حالی که مرده بود
و آرزوهایش دور و برش تلنبار شده بودند
آرزوهایش را شمردند
حتی یکی از آنها هم گم نشده بود
همشان نو بودند و برق میزدند
بفرمائید چند تا بردارید
به یاد لستر هم باشید
که در دنیای سیب ها و کفش ها
همه آرزوهایش را با خواستن آرزوهای بیشتر حرام کرد

شل سیلور استاین
 
من آرزو می کردم به جهان های موازی سفر کنم;;)
 
اگه بتونید همین الان یه چیزی آرزو کنید و درجا برآورده بشه ، اون چیه؟
ارزو میکردم یه سری ویژگی های شخصیتی رو به صورت ذاتی داشتم ... که البته همونا پایه به دست اوردن خصوصیات شخصیتی بیشتر و بهتر میشد ....
یا اینکه
ارزو میکردم یه چیزایی رو تو زندگی بتونم تغییر بدم طوری که انگار خودش با سیر تکامل به اون نقطه رسیده (همون ره صد ساله رو یه شبه رفتن )
 
اگه فقط یک روز به مرگتون مونده باشه ، چی کار میکنید؟
 
Back
بالا