اگر فردا كــرونا تموم بشه؟!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Bounded Infinity
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

Bounded Infinity

کاربر فعال
ارسال‌ها
21
امتیاز
362
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سال فارغ التحصیلی
95
سلام
در اين وقت شب داشتم به كرونا و تاثيراتش رو زندگيامون و همه مثبت و منفي هايي كه باعث شده فكر ميكردم كه به عنوان خيالپردازي قبل خواب8-} تصميم گرفتم تصور كنم كه اگر فردا از خواب بيدار شم و اعلام شده باشه دارو كرونا پيدا شده وقابل دسترسه و هيچكس ديگه قرار نيست از اين بيماري بميره چه واكنش و رفتاري خواهم داشت و چه تاثيري توي روند زندگيم ميزاره اين دوره؟!

فكر كردن بهش بد نيست ، شايد يه روز باهاش مواجه شيم ( هوپ فولي /m\ )
نظر شما چيه و چيكار ميكنين اگر اين اتفاق بيوفته؟
دلتون بيشتر از همه براي چي و كي و كجا تنگ شده؟
 
آخرین ویرایش:
میرم بیرون خودمو میمالم به همه چی از جمله دکمه های آسانسور و ATM و هرچی که محروم بودیم:)):))
 
خودم بگم كه واقعا اين دوره قرنطينه با اين كه يه خوبيايي برام داشت و كنار خانواده بودم و خالي از لطف نبود... ولي قدر لحظه لحظه با آرامش و بدون ماسك بيرون رفتن رو خواهم دونست :D

به اندازه توان در كلاس هاي حضوري و اكتيو شركت ميكنم (خسته از كلاس هاي مجازي :-l)

سعي ميكنم يه سري دوست خوب پيدا كنم و باهاشون حرف بزنم و بيرون برم (بدون رعايت فاصله اجتماعي>:P)
فعلا همين /:)
 
زنگ میزنم دوستام بریم بیرون و با خیال راحت همو بغل کنیم تا دلتنگیمون برطرف بشه،بعدشم میرفتم تک تک اون کارایی که این مدت ازشون محروم بودم رو به ترتیب مهم بودنشون انجام میدم/:
 
میرم یه رستوران توپ( که غذاهای تازه باشه و بهداشتی و البته خوشمزه) هر شب به مدت یک ماه تا جایی که جا دارم می خورم. بعد یه تاکسی دربست می گیرم میرم همه ی جاهای پر ازدحام و شلوغ.
بعد بلیط استخر در چهار سانس پشت سر هم می گیرم
بعد میرم یه شیرینی فروشی یه عالمه شیرینی تر می خرم.
بعد میرم یه عالمه بستنی شکلاتی می خرم.
بعد میرم یه فست فود درجه یک(که آشغال به خورد مردم نده) دو عالمه سیب پنیر می خرم
بعد میرم خونه تا هر وقت هم بگن همون جا می مونم و مشغول خوردن می شم.
 
هیچی یه چمدون برمیدارم شامل پتو و ملافه و شارژر گوشی،به مدت یه ماه میرم زندگی در پاساژ.اگه پول کافی هم داشته باشم که کلی چرت و پرت میخرم،هرچی لباس که قبل قرنطینه خریده بودم و نپوشیده بودم رو میپوشم که تو دلم نمونه،مهمتر از همه میرم اون فلافلی هایی که کنار مدرسمون بودن فلافل میخرم بعد کنار خیابون می‌شینم رو زمین میخورم.اگه بشه میرم تور کویر لوت.اصن یه ماه میرم قشم اینطوری بهتره،نزدیک هم هست هم همه چی هست:)
شاید هم بخوام خودم رو بکشم میرم تور مثلث برمودا...
 
میرم بیرون
تو کلاس ها شرکت میکنم
میرم خرید و با بچه ها قرار میزاشتم
پایگاه هم میرفتم
 
من اول میرم واکسیناسیون:/
بعد میام خونه الکل و ماسک و این چیزا رو جمع میکنم
بعد میرم رستوران بعدم میرم رستوران
کلا محوریتم خوردنه:///
 
میرم یه رستوران توپ( که غذاهای تازه باشه و بهداشتی و البته خوشمزه)
فقط سگ پزی حاجی وگرنه انی رستورانو ک همین الان پاشو برو ارکیده با رعایت پروتکل های بهداشتی غذا میدن بهت:))
 
میرم بیرون تو کلاس فوتبال بازنام نویسی می کنم از دست اموزش مجازی ملعون راحت میشم برمیگردیم مدرسه تا یه عده مفت خور تقلب نکنن نمره بگیرن:D
 
با دوستام برنامه ی خراب بازی می چینیم ((:
خودمو با غذاهای چرک فست فود خفه می کنم.
مسافرت
باشگاه
سینما
سگ توش حقیقتا...
 
عروسی می‌گیریم :|
والا بخدا پوکیدم از بس هیچ کوفتی نیست چهارتا شیلنگ تخته بندازیم، تخلیه روانی شیم -_-
 
شدیداً منتظر لحظه‌ای هستم که واکسن کرونا فراگیر بشه!
~ اول می‌رم تهران. جدی دلم تنگ شده برای هوای تهران. :|:RedHeart
~ می‌رم کافه‌گردی و کتاب‌فروشی گردی!
~ بغل کردن چند نفر، از جمله برادرزاده‌ی گوگولی دوستم. :D :RedHeart
~ معاینه و دیدن بیمار. =((
~ دیدار با یه نفر خاص. :D
~ خوردن میوه نشسته =((:D
~ استخر :(=((
 
برنامه سوپرایز تولدش - که اسفند گند بهش:| - رو دوباره میریزم
بعدش هم پارتی میگیرم بچه ها رودعوت میکنم و چند روز نگهشون میدارم همینجا ( همون کمبود شلنگ تخته ای که اشاره کردن:)) )
این کل کار من تو سبزواره
من قبل کرونا هم خیلی اهل فست فود نبودم که الان دلم براش تنگ شده باشه:)) یا مثلا خب چیزایی که از نظر بهداشتی رعایت نمیکردیم اصلا کار درستی نبودن و دلمم نمیخواد انجامشون بدم و دلتنگشون هم نیستم
اینا که اوکی شدن ، یه مسافرت به غرب و شمال غربی میریم 8->
 
Back
بالا