جلد دوم دختر ستاره...(بخش نامه ها)
جایی که امروز نوشته دوست دارم فردا نوشته بود متنفرم ازت پس فردا نوشته بود دوست دارم...
یا جایی که گفته بود چیزی از دست نداده که فقط خودشو
((جری اسپینلی))
و مخصوصا جایی که توی لیست چیزایی که از لئو دوست دارم نوشت:واگن خوشحالیم و پر کردی و توی لیست چیزایی که از لئو دوست ندارم نوشت:واگن خوشحالیم و خالی کردی دقیقا میشه اونجا که سارن میگه دلیل خنده و گریت یکیه مسخرست:)
هری پاتر تو فصل آخرش :))))
و صد البته تو عنفوان نوجوانی ۱۲ ساله اینا بودم، رفیق اون زمانام بهم یه سمی معرفی کرد به نام افسون سبز! ده خب مگه مرض دارین این حجم از سس شر رو تو یک کتاب میارین؟
شد اولین و آخرین رمان عاشقانهای که خوندم!
بی برگشت
تنها رمانی که براش اشک ریختم ولی اسم نویسندش یادم نیس اما موضوعش درباره یه پسر بود به اسم عماد که خیلی سخت از عشقش جدا شد و در آخر به دلیل بیماری فوت کرد
لالا بخاب دنیا خسیسه واسه کم آدمی خوب مینویسه
یکی لب هاش همیشه غرق خنده
یکی چشماش تو خواب هم خیس خیسه
یه زمانی یه رمان از تو گوگل خوندم به معنای واقعی زار زدمم اسمش سفر به دیار عشق بود جین ایر هم دارم میخونم بعضی جاهاش خانم ریدو فحش دادم بعضی جاهاش واسه جین بغض کردم