بچه ها ؛ دلم خواست چند تا " تصنیف " که این روز ها زیاد گوش میدم رو باهاتون به اشتراک بذارم که
[ طاقت ما گرچه بس درد آزمود
درد او از طاقت ما بیش بود ! - ابتهاج ]
۱)
کاروان
[ ای شادیِ جان ، سروِ روان ، کز برِ ما رفتی
از محفل ما ، چون دلِ ما ، سوی کجا رفتی ؟ - رهی ]
۲)
بگذار تا بگرییم
[ بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
هر کو شراب فرقت روزی چشیده باشد
داند که سخت باشد قطع امیدواران ! - سعدی ]
۳)
کبوتر از فراقت من می کنم شیون ...
۴)
درد دل
[ مگر به روی دلارام یار ما ، ور نی
به هیچ وجه دگر ، کار بر نمی آید !
ز بس که شد دل حافظ ، رمیده از همه
کنون ز حلقه زلفت به در نمی آید ! - حافظ ]
۵)
شیدایی
[ زین دایره مینا ، خونین جگرم ، مِی ده
تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی ! - حافظ ]
۶)
ساکنِ جانِ من [ خودم آوازش رو ترجیح میدم ]
[ ای ساکن جان من ! آخر به کجا رفتی ؟
در خانه نهان گشتی یا سوی هوا رفتی ؟
رفتی تو بدین زودی ، تو باد صبا بودی
ماننده بوی گل با باد صبا رفتی ! - مولانا ]
۷)
رندان مست
[ ای آرزوی آرزو ! آن پرده را بردار ازو
من کس نمی دانم جز او ، مستان سلامت می کنند
ای ابر خوش باران بیا ، وی مستیِ یاران بیا
ای شاه طراران بیا ، مستان سلامت می کنند ! - مولانا ]
۸)
یاد ایام
[ درد بی عشقی ز جانم برده طاقت ، ورنه من
داشتم آرام تا آرامِ جانی داشتم ! - رهی ]
۹)
غم با طبیبان
[ یا رب ! امان ده ، تا باز بیند
چشم محبان ، روی حبیبان ! - حافظ ]
۱۰)
بوسه های باران
[ گفتی به روزگاری ، مهری نشسته ، گفتم :
بیرون نمی توان کرد ، حتی به روزگاران ! - م.سرشک]