اگه رفتار بچه‌ات مثل رفتار خودت توی خانواده بود چی؟

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Iman kage
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

Iman kage

این اکانت خاموش شد.
ارسال‌ها
579
امتیاز
18,748
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1403
رفتارتون توی خانواده چه جوریه؟
اگه ی روزی همین رفتار رو با خودت کردن چیکار میکنی؟ چه واکنشی نشون میدی؟
چطوری باهاش رفتار میکردی؟
به چه چیزایی اهمیت میدادی؟
چیکار میکردی که نقطه ضعف یا اخلاق بد تو رو نداشته باشه؟
 
آخرین ویرایش:
رفنار خاصی ندارم ... گاهی اوقات زود از کوره در میرم یا شاید یه وقتی یه کم اذیت کنم ولی هیچکس بی عیب نیست و واقعا جوابم به سوالتون اینه که چه بهتر ! (خدای اعتماد ب نفس :)) )
نه ولی جدا از شوخی مشگلی ندارم با این موضوع
 
چه تاپیک جالبی!!!
راستش من برعکس اجتماع(!)، تو خونه خیلی ساکتم و موضوعای موردبحث بین منو بابام به "درس و غذا" محدود هست...
پسسسسس! اگه من جای پدرم بودم یکم بیشتر به دخترم اهمیت می دادم و باهاش رفیق تر می بودم و درباره چیزای بیشتری باهاش حرف می زدم...که همه‌ش پیشم خودسانسوری نکنه و باهام راحت باشه.

البته بابامم خودش آدم ساکتیه ولی بازمممم!!!!!!!منم آدم ساکتیم ولی با کسایی که دوسشون دارم از فنرای توی اسباب بازی هم حرف می زنم!!!
 
وایییییییی ......خدا نکنههه:)):)):)).......( جدا از شوخی غیر از اخلاق با همه چیز دختر آیندم اوکیم) :D:D
 
رفتارم که از نظر خودم معمولا عادیه ولی بعضی وقتا بد میشه خدایی
اگه بچه م مث الان خودم باشه ....
هی سوال پیچش نمیکنم
 
من اگه بچم مث خودم باشه روزی سه بار مث سگ میزنمش من نمیدونم چرا زدم ولی خودش خوب میدونه :D :-"
 
خب من تو خونواده ی دختر ارومم(فقط تو خونواده ی خودمون!در بقیه ی مواقع عین بُمبم :)) )
تا باهام حرف نزنن کاری ب کارشون ندارم...فقط نیاز هامو میگم ک تهیه کنن برام....
رابطه م خوبه باهاشون...اما صمیمی نیستم...
اگه ی روزی بچم عین خودم باشه...باهاش بیشتر صحبت می کنم...ک حرفاشو نریزه تو خودش...باهاش دوست میشم...
 
باهم دست به یکی میکردیم ، دنیا رو به هم میریختیم ...
مگه من چمه ؟؟ دختر با این انرژی و با این جسارت کم پیدا میشه ;)
مدیونین اگه فکر کنین خودشیفته ام :))

ولی جدا از شوخی .. هیچ وقت سعی نمیکردم هیجاناتشو مهار کنم .. کاری میکردم اونقدر اعتماد داشته باشه به خودش که نتونه بگه من نمیتونم این کارو بکنم
 
خدا رو هزار بار شکر میکردم(الکی مثلا من خیلی خوبم):D
 
راستش
فک نکنم به مشکل بر بخورم
احتمالا چون عین همیم درکش بکنم
شاید یکم نصیحت کردنم بره رو مخش
 
یکم بیشتر بهش سخت میگرفتم سعی میکردم همیشه درکش نکنم این کارهارو عمدا انجام میدادم
تلاش میکردم طرز تفکرم و حتی شده به ظاهر شبیه اون کنم تا راحت تر باشه باهام مجبور نباشه ایده ال منو جلوه کنه
کلی هم بغلش میکردم ماچ و. . .
(ازبس که این بچه شیرینه!!! والا)
 
رفتارتون توی خانواده چه جوریه؟
اگه ی روزی همین رفتار رو با خودت کردن چیکار میکنی؟ چه واکنشی نشون میدی؟
چطوری باهاش رفتار میکردی؟
به چه چیزایی اهمیت میدادی؟
چیکار میکردی که نقطه ضعف یا اخلاق بد تو رو نداشته باشه؟
رفتارم با خانوارده کاملا معمولیه.چون اصلا خیلی کم میبینمشون.سوال دومتو نمیدونم چون اول باید بهم یکی بگه رفتارم چجوریه.سویم که هیچی.سوال چهارمت هم این که بیشتر اهمیت میدادمو باهاشون میبودم.پنجیم که باز هیچی
 
حقیقتا آرومم ( بودم البته:| )
خیعلی لجبازم
هر حرفی رو ب خودم میگیرم( حالا چ شوخی چ جدی )
گوشه گیرم :/
برعکس دنیای مجازی، اگه بخوام با کسی حرف بزنم به اته پته میوفتم :/
ی عادت خوب ک دارم اینه ک هرچیزی ( از گوشی بگیر تا ماشین ) دلم میخواد برم توو تنظیماتشون یا دل و رودشونو در بیارم تا طرز کارشونو صفر تا صد بفهمم.

اگه رفتارش مث من شه تصمیم میگیرم که دیگه بچه دار نشم |:
 
اگه اینطور باشه میرم کلشو ماچ میکنم:))
جداً از رفتار خودم تو خانواده خوشم میاد فقط احتمالا بهش اجازه میدادم که بیشتر حرف بزنه:))
و اینکه به درونگرا بودنش احترام بیشتری میزاشتم
 
Back
بالا