اگه رفتار بچه‌ات مثل رفتار خودت توی خانواده بود چی؟

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Iman kage
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
عه فک میکنم این تاپیکو مامانم زده ازونا که میگن ایشالله یه بچه مثل خودت گیرت بیاد و منم بگم خدا نکنه:-":D

اما خب جدا از شوخی دارم فکر میکنم کاش بچم شکل خودم بشه...

کاش واقعا شکل خودم بشه تا بتونم کارای اشتباهی که خودم کردمو نزارم اون هیچوقت انجام بده
برای کارای تفریحش تا جایی که میتونستم آزادش میزاشتم
بچه اگه بچگی نکنه عقده میشه یه جای دلش
بزرگ که بشه اونم در میاره سر بقیه
چون من اینکارارو انجام ندادم پس بچمم نباید انجام بده!
اینقدرم به درسش گیر نمیدم میگم بش مثلا که من الان دندونپزشک شدم(مثلا اونموقع دندونپزشکم دیه:)))چه تاثیری تو زندگیم داشت اخه:)):))

نمیزاشتم درسش به زندگیش لطمه بزنه:|
 
نمیدونم خیلی ربط داره به تاپیک یا نه ولی ارزومه که بچم خودم باشم!

به اصطلاح مامانم همیشه نفرینم میکنه که الهی بچت یک مث خودت شه!

من خیلی بهش فکر کردم، اما واقعا من مشکلی ندارم، میخام یکی مثل خودم بچم بشه (یا اصلا از سلول خودم شبیه سازی کنم خودمو) و ببینم من بجای مامانش چه حسی دارم؟ همون حس نفرت و خسته ای که مامانم نسبت به من داره؟

میخام بچه ام خودم باشه، تا ثابت کنم اشکال از من نیست، از توعه! از تو مامان!
 
رفتار بچه ام مثل من نخواهد بود چون رفتار من مثل پدر و مادرم نیست
اما اگر1درصد مثل خودم بود من باهاش مشکلی ندارم
البته تو دوران بلوغ صد در صد باهاش به مشکل بر میخورم :D به غیر از اون مشکلی ندارم

نمیدونم چرا ولی احساس میکنم واقعا فرزند صالحی واسه مامان بابام بودم:)):-"
 
واقعا یکی از ارزوهام اینه رفتار بچم مثل خودم باشه
بی دردسر طور
فقط یکم موقع الکی وقت تلف کردن میزدم تو سرش که بعدش باعث پشیمونیش نشه
 
من با آشغالای ساعت 9 میذارمش دم در. بچه انقدر بیشعور و نفهم؟ کثافت
 
من کلا بیخیالم:/
میشینم یه گوشه با گوشی کالاف میزنم بعضی موقع هام درس میخونم:/
بد نیست والا
با روزی یه وعده هم زنده میمونم:/(یه وعده هم نبود با شیرقهوه:/)
 
رفتار الان من ناشی از شیوه تربیت خانوادمه
حقیقتا سعی میکنم برا تربیت بچم بیشتر وقت بزارم:)):|
 
میبردمش تیمارستان بستریش کنم.البته یه تیمارستانی که اینترنت پرسرعت داشته باشه:))
 
خفش می کردم تمام.
اصلا حوصله بچه ای که مثل خودم باشه رو ندارم.
خ وقتا حوصله خودمم ندارم.
 
باهاش مشكلي ندارم
ولي واسه تو گوشي رفتن قانون ميزارم و اين حرفا ... :))
 
اصلا با اینیستا آشناش نمی کنم.....
 
۱_من اخلاقا ترکیبی از گربه و کوالا میباشم.
۲_هدشات:)
۳_به باباش میگم بیا اینو آدم کن:/
۴_واقعا باید کتاب بخونه.درسی و غیر درسیش مهم نیست. می‌تونه هر چی دلش خواست باشه به جز جلبک:/
۵_باید از سن کم(۱۰/۱۱) کار کنه،بدیهیه که کارایی که با سنش مطابقت داشته باشن.
 
از تولد تا هفت سالگی همه فکر می کردن بیش فعالم:| آره یه موجود تخریب گر سادیسم بودم که وای به حال بدبختایی که نقطه ضعفشون میفتاد دستم:|
اگه یکی باهام اینکارو بکنه؟ همراهیش می کنم تا وقتیکه ازم کم بیاره:| دوست ندارم رکوردامو به کسی بدم:))
 
ولی‌‌ از وقتی این تاپیکو دیدم و نشستم فکر کردم از خودم شرمگین شدم. واقعا دلم نمیخواد بچه هام شبیه من باشه رفتارشون. فرزند بسی مزخرف هستم.
 
خیلی اتفاقی الان داشتیم با خانواده صحبتشو می‌کردیم. گفتم بچه ی ناخلف نداشتین و ندیدید که بدونید ما خوب بودیم. گفتن دیدیم. داداشم گفت ما عالی نبودیم، بدم نبودیم. گفتم آره ما معمولی بودیم. بابام برگشت گفت اگه خیلی خوب بودین یا خیلی بد حداقل تکلیفمون باهاتون مشخص بود. شما متوسط بودید. گفتم متوسط بودن خوبه، زندگی بی سر و صدایی داری؛ سرت به کار خودته، نه کاری به کار کسی داری نه کسی به کارت کار داره. همه متفق القول گفتن متوسط بودن اصلا خوب نیست حتی خود داداشم...

خلاصه که ما بچه های خوبی بودیم. می شد بهترم باشیم اگه می پذیرفتنمون و دائم مقایسه نمی شدیم. مشکل اینجا بود که خانواده بچه ی معمولی نمیخواستن؛ تا جایی که کاری کردن خودمونم باور کنیم معمولی بودن بده.

+ من اگه یه بچه ی معمولی مثل خودم داشته باشم سعی می‌کنم همونطوری که هست قبولش کنم چون این بچه بی دردسره، فقط باید بفهمیش ، بپذیریش و باهاش دوست باشی که حال جفتتون خوب باشه...
 
اگ مث خودم باشه ک هر روز یکی میزنم پس کلش
چ معنی میده بچه اینقدر بی معنی :))
 
آخرین ویرایش:
بهش میگفتم این اعتماد بنفست سقفو سوراخ کرد لعنتی!
بیارش پایین تا بی خانمان نشدیم!
 
Back
بالا