- شروع کننده موضوع
- #1
- ارسالها
- 1,442
- امتیاز
- 31,698
- نام مرکز سمپاد
- شهید بابایی
- شهر
- قزوین
- سال فارغ التحصیلی
- 91
- دانشگاه
- دانشگاه گیلان
- رشته دانشگاه
- مهندسی صنایع
فیلمایی که دوست داشتم رو بدون هیچ ترتیب خاصی میذارم اینجا، باشد که مورد پسند شما واقع شود.
داش آکل بر اساس داستانی از صادق خان هدایت به کارگردانی مسعود کیمیایی
برای کسی که هم داستان رو خونده و هم فیلم رو دیده، خیلی واضحه که کیمیایی چقدر خوب تونسته این داستان رو فیلم کنه (البته خیلیا با این نظر من مخالفن). موسیقی فوق العادهای که آقای منفردزاده ساخته هم تو جذابیت فیلم خیلی اثرگذار بود.
داستان، داستان یه پهلوون شیرازی به اسم داش آکله ( با بازی بهروز وثوقی) که تو شهر خیلی به مردونگی و صداقت و درستی و دستگیری مشهوره و همین خصوصیات خوبش باعث میشه وصی یه حاجی بشه و بعد مرگش به کاراش برسه. داش آکل وقتی به خونه حاجیه میره تا کاراشو ردیف کنه، عاشق دختر حاجی میشه.
ازون طرف یه کاکارستمی هم هست (با بازی بهمن مفید) که او هم گنده لات محله و چند باری از داش اکل گوشمالی دیده دنبال فرصتی برای تلافیه. کاکارستم نقطه مقابل داش آکله.
کاکا رستم تو این فیلم شاید نمونه ایرانی جوکر باشه. مرد شروری که شرارت خودش رو مرهون رفتاری میدونه که تو بچگی دیده: «ننه و بابامو تو سیاه زمستون جلو رو خودم انداختن تو حوض. ننه و بابام غلام بودن. این کارو کردن تا من فرمونبر خوبی باشم، اما من از اون شب عوض فرمون بردن، زور گفتنو خوب یاد گرفتم، زور گفتنو.» از اون طرف داش آکل هم مثل بروس وین، یه بچه پولدار بوده که راه بتمن شدن رو پیش میگیره «پدر او یکی از ملاکین بزرگ فارس بود. زمانی که مرد همه دارایی او به پسر یکی یکدانهاش رسید، ولی داش آکل پشت گوش فراخ و گشادباز بود، به پول و مال دنیا ارزشی نمیگذاشت، زندگیاش را به مردانگی و آزادی و بخشش و بزرگمنشی میگذرانید. هیچ دلبستگی دیگری در زندگانیش نداشت و همه دارایی خودش را به مردم ندار و تنگدست بذل و بخشش میکرد»
خلاصه که فیلم و داستان خوبیه، اوصیکم به دیدن و خوندنش.
داش آکل بر اساس داستانی از صادق خان هدایت به کارگردانی مسعود کیمیایی
برای کسی که هم داستان رو خونده و هم فیلم رو دیده، خیلی واضحه که کیمیایی چقدر خوب تونسته این داستان رو فیلم کنه (البته خیلیا با این نظر من مخالفن). موسیقی فوق العادهای که آقای منفردزاده ساخته هم تو جذابیت فیلم خیلی اثرگذار بود.
داستان، داستان یه پهلوون شیرازی به اسم داش آکله ( با بازی بهروز وثوقی) که تو شهر خیلی به مردونگی و صداقت و درستی و دستگیری مشهوره و همین خصوصیات خوبش باعث میشه وصی یه حاجی بشه و بعد مرگش به کاراش برسه. داش آکل وقتی به خونه حاجیه میره تا کاراشو ردیف کنه، عاشق دختر حاجی میشه.
ازون طرف یه کاکارستمی هم هست (با بازی بهمن مفید) که او هم گنده لات محله و چند باری از داش اکل گوشمالی دیده دنبال فرصتی برای تلافیه. کاکارستم نقطه مقابل داش آکله.
کاکا رستم تو این فیلم شاید نمونه ایرانی جوکر باشه. مرد شروری که شرارت خودش رو مرهون رفتاری میدونه که تو بچگی دیده: «ننه و بابامو تو سیاه زمستون جلو رو خودم انداختن تو حوض. ننه و بابام غلام بودن. این کارو کردن تا من فرمونبر خوبی باشم، اما من از اون شب عوض فرمون بردن، زور گفتنو خوب یاد گرفتم، زور گفتنو.» از اون طرف داش آکل هم مثل بروس وین، یه بچه پولدار بوده که راه بتمن شدن رو پیش میگیره «پدر او یکی از ملاکین بزرگ فارس بود. زمانی که مرد همه دارایی او به پسر یکی یکدانهاش رسید، ولی داش آکل پشت گوش فراخ و گشادباز بود، به پول و مال دنیا ارزشی نمیگذاشت، زندگیاش را به مردانگی و آزادی و بخشش و بزرگمنشی میگذرانید. هیچ دلبستگی دیگری در زندگانیش نداشت و همه دارایی خودش را به مردم ندار و تنگدست بذل و بخشش میکرد»
خلاصه که فیلم و داستان خوبیه، اوصیکم به دیدن و خوندنش.