تو ح.ب چی بنویسیم

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Shervix
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

Shervix

Agent Smith
ارسال‌ها
80
امتیاز
1,248
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
رفسنجان
سال فارغ التحصیلی
1398
عجب چرت و پرتایی، این چه مزخرفات و سم‌هایی که توی این تاپیک منتشر می‌کنید؟
عاشقش شدم و وای چه بد شد منو ول کرد آخ باهام خوب بود وای همیشه برام نیم رو درست میکرد
خب زهرمار و درد و مرض
اینا همش از روان بیمار نشات میگیره. اگه شما یک آدم از لحاظ عاطفی سالمی باشید درگیر چنین مزخرفاتی نمیشید. پس جای چسناله و فکر به این که وای منو دیگه نمیخواد، زندگیتونو کنید و با افراد جدید آشنا شید. متاسفانه این ناله‌هاتون و این که وای چقدر من مظلومم این حسو به ما نمیده که آخ اینا چقدر مهربون و خفن هستن. بنظر من که احمق و خل و چل میاین.
 
دوستان گرامی و ارجمندم، اگر لحن پیام قبلی منو نپسندیدید، خواستم صرفا اضافه کنم که منظورم این هست که :

ما تنها کسی که در این دنیا بهش کنترل داریم خودمون هستیم... نمیتونیم که از کسی انتظار داشته باشیم که طور خاصی با ما رفتار کنه و مثلا همواره ما رو دوست بداره و در کنارمون باشه. و این که انقدر راحت در هم بشکنیم به خاطر نبودن افراد تو زندگیمون و این همه ناله و حرف از شکست عاطفی و افسردگی کردن و این‌ها به ما کمک نمی‌کنه.. بیاید بپذیریم که واقعیت همینه که هست و باید برای خودمون قوی و خوشحال باشیم. نذاریم به راحتی آرامش و حس خوب ازمون گرفته بشه، برای این حال به کسی نیاز نداریم. اگر کسی ما رو ترک کرد، خب کرد که کرد. آخر دنیا نیست.. کل حرفم همینه، آخر دنیا نیست. پس خودمون دریابیم از اول و با این ناله‌های بی‌خود و بی‌جهت خودمون رو بیشتر شناور نکنیم تو اقیانوس توهم بدبختیا.
Shake it off. You are fine
 
نیمرو البته و الان که لحنت عوض کردی داری فقط یه سری جمله ی بوتیکی میگی، فکر نمیکنم اینجا هیچکس در اون حد در هم شکسته باشه که نتونه رو پاش وایسه اگه هم به مشکل بخورن اونقدری عاقل هستن که برن تراپی بشن. حرفایی که میگی بیشتر شعاریه...روال عادی زندگی واقعا چیز دیگه ایه که همه تجربش کردن و میکنن. حالا اینکه میخوای نادیدش بگیری میل خودته واقعا و حق نداری بیای به ملت همینقدر کصشعر وار انگ روان ناسالم بزنی . در اولین نگاه سطحی مثل خودت میتونیم بگیم یه نگاهی به آواتار و اون جهنمی که به جا محل زندگیت نوشتی بنداز. حرفای روانشناسا رو هم بذار واسه خودشون. اینجا همه حق دارن از احساسات و تجربیات زندگیشون حرف بزنن.
کمی شل کنیم بد نیست...
 
من ی چیزیو هیچ وقت نفهمیدم..
اینکه اینجا دقیقا باید چی بنویسیم..
اگه حرف بزنای آرشیو اول و دوم رو خونده باشید کمی میفهمید که تقریبا همیشه هرکی هرچی دوست داشته در لحظه مینوشته (برداشت من اینه)
پس دلیل نمیشه بیایم هی بگیم تو چرا اونطوری نوشتی تو چرا بهمانطور نوشتی
واقعا نمیفهممتون
ی بار یکی گف چرا بچه مدرسه ای ها از امتحانشون مینویسن
والله تا اونجایی ک من یادمه ارشیوای اول موقع کنکور چن صفحه فقط خوشحالی و ناراحتی یا شوک کنکور و نتایجش بود
کلا عجیبه که خیلیا ماهیت ح.ب رو هنوز نفهمیدن
همین
لباس فولادین میپوشد برای دیس ها :-"
 
خیلیا با محتوای ح.ب مخالف اند و معتقدن که تو ح.ب نباید غر زد و مرغ عشق بازی در آورد و احساسات رو بروز داد
از اون طرف خیلی معتقدند که هدف ح.ب همین حرافی های روزمره ست و اینجا ننویسیم کجا بنویسیم

( @Shervix @پرنیان.ک بحث رو انتقال بدید اینجا)
 
آخرین ویرایش:
دوست عزیز، مشکل روان بیمار ما نیست...

مشکل روان بیمار خود شماست!

ظاهرا تحت تاثیر این متن های "عاااه انرژی منفی!" و "از کسانی که انرژی منفی دارند دوری کنید!" و یا "کسی که انرژی منفی میده رو شقه کنین!" و متن هایی از این دست قرار گرفتی!

حرف بزن تاپیکیه برای حرف زدن، هرچی تو دلته بگی و طبق قانون هیچ بنی بشری حق نداره بهت جواب بده. ینی توهرچی میخوای بگو، و علم ثابت کرده مغز انسان روی اتفاقات منفی بیشتر تمرکز میکنه. اگه من هزار روز عالی داشته باشم نمیام هر روز تو حرف بزن بنویسم امروز عالی بود!
ولی اگه یه اتفاق بد برام بیفته میام میگم، چون اولا تمرکزم روش بالاتره، دوما نیاز دارم راجع بهش حرف بزنم تا بتونم ازش رد شم.


از لحنت ناراحت شدیم که هیچ، اصن به کنار، اول نگاه کن ببین این بی طاقتی و زیاده روی از بیماری روانی خودت سرچشمه نمیگیره؟
اینکه نمیتونی غمخوار باشی؟
 
خیلیا با محتوای ح.ب مخالف اند و معتقدن که تو ح.ب نباید غر زد و مرغ عشق بازی در آورد و احساسات رو بروز داد
از اون طرف خیلی معتقدند که هدف ح.ب همین حرافی های روزمره ست و اینجا ننویسیم کجا بنویسیم

( @Shervix @پرنیان.ک پستاتون و بحث رو انتقال بدید اینجا)
بحثی نیست هر چند حرف خودمم دخالت توی نظر ایشونه @Shervix ولی نهایتا میخوام بگم چرا کسی باید فکر کنه حرف زدن از غم و ناراحتی (حالا به هر دلیلی، از دست دادن عزیزی یا هر چیزی دیگه ای) بده یا نشانه ی اینه که طرف دیگه خیلی داغون و در هم شکسته اس؟ اینطور نیست.
اولا اینکار یه نمونه برون ریزیه که برای بهتر شدن حال فرد میتونه مفید باشه تا اینکه شخص بخواد هیچی نگه و ناراحتیش تو خودش بریزه.
با گذاشتن لیبل چسناله روی این حرفا و انگ بیمار روانی زدن به بقیه برای عادی ترین حرفا فقط جو رو سنگین تر میکنید و باعث میشه بعضیا تا میان حرف بزنن بگن وای نکنه الان بقیه بگن اه این باز چسناله کرد! این چقد ضعیفه و این حرفا!
پذیرش اینکه یه دوره هایی حالمون خوب نیست خیلی بهتر از نادیده گرفتن و سعی بر شو آف قدرته... طبیعیه که همه بعضی وقتا حالشون خوب نیست و این به هیچ وجه نشانه ی ضعف کسی نیست‌.
گاهی وقتا برای تموم کردن یه سری ناراحتیا نیاز داریم که سوگواری کنیم. و بعدش کیه که ندونه تموم میشه و میگذره و زندگی هنوز ادامه داره؟
 
به نظر من هیچ کس نباید این اجازه رو به خودش بده که در مورد حرفایی که توی حرف بزن زده میشه نظر بده !
حرف بزن تاپیکی که هر کس احساسات و روزمرگی های خودشو مینویسه !مطلب علمی و سیاسی نمینویسم که بیاید نظر بدید در موردش !
 
فکر میکردم اگه حرف دلمو اینجا بگم قضاوت نمیشم:|
میشه نقل قول کرد؟؟

خب اگه قراره اینجا هم نگران باشیم که با خوندن حرفهامون چی فکر میکنن و از قضاوت ها بترسیم که چه فرقی داره؟
 
میشه نقل قول کرد؟؟

خب اگه قراره اینجا هم نگران باشیم که با خوندن حرفهامون چی فکر میکنن و از قضاوت ها بترسیم که چه فرقی داره؟
دقیقا
بقیه رو نمیدونم ولی حداقل من ربات نیستم!که لبخند مصنوعی روی لبم باشه قطعا برای هرکسی اتفاقات نچندان خوبی افتاده و طبیعیه که بخاد بروزش بده
اسمش رو با عرض معذرت چسناله نزارید
هیچوقت کسی اینجا با فلان ح.ب که گذاشته سنجیده نمیشه
نیاز داره که بروزش بده تا حالش بهتر شه همونطور که حق ندارم بگم هیچکس حق نداره چیزی بخوره نمیتونم ابراز احساس اون موقعشو ازش بگیرم
اینجا صرفا جاییکه که حرف دل آدم زده بشه
همیشه لحظات خوبی تو زندگیمون نداریم:)
 
بحثی نیست هر چند حرف خودمم دخالت توی نظر ایشونه @Shervix ولی نهایتا میخوام بگم چرا کسی باید فکر کنه حرف زدن از غم و ناراحتی (حالا به هر دلیلی، از دست دادن عزیزی یا هر چیزی دیگه ای) بده یا نشانه ی اینه که طرف دیگه خیلی داغون و در هم شکسته اس؟ اینطور نیست.
اولا اینکار یه نمونه برون ریزیه که برای بهتر شدن حال فرد میتونه مفید باشه تا اینکه شخص بخواد هیچی نگه و ناراحتیش تو خودش بریزه.
با گذاشتن لیبل چسناله روی این حرفا و انگ بیمار روانی زدن به بقیه برای عادی ترین حرفا فقط جو رو سنگین تر میکنید و باعث میشه بعضیا تا میان حرف بزنن بگن وای نکنه الان بقیه بگن اه این باز چسناله کرد! این چقد ضعیفه و این حرفا!
پذیرش اینکه یه دوره هایی حالمون خوب نیست خیلی بهتر از نادیده گرفتن و سعی بر شو آف قدرته... طبیعیه که همه بعضی وقتا حالشون خوب نیست و این به هیچ وجه نشانه ی ضعف کسی نیست‌.
گاهی وقتا برای تموم کردن یه سری ناراحتیا نیاز داریم که سوگواری کنیم. و بعدش کیه که ندونه تموم میشه و میگذره و زندگی هنوز ادامه داره؟
درود بر شما. بسیار زیبا گفتید. البته من معتقدم دردها و غصه‌ها و ناراحتی‌ها بسیار شخصی هستن، و برون ریختنشون تو شبکات اجتماعی تاثیرات منفی‌ای داره... الان متاسفانه به اندازی کافی وقت ندارم که برای حرفام مدرک بیارم، اما به گفتن این بسنده می‌کنم که درد و دل کردن اصولا با یک دوست نزدیک یا یک روانشناس مطرح بشه بسیار بهتره. البته دوستان بسیار بیشتر از من آگاه هستن، خوشحال میشم نظر بقیه رو بشنویم، اما بهرحال استفاده‌ از کلمات من مناسب نبود و حق با شماست. ممنونم
 
دوستان گرامی و ارجمند، من صحبتاتونو خوندم و به اندازه‌ی کافی از شیوه‌ها و روش‌های سایت آگاه نیستم اما امیدوارم بتونم پاسخم رو به گوشتون برسونم.
در مورد خودم گفتید که من احتمالا روان سالمی ندارم، خواستم بگم ممکنه حق با شما باشه، ولی راستش این استدلال درستی برای ایراد گرفتن از صحبت من نیست. نمیگم حرفم صد در صد درسته، صرفا این روش استدلال رو مغلطه‌وار می‌دونم.

بحث دیگه اینه که واقعا اون قدر اهمیت نداره این قضیه که من بخوام مدام به قول شما شعارگونه بگم که ناله نکنید و ضعیف نباشید و این حرفا، و واقعا هرکسی هرچی که دلش میخواد میتونه بنویسه، و کسی کسیو اجبار نمیکنه، اما من معتقدم تا وقتی که از قوانین و حد و مرزها رد نشدیم میتونیم کاملا از هم انتقاد کنیم و نسبت به هم نظر بدیم، مخصوصا در شبکات اجتماعی که محتوا به گوش جمع رسونده میشه، امیدوارم روی این کلمه‌ی حد و مرز که گفتم دقت کافی رو داشته باشید چون بسیار مهمه.

دیسلایکی که به شما دادم @zeynabgol به خاطر نظری که راجع به من دارید نبود... خودمم تا حدی با حرفتون موافقم. دیسلایکم به خاطر اون قسمت مسائل مثبت و این حرفا بود اگر کمی با من آشناتر باشید می‌فهمید که تحت تاثیر این جور مسائل نیستم. ولی اون قسمت قانون حق صد درصدی با شما هست، من کاملا میپذیرم و اگر خلاف قانون عمل کردم حق دارید که کارم رو ناشایست بدونید.

خواستم در انتها اضافه کنم چیزی که من ازش دلخورم این حالت مسابقه‌ایه که انگار برای سختی‌ها و مشکلاتمون با هم گذاشتیم، انگار که به مشکلاتمون افتخار می‌کنیم و خوشحالیم که هستن چون به ما ارزش و برتری می‌دن نسبت به بقیه. در حالی که واقعا چنین نیست. متاسفم که بعضی از دوستان رو احمق خطاب کردم، الان فکر میکنم که بیشتر واژه قربانی بهتره، چون همه‌ی ما مخصوصا تو کشور ما زخم ووآسیب عاطفی زیاد دیدیم. صرفا حرفم به قول شما کمی کودکانه، و اشتباه بیان شد. ولی میدونم که در مورد اون قسمت حرفم که بهتره پشت سر بگذاریم و آخر دنیا که نیست، هنوزم موضعم همونه، و معتقدم که ما افسردگی می‌کنیم نه این که افسرده هستیم.

خوشحال میشم که این بحثو ادامه بدیم، و من اصلا موردی نمیبینم که هرنوع اشکال و انتقاد و توهین بهم گفته بشه، ولی امیدوارم بتونیم گفت و گوی منطقی و خوبی داشته باشیم. با تشکر از دوستان
 
حرف بزن اسمش روشه
حرف دل يه ادمه
چه باهاش موافق باشى يا نه،همه حرف دلشونو ميزنن،فارغ از اينكه كسى باهاشون موافق يا مخالف باشه.
كسى هم به مشكلاتش افتخار نميكنه.مياد در موردشون حرف ميزنه تا حداقل كمى بهتر شه و ثانيا شايد با نوشتن اونا به يه راه حل برسه.
گفته شما هم صحيح نيست كه ميگين شخصى كه از ماجرا هاى به اون صورت خودش تعريف ميكنه از لحاظ روانى سالم نيست.
گاهى هم اصلا شما با پست هايى مخالفت ميكنيد كه جنبه به اون صورت ندارن.
در ضمن،كسى كه ادعاى مظلوم بودن ميكنه معنيش اين نيست كه دلش ميخواد شما ازش ديد خاصى به دست بياريد.داره حرف دل خودشو ميزنه.خب چه كنه كه مسئله اى براش پيش اومده كه در اون مظلوم واقع شده.

در ضمن،ببخشيد كه تند حرف ميزنم اما اگر اين حرف ها نالست و گوينده اينجور ناله ها ذهنى بيمار داره بنابراين حرفى كه شما ميزنيد ناله تره و در ضمن حس يه انتقاد سالم (به خصوص با الفاظى كه به كار برديد)رو به شنونده القا نميكنه بلكه بيشتر نماد يه ذهن بيمار تره كه اولا چنين انتقادى ميكنه و ثانيا با اين الفاظ
حالا كمى منطقى باشيم،ذهنى كه پست شما رو نوشته بيمار تره يا اونى كه به قول شما ناله كرده؟
و اينكه ايا پست شما از اون به اصطلاح ناله ها بدتر نيست؟

پ.ن:اگر حرفم كمى تند بود بنده رو ببخشيد،اما لازم بود و الفاظى كه شما به كار برديد اصلا جالب نبود
 
بنظرم ح.ب یه جای عمومی برای حرفای خصوصی به خودمون هست
نه اینکه بقیه بشینن حرفای مارو بخونن بپسندن یا نپسندن!
**
نظر یک هدایت یافته به این سو:-"
 
اروم باشین چرا مسائل مختلف رو قاطی میکنین ؟:)))
-این کادر مزخرف چرا پاک نمیشه ؟:///
 
دوستان گرامی و ارجمند، من صحبتاتونو خوندم و به اندازه‌ی کافی از شیوه‌ها و روش‌های سایت آگاه نیستم اما امیدوارم بتونم پاسخم رو به گوشتون برسونم.
در مورد خودم گفتید که من احتمالا روان سالمی ندارم، خواستم بگم ممکنه حق با شما باشه، ولی راستش این استدلال درستی برای ایراد گرفتن از صحبت من نیست. نمیگم حرفم صد در صد درسته، صرفا این روش استدلال رو مغلطه‌وار می‌دونم.

بحث دیگه اینه که واقعا اون قدر اهمیت نداره این قضیه که من بخوام مدام به قول شما شعارگونه بگم که ناله نکنید و ضعیف نباشید و این حرفا، و واقعا هرکسی هرچی که دلش میخواد میتونه بنویسه، و کسی کسیو اجبار نمیکنه، اما من معتقدم تا وقتی که از قوانین و حد و مرزها رد نشدیم میتونیم کاملا از هم انتقاد کنیم و نسبت به هم نظر بدیم، مخصوصا در شبکات اجتماعی که محتوا به گوش جمع رسونده میشه، امیدوارم روی این کلمه‌ی حد و مرز که گفتم دقت کافی رو داشته باشید چون بسیار مهمه.

دیسلایکی که به شما دادم @zeynabgol به خاطر نظری که راجع به من دارید نبود... خودمم تا حدی با حرفتون موافقم. دیسلایکم به خاطر اون قسمت مسائل مثبت و این حرفا بود اگر کمی با من آشناتر باشید می‌فهمید که تحت تاثیر این جور مسائل نیستم. ولی اون قسمت قانون حق صد درصدی با شما هست، من کاملا میپذیرم و اگر خلاف قانون عمل کردم حق دارید که کارم رو ناشایست بدونید.

خواستم در انتها اضافه کنم چیزی که من ازش دلخورم این حالت مسابقه‌ایه که انگار برای سختی‌ها و مشکلاتمون با هم گذاشتیم، انگار که به مشکلاتمون افتخار می‌کنیم و خوشحالیم که هستن چون به ما ارزش و برتری می‌دن نسبت به بقیه. در حالی که واقعا چنین نیست. متاسفم که بعضی از دوستان رو احمق خطاب کردم، الان فکر میکنم که بیشتر واژه قربانی بهتره، چون همه‌ی ما مخصوصا تو کشور ما زخم ووآسیب عاطفی زیاد دیدیم. صرفا حرفم به قول شما کمی کودکانه، و اشتباه بیان شد. ولی میدونم که در مورد اون قسمت حرفم که بهتره پشت سر بگذاریم و آخر دنیا که نیست، هنوزم موضعم همونه، و معتقدم که ما افسردگی می‌کنیم نه این که افسرده هستیم.

خوشحال میشم که این بحثو ادامه بدیم، و من اصلا موردی نمیبینم که هرنوع اشکال و انتقاد و توهین بهم گفته بشه، ولی امیدوارم بتونیم گفت و گوی منطقی و خوبی داشته باشیم. با تشکر از دوستان

من حقیقتا تا قسمت زیادی موافقم
درد ها تو جامعه دارن افتخار جلوه داده میشن
این فقط برا ایران نیست
از عوض شدن سبک فیلم ها و ترند های آرایش میشه تا حد خوبی اینو فهمید
تا جایی که میشه گفت افسردگی داره مد میشه
نه تنها افسردگی بلکه تعداد زیادی از بیماری های روانی
( الان کسیو متهم نکردم که داره خودشو میزنه به افسردگی فقط دارم میگم که این تو جوامع همه گیر شده)
 
من حقیقتا تا قسمت زیادی موافقم
درد ها تو جامعه دارن افتخار جلوه داده میشن
این فقط برا ایران نیست
از عوض شدن سبک فیلم ها و ترند های آرایش میشه تا حد خوبی اینو فهمید
تا جایی که میشه گفت افسردگی داره مد میشه
نه تنها افسردگی بلکه تعداد زیادی از بیماری های روانی
( الان کسیو متهم نکردم که داره خودشو میزنه به افسردگی فقط دارم میگم که این تو جوامع همه گیر شده)
تو همه جوامع كشور هاى فقير اين مشكل هست
اما اون شكل از انتقاد بحثش جداست
 
Back
بالا