دوستان گرامی و ارجمند، من صحبتاتونو خوندم و به اندازهی کافی از شیوهها و روشهای سایت آگاه نیستم اما امیدوارم بتونم پاسخم رو به گوشتون برسونم.
در مورد خودم گفتید که من احتمالا روان سالمی ندارم، خواستم بگم ممکنه حق با شما باشه، ولی راستش این استدلال درستی برای ایراد گرفتن از صحبت من نیست. نمیگم حرفم صد در صد درسته، صرفا این روش استدلال رو مغلطهوار میدونم.
بحث دیگه اینه که واقعا اون قدر اهمیت نداره این قضیه که من بخوام مدام به قول شما شعارگونه بگم که ناله نکنید و ضعیف نباشید و این حرفا، و واقعا هرکسی هرچی که دلش میخواد میتونه بنویسه، و کسی کسیو اجبار نمیکنه، اما من معتقدم تا وقتی که از قوانین و حد و مرزها رد نشدیم میتونیم کاملا از هم انتقاد کنیم و نسبت به هم نظر بدیم، مخصوصا در شبکات اجتماعی که محتوا به گوش جمع رسونده میشه، امیدوارم روی این کلمهی حد و مرز که گفتم دقت کافی رو داشته باشید چون بسیار مهمه.
دیسلایکی که به شما دادم
@zeynabgol به خاطر نظری که راجع به من دارید نبود... خودمم تا حدی با حرفتون موافقم. دیسلایکم به خاطر اون قسمت مسائل مثبت و این حرفا بود اگر کمی با من آشناتر باشید میفهمید که تحت تاثیر این جور مسائل نیستم. ولی اون قسمت قانون حق صد درصدی با شما هست، من کاملا میپذیرم و اگر خلاف قانون عمل کردم حق دارید که کارم رو ناشایست بدونید.
خواستم در انتها اضافه کنم چیزی که من ازش دلخورم این حالت مسابقهایه که انگار برای سختیها و مشکلاتمون با هم گذاشتیم، انگار که به مشکلاتمون افتخار میکنیم و خوشحالیم که هستن چون به ما ارزش و برتری میدن نسبت به بقیه. در حالی که واقعا چنین نیست. متاسفم که بعضی از دوستان رو احمق خطاب کردم، الان فکر میکنم که بیشتر واژه قربانی بهتره، چون همهی ما مخصوصا تو کشور ما زخم ووآسیب عاطفی زیاد دیدیم. صرفا حرفم به قول شما کمی کودکانه، و اشتباه بیان شد. ولی میدونم که در مورد اون قسمت حرفم که بهتره پشت سر بگذاریم و آخر دنیا که نیست، هنوزم موضعم همونه، و معتقدم که ما افسردگی میکنیم نه این که افسرده هستیم.
خوشحال میشم که این بحثو ادامه بدیم، و من اصلا موردی نمیبینم که هرنوع اشکال و انتقاد و توهین بهم گفته بشه، ولی امیدوارم بتونیم گفت و گوی منطقی و خوبی داشته باشیم. با تشکر از دوستان