Mehrab.. & amirvictor..

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع ..Mehrab..
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

..Mehrab..

استــاد بـــزرگ
ارسال‌ها
578
امتیاز
9,666
نام مرکز سمپاد
شهید اژه ای 2
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
دانشگاه اصفهان
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
خب خب خب..
سلاااام چیطورین؟ خُبین؟ :)
آقا من و امیر (@amirvictor ) ب شعر گفتن علاقه داریم و هر چن وقت یبار ی چیزایی رو کاغذ مینویسیم..
ی مدتی بود داشتم ب زدن این تاپیک فکر میکردم..
راستش اینجا رو زدیم ک شعرامون یا تک بیتی هامون رو توش قرار بدیم..
اینجوری چن تا تیر و با ی نشون میزنیم..
یکی اینکه شعرامون موندگار میشه اینجا..
یکی اینکه ممکنه ی جو رقابتی ایجاد بشه و شعرامون بهتر و بهتر بشه و پیشرفت کنیم..
خیلی خوب نمیگیم ب قول امیر در حد همون فقرا و معلولینه..
خوشحال میشیم اگ نظری دارین توی پ خ یا بانگ بهمون بگین و بمون کمک کنین :)
 
خب چراغ اولشو خودم روشن میکنم تا امیر بیاد :)
------------------
یارب این زلف و همه زیبایی//یارب این عشق درین تنهایی
یارب ارتو امیدی و اگر بامایی//همه مان منتظریم معجزه ای فرمایی
------------------
شدم روان ب سوی تو // شدم خراب کوی تو
مِیَت نخورده ام ولی // مست شدم ز بوی تو
ب گوش خود بگفته ام // شِنَد صدا ب غیر تو
ولی دلم را چه کنم؟ // شده اسیر دست تو
 
چه کار فهیمانه ای کردی اخوی:D
...........‌‌‌‌.....

۱)عمری گر گزرد حسرت دنیا نخورم
حال را زی بکنم حسرت فردا نخورم
.......................

۲)تو ک اهنگ صدایت، چو لالاییِ مادر
بالاست مقامت، چو بالاییِ مادر
......................

۳)دل است و درد و دل دلدارم
عجب است حالی ک الان دارم
......................

۴)سخت تر از جان سِپَری در ره عشق
آن است ک کنی همسفری در ره عشق
.....................

۵)شادی شکفتن غنچه ی عشق را عجب است
چون آب گوارا بر لب تشنه نشین سحر است
...................

۶)موج زلف و برق چشمش در دلم میتازد
عطر دست و رخش عشقش در دلم میتازد
..................

محراب فعلا مساوی:-b
 
۷)در دیده ی دلدار دلم اشک بِدیدم
بر سر هر دانه اشکش درد کشیدم
...................
این مصرع دومیه هیچجوره وزنش جور درنمیومد گفتم دیگ همینطوری بمونه:/
 
این ی مثنوی طولانیه ک حدود سه چار ماه پیش نوشتم ..ی تیکه هایی ازش رو میذارم :)
-----------------
ب سفر رفته بودم من دوش // چون همیشه در دلم خاموش
ناگهان دیدمش از دوور // عازمش گشتم و بسی رنجـور
دیدمش آن رقص موی بلند // دیدمش من ز پشت کوه سهند
هرتوانی ک داشتم در داد // جمع کردم، و من زدم فریاد
گفتمش مگر قرارمان این بود؟ // گفت از کدامین قرار تورا مقصود؟
گفتمش آنکه در دلم بستم // در دلی که از تو بشکستم
...
-----------------------
...
یادم آمد روی ماهش // چهره ی همچون نگارش
زلف بر باد رو ب خورشید // این دوچشم من چه ها دید!
...
----------------------
...
آمدم باز کنم بنده یکی دانه انار//رنگ سرخیش بدیدم و فتادم ب کنار
یاد آن رنگِ سرخِ لبِ تو افتادم//یادِ آن شیرینیِ چون عسلت افتادم
یاد آن چشم سیاهت یاد آن چهره ی ماهت// یاد آن گونه ی سرخ و یاد آن لحن صدایت
یاد آن دست لطیفت یاد آن جسم ظریفت//یاد آن جنس صدایت یاد آن ناز نگاهت
...
---------------------
 
یارب از ترس بلا سوی توعازم شده ایم//یارب از درد جفا کوی تو طالب شده ایم
یارب این دست بگیرو قلب ماصاحب شو//یارب تو برین قلب بی صاحب ما قالب شو..
-------------------------
مگر این جهان چ دارد ک مرا ب خنده ارد؟//ب جزان دوچشم ماهت و نگاهت و نگاهت؟
 
نمیدانم که ما باخود چه کردیم؟//کجای این مسیر در خاک کردیم؟
بدی را چون محبت یاد کردیـم//و نفرت را ب عشقت نام کردیـم
هر آن ذره ز سوی تو می آمـد//ب چشم خود نهاده قاب کردیـم
اگر عاشق شدیم عاشق بماندیم//هر آن بد از تو ما انکار کردیـم
ب ذوق دیدنت در راه گشتیم//ب عشقت هر مسیر کوتاه کردیم
ب یاد تو مسیر را بُگذراندیم// ب جز تو هر کسی انکار کردیم
 
ندیده ام شرابی به از شراب لبت//مپرس علت آن را مگو تو از چ جهت
مرا ب سوی خودت خوان و مستِ مستم کن//غلام حلقه ب گوشت شدم تو درکم کن
-------------------------------------
چونان بید مجنون، ژولیده ام و محزون//ببین ک دوری او، چ کرده با تو مجنون
جنون ز من شروع شد،عشق زمن برون شد//ز آن نگاه دلبر، ثانیه ام قُرون شد
به تار زلف عشقم، جهان نمیفروشم// که تار موی او هست، جهان پر خروشم
محراب بندگی را، سوی جنون بسازم// بنده ی عشق گشتم، تا دو جهان ببازم
 
دیگه نمیاید شعراتونو بزارید:(
خیلی قشنگ بودن:)
کلا با شعر خیلی حال میکنم;;)
خیلی لطف داری :)
میایم ولی خب قبلش باید بگیم تا بتونیم بذاریم :)

این چن وقته درگیر امتحانا و ایناییم برا همین خیلی وقت شعر و اینا نمیشه شرمنده :)
 
اگر آمدم ب سویت/ تو مرا مران ز کویت
دو جهان گشتم و اما/ نَبُوَد مثال رویت
ب جهان نگین من باش/ ب فدای خلق و خویت
ب جهان من چو خورشید/ بده نــور با وجودت
تو مرا بکن نگاهی/ تو مرا بخوان ب سویت...
 
گر نباشد جوهری اَندر وجودِ یک قلم
درنیاید شعرِ عشق و شادِمانی از دلم

قبلا ی انگیزه ای واسه همین شعرای دستو پا شکستمم بود ک اونم باد برد...
 
طلب از روی تو کردم / و دوری تو شد حاصل
ب سرمای زمستانم / تویی گرما ده این دل
جفا و هجر تو جانم/مرا از من بکرد غافل
ب هرسو ک نظر کردم/بدیدم روی تو باین دل
--------
ب قول امیر در حد فقرا و معلولینه دیه شرمنده :)
 
در تاریکی تنهایی، خورشید تابانی
بر صحرای دلتنگی، تو دریای بارانی

نمیدونم معنی شعرارو درست میگیرین یا ن اما خو سعیمو میکنم فقط وزن درست نکنم و معنی دار باشه این شعرای فلجم&
 
هرگز نفهمیدم چطور و چرا
ک دوستت دارم بی چون و چرا&

(و) رو ( اُ ) بخونین:
چطورُ چرا
بی چونُ چرا:)
 
با بودنت ای عشق، عاقل شود حیران
بوییدنت ای عشق، سازد مرا ویران

اینو با یکی اع همکلاسیا دهمم نوشتیم پارسال&
 
خنده بر لب میزنی، دل می رود
ساز صدایت میزنی،دل می رود

میزنی اول معنیش با دومی فرق داره
خاسم بگم ینی اینا قافیه ان:/
 
در امتداد جوی حرکت کن..
در آن مسیر برکت هست..
قایقی ساز و انداز ب آب..
زندگی هست چو ماز..
بایدت بود ک یابی تو مسیرت را باز...
هدفت چیست تورا؟
ز کجا آمده ای؟ب کجا خواهی رفت؟
همه را باید یافت...
دگران هم سفرند ، تو خودت را دریاب..
درگران هر هدفی بس متفاوت دارند..
تو خودت را دریاب..
زندگی کن ب خوشی..
ب صفا یاب تو دوست..
ب رفاقت ب محبت تو جهان فتح کنی...
وسران همه عالم تو ب زیر یک علم جمع کنی..
هدفت چیست تو دوست؟
آدمیان آمده اند..
کمی زیسته اند..
و زمانش ک رسید..
ز جهان کوچ بِکَردَند..
همه اموال نهادندو برفتند..
کنون را بنگر..
چ ماند از آنها؟
ب جز آن خاطره ها؟

با عرض پوزش از همه ی کسایی ک شعر نو میگن :)
 
Back
بالا