روزی روزگاری با عموم دوتایی رفته بودیم خرم آباد برای پاترول گیربکس بگیریم
اینجا هنوز تو راه بودیم و شب رفتیم خونه دوستمون تو خرم آباد خوابیدیم ، اینجا سنندج عه :
خلاصه فردا صبح شد و ما رفتیم سراغ اون گاراژه ، که تو این خیابون بود ، فک کنم اسم خیابونش آزادی بود نمیدونم دقیق :
و اینهمه راه رفته بودیم برای این :
نمیدونم صاحب این پاترول با چه انگیزه ای این لاستیکارو انداخته بود رو ماشینش :
اونجا دوتا جیپ خوشگل هم بود :
و بالاخره بعد از ظهر همون روز برگشتیم به سمت خونه و اینجا خروجی خرم آباده با کوه های زیبا ، هوا هم چون تابستون بود نزدیک ۴۰ درجه بود و ماشین با کولر داغ میکرد (وقتی میگم ماشین ایرانی آشغاله یعنی این) :