با توجیه کردن شرایط افتضاح مملکت مخالفم
چرا باید یه جوون که کلی شوق داره که توی عرصه ای که توش زحمت کشیده و تلاش کرده و خون دل خورده، پاشه بیاد توی مملکت و صنعتی که از مردمش با بازار خودروی مزخرفش پول میدزده؟ اصن توی ایران صنعت دیگه معنی داره؟
پیشرفتی هم وجود داره؟
از کسایی که میان ریاضی بپرس که چرا میان ریاضی میخونن؟ چرا همشون دنبال دانشگاه های مطرح مثل شریف و امیر کبیر و خواجه نصیر و... هستن؟
این جوون پسفردا میخواد با یکی دیگه زندگی کنه، ادامه حیات بده. هیچ آدمی دوست نداره یا حداقل من خودم به شخصه دوست ندارم مملکتمو جایی که بهش تعلق دارم و خونه منه رو ول کنم پاشم برم یه کشوری که نه زبونشون با من یکیه، نه میتونن من رو درک کنن و نه فرهنگ یکسانی داریم. اما مملکتی که با خرابه فرقی نداره ارزش خودکشی کردن توش نداره