به راستی که هیچکس نمیتونست اهمیت بحثی مثل اصطکاک و تاثیرپذیری شرق و غرب،در فرهنگ و فلسفه و هنر و امثالهم رو به مانند امثال آل احمد و فردید،با ایجاد این مفهوم غریب “غرب زدگی” از بین ببره.اولی با یاوه گویی های فراوان،ناتوانی مطلق در تمیز دادن وجوه مختلف این به زعم خودش،”غربزدگی”،و دومی که اصلا خود آیت غربزدگی بود و چنان دچار پریشانی و عدم انسجام فکری بود که سرآخر حتی نتونست به اندازه یک ورق عقاید خود رو انشا بکنه(حقیقتا همین یک مسئله در مردود بودن فردید مکفیه،باور کردنی نیست که این مردکه بر بسیاری چه تاثیری داشت و بیش از بیست سال چه لجنی به دانشگاه کشید،این هم از آن مضاحکی که فقط در این مملکت میشه یافت)