آزادی بیان

  • شروع کننده موضوع
  • #1
ارسال‌ها
2,602
امتیاز
39,305
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1401
مدال المپیاد
Physics
دانشگاه
SUT
رشته دانشگاه
Physics
دوستان عزیز
اگ همچنان تمایل به بحث راجع به حد و مرزهای آزادی بیان
اسلام هراسی یا گرفتن حق از حکومت اسلامی
و...
علاقه به صحبت دارید بحث رو اینجا ادامه بدید
 

صوراسرافيل

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,425
امتیاز
8,553
نام مرکز سمپاد
علامه حلى
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0000
من در مورد اون پسر صحبتى نمى كنم چون ديگه همه گفتنى ها گفته شد.نميشه طرف بياد اينجا دختر مردم رو تهديد به زندان و ((اصلاح اجبارى)) بكنه بعد ما فقط ناديده بگيريمش.بعد اگر الان بهش آزادى رو بديم پس فردا كه به قول خودتون سركوبگرى چيزى شد اونجا هم حس آزادى عمل مى كنه و مياد يكى رو به شكل عملى و واقعى ميندازه زندان. و در اونصورت برخورد جامعه هم بدتر خواهد بود.شلاق امروز به از ذبح فردا.
 
ارسال‌ها
1,551
امتیاز
27,020
نام مرکز سمپاد
ضروری
شهر
ضروری
سال فارغ التحصیلی
0
در همین شروعِ کار بگم که هر عقیده‌ای محترم نیست.
گسترش عقایدی که واقعاً باعث لطمه به دیگران میشه یا آزادیشون رو سلب می‌کنه خطرناکه.
 
ارسال‌ها
3,101
امتیاز
12,226
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
1392
مدال المپیاد
فیزیک
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
فیزیک
من در مورد اون پسر صحبتى نمى كنم چون ديگه همه گفتنى ها گفته شد.نميشه طرف بياد اينجا دختر مردم رو تهديد به زندان و ((اصلاح اجبارى)) بكنه بعد ما فقط ناديده بگيريمش.بعد اگر الان بهش آزادى رو بديم پس فردا كه به قول خودتون سركوبگرى چيزى شد اونجا هم حس آزادى عمل مى كنه و مياد يكى رو به شكل عملى و واقعى ميندازه زندان. شلاق امروز به از ذبح فردا.

شما که با تفکرات استالینی که داری دلت میخواد هم امروز شلاق بزنی هم فردا ذبح کنی پسفرداش هم کبابش کنی بره.
 

صوراسرافيل

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,425
امتیاز
8,553
نام مرکز سمپاد
علامه حلى
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0000
شما که با تفکرات استالینی که داری دلت میخواد هم امروز شلاق بزنی هم فردا ذبح کنی پسفرداش هم کبابش کنی بره.
يا واقعا متوجه نشديد يا خودتونو زديد به اون راه كه نفهميديد اون صرفا يه مثل بود و منظورم ذبح و شلاق نبود.
 
ارسال‌ها
3,101
امتیاز
12,226
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
1392
مدال المپیاد
فیزیک
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
فیزیک

صوراسرافيل

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,425
امتیاز
8,553
نام مرکز سمپاد
علامه حلى
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0000
اتفاق منظور من هم کاملا استعاری بود.
نه،من جدا دلم ميخواد از چنين وضعى بياد بيرون.كارى به عقيده اش ندارم،اون ديگه با خودشه.ولى اين پر روئى ها و حد نشناسى ها بيش از هر چيز به خودش صدمه خواهد زد.وگرنه من كه از يك پسر سيزده ساله چه كينه اى ميتونم داشته باشم؟
 

Chandler.

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
655
امتیاز
18,226
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سیرجان
سال فارغ التحصیلی
1400
(آزادی بیان تو هر اجتماعی یجوری تعبیر میشه. و بنظرم همین انعطاف پذیریش بهش مفهوم میده)
۱_ اساسا این سایت یه فروم شخصی نیست که هویت و درستی تمام افراد در ورود و دسترسی بهش تایید بشه، همه ی اونایی هم که اطلاعاتشون رو شیر میکنن یا در تاپیک ها ی مختلف فعالیت میکنن میدونن هر فردی قابلیت دسترسی به این اطلاعات رو داره،خیلی ساده در قالب مهمان.
۲_ بحث اینجاست که بنظر من بن کردن یجور پاک کردن صورت مسئله ست.
۳_ اگه توهین رو جزوی از آزادی بیان درنظر بگیریم، در جامعه ای که خیلی راحت هرفردی میتونه آزادی پس از عمل و بیان افراد مخالف آرمان هاش رو به خطر بندازه و زندگیش رو تهدید کنه، با صرفا بن کردن فرد تهدید کننده آیا امنیت افراد فروم رو حفظ کرده ایم؟(طبق ۱ و ۲) یا صرفا صورت مسئله رو پاک کردیم و احساس کار درستی کردن ما رو ارضا کرده؟
اگه ازنظر شما اون فرد خطرناکه و بعدا میتونه به جانی و جلاد تبدیل بشه، این عمل شما صرفا کینه‌توزی و نفرت اون فرد رو تحریک نمیکنه؟
 

Leo

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,579
امتیاز
21,916
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
1399
در مورد اسلام نفرت،نفرت،نفرت دارم از جوى كه ايجاد شده.مملكت رو به دو دسته لامذهب و ارزشى تقسيم كرديد،به گونه اى كه انگار مسلمون غير ارزشى وجود نداره.مسلمونى كه سرش به موى دختر مردم نباشه وجود نداره.مسلمونى كه كارى نداره كى چى پوشيده وجود نداره.مسلمونى كه كارى نداره كسى اصلا مسلمون هست يا نه وجود نداره.

حال اينكه هست،ما وجود داريم.من نه كارى دارم دختر مردم چه چيزى سرش هست يا نيست(اصلا در حد و حدودى نيستم كه چنين تعيين تكليفايى براى ديگران بكنم و به من ربطى هم نداره) و نه برام اهميت يا قبحى داره كه كسى اسلام كه هيچ،اصلا خدايى داره يا نه.اعتقاد من به خودم مربوط ميشه و او هم به خودش. هردو هم به يك اندازه لايق احتراميم.


حالا يك كثافتى هست كه ميگه نه،من هم به موى زنها كار دارم،هم به عقيده افراد.من با چنين كسى كوچكترين مماشاتى ندارم و با او يكسان هم نيستم. نفرت بى حد و حصرى هم دارم از ارزشى و آدم رژيم.
بنابراين دقت كنيد كه داريد خشمتون رو به كدوم سمت ميگيريد.مسئوليت اين نكبت با حكومته نه ما.اين چه بساطيه راه انداختيد براى ما؟مگه ما كسى جز شما هستيم؟


پ.ن:من غالبا هيچگاه از اين صحبت ها نمى كنم،اما انقدر اين چند روزه هجمه هاى عجيب نسبت به مسلمون ها ديدم كه ديگه حالم بهم خورده.اصلا نميدونيد بايد به كجا هجوم ببريد،و سود اين قضيه هم صرفا براى حاكميته.
من تو این مدت چه از جانب شما چه از جانب بقیۀ به‌اصطلاح «مسلمانِ غیرارزشی‌»ها، چند تا پست با این محتوا دیدم. به‌نظرم لازمه یادآوری کنم که الآن بحث اصلاً درستی یا نادرستی این صحبت‌ها نیست؛ در واقع موضوع بی‌اهمیت بودنِ این صحبت‌هاست. یعنی کسی به تخمش هم نیست که این اسلام شما در باطن چه چیزیه، بلکه تنها چیزی که به چشم میاد همون واژۀ «اسلام»ـه فارغ از این‌که هر کس چطور توصیفش می‌کنه. ارجاع می‌دم به پست ح.ب علیمپو؛ یعنی الآن دارن روی یه فرش قرمز آدم می‌کُشن و شما این وسط داد و فریاد راه انداختید که«به خدا این فرش من نیست فرش من خوشگله» و فلان. اما مسئله اینه که شما اصلاً مهم نیستید؛ و اگر زرنگ باشید، فعلاً در این رابطه سکوت می‌کنید و الکی اصرار نمی‌کنید که «نگید مسلمونا بی‌شرفن! من مسلمونم ولی بی‌شرف نیستم!» و امثالهم. واقعیت جامعۀ ما اینه که اسمِ اسلام و مسلمان خیلی وقته که بین آدم‌ها خراب شده. چه شما این حقیقت رو بپذیرید و چه نپذیرید، همینیه که هست. من نظری راجع به درستی یا نادرستی این شرایط ندارم، فقط می‌دونم که وجود داره و با این بحث‌هایی که می‌کنید هرگز کسی قرار نیست بگه «آخی، اینجا چند تا مسلمان باشرف و متمدن پیدا کردم، به اینا گیر ندید اینا بحثشون جداست» و فلان.
 

صوراسرافيل

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,425
امتیاز
8,553
نام مرکز سمپاد
علامه حلى
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0000
که این اسلام شما در باطن چه چیزیه
قبلا هم گفتم،مفاهيمى مثل “باطن اسلام” یا “اسلام حقیقی” یا همه عبارات شبیه این بی معنی و موهومه.اسلام حقیقی یعنی چی؟اسلامی که در ذهن محمد بوده؟خب من که نسبت بهش آگاهی ندارم.صرفا میتونم از دانسته هام یک رویکردی نسبت به این باور داشته باشم.”راستین” بودنش هیچوقت معلوم نیست.
یعنی الآن دارن روی یه فرش قرمز آدم می‌کُشن و شما این وسط داد و فریاد راه انداختید که«به خدا این فرش من نیست فرش من خوشگله» و فلان. اما مسئله اینه که شما اصلاً مهم نیستید؛ و اگر زرنگ باشید، فعلاً در این رابطه سکوت می‌کنید و الکی اصرار نمی‌کنید که «نگید مسلمونا بی‌شرفن! من مسلمونم ولی بی‌شرف نیستم!»
من متوجه این مسئله هستم،منتها چیزی در جامعه جا می افته که برای من نگران کننده است،اونهم این نگاه سرشار از تنفر و مایل به امحاء نسبت به اسلام و مسلمون ها.عملا قضيه به گونه اى مطرح ميشه گويى گناه قضيه با ماست! درحالى كه چرا بايد هدف اين نفرت روز افزون ما باشيم؟
واقعیت جامعۀ ما اینه که اسمِ اسلام و مسلمان خیلی وقته که بین آدم‌ها خراب شده. چه شما این حقیقت رو بپذیرید و چه نپذیرید، همینیه که هست.
اين رو كاملا قبول دارم،اما نميتونم با يه “همینه که هست” ازش بگذرم.ما در این جامعه قراره کنار هم زندگی کنیم،نه اینکه هم رو دشمن یکدیگر فرض کنیم.
من نظری راجع به درستی یا نادرستی این شرایط ندارم،
این هم برام تعجب بر انگیزه.تبعیض و نفرت پراکنی نسبت به هر دسته فکری دیگری راحت پذیرفته نمیشه که هیچ،مورد برخورد و تقبیح هم قرار می گیره،اما به ما که می رسید به یک “نظری ندارم” بسنده می کنید؟
با این بحث‌هایی که می‌کنید هرگز کسی قرار نیست بگه «آخی، اینجا چند تا مسلمان باشرف و متمدن پیدا کردم، به اینا گیر ندید اینا بحثشون جداست» و فلان.
من هم به چنین نیتی این حرف ها رو نزدم و البته که چنین انتظاری ندارم.مقصودم صرفا این بود که بدونید تیر خشمتون رو به کجا هدف بگیرید.هدف باید طرف مقابل باشه،نه خودمون.ما گناهی نداریم که هدف این همه هجمه و توهین باشیم.دختر بیچاره اومده نوشته که بله،به خاطر چادری بودن بهم پیام دادن و بد و بیراه نوشتن که بله مسلمون بودن تو باعث این بدبختی های ماست.خب اگر چنین پیش بره که این افراد فرقی با آدم های رژیم ندارن.اولی یک باور رو تحمیل می کنه دومی یه باور دیگه.
 

f@him

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
505
امتیاز
24,050
نام مرکز سمپاد
فاتح
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
IT
من به شخصه نظرم در مورد اون شخص خاص اینه که برگرده، چون ترجیح میدم اینجا مدل شده دنیای واقعی باشه. توی دنیای واقعی همه جور ادمی هست و اینجوری شاید یاد بگیریم با هر ادمی که ازش متنفریم هم تعامل کنیم (ایگنورش کنیم)
اینجوری که برای خودمون یه جای گل و بلبل بسازیم که هیچ مخالف و تهدید گر و اینایی نباشه خیلی واقع گرایانه نیس.
حتی دوست دارم برگرده و براش صندلی داغ گذاشته شه و ببینم چه حسی داره که تا الان کلی ادم باهاش مخالفت کردن و ۲۴۴۵ تا دیسلایک گرفته. ایا اپسیلونی احساس تردید در عقایدش کرده؟ ( که البته نیازمند صداقت و والنربل بودنه که بعید میدونم داشته باشه)
ولی خب نظر منه و سایت ممکنه عملا چنین هدفی نداشته باشه که دنیای واقعی باشه : دی

ولی اون ساید که واقعا تهدید گرفتن ترسناکه و اینا هم هست. اما من به شخصه خیلی حس نمیکنم که بن شدن مانعی باشه برای اینکه یه نفر کاری بخواد انجام بده.

در نهایت هم مثلا اگه رای گیری میشد در یه بازه‌ای که ایا بنش کنیم یا باشه حس خوبتری داشتم. یا حتی مثلا اگه دیسلایکاش به نسبت پستاش (یا بر روی هر پستش و در یه بازه زمانی خاصی) از یه حدی بیشتر میشد، خودکار بن میشد هم جالب بود به نظرم. انگار اینجوری خودش در تعیین سرنوشت بن شدن/نشدن خودش دخیل بود و مثلا لاقل شاید تصمیم میگرفت یه تایمی سکوت کنه و فکر کنه تا بن نشه : )
 

زار

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
468
امتیاز
5,178
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
0
ساده بخوام بگم بچه شیعه، بسیجی، چادری، مسلمان ارزشی و غیر ارزشی و نیمه ارزشی اگه الان خواستار آزادی بیان و احترام به عقاید و زندگی مسالمت آمیز باشه فقط از روی زیادشه. تو کدوم ایران دارید زندگی میکنید شما؟ هرنوعی از مسلمان باشید تنها جایی که اقلیتید توییتر و سمپادیاعه و قانون پشت شماست. ایران واقعی زیر پرچم اسلام داره میگرده. اگه به خودتون میگید مسلمان اصلا کم نیستید. اصلا مظلوم نیستید. مردم کشته میشن و بهشون تیراندازی میشه و زندان میرن و شکنجه میشن. تمام جنایات داره با اسم اسلام صورت میگیره و احمقید اگه فکر کنید تو این اوضاع اکثریت اهمیت خواهند داد به اینکه دین شما در اصل چیه و پیامبرتون در اصل چی گفته. @صوراسرافيل خود شما مثلا یجاهایی مخالفتهایی نشون دادی با جامعه Lgbt. و تو این گروهم باز کم نیستید. ولی حداقل تو این چندروز من ندیدم کسی مثلا برگرده بگه خب من راهمو از مخالفین رژیم جدا میکنم چون خیلیهاشون من رو به رسمیت نمیشناسن. معلومه که مایه تاسفه این وضعیت. ولی حداقل واسه قدمای اول نمیشه ایرانو با مثلا استرالیای ۲۰۱۷ مقایسه کرد. مشکلات زیاده. تارو پود این مملکت و فرهنگش پوسیده‌ست و نیاز به بازسازی داره. ولی مرحله به مرحله. همون حرفی که چندروز پیش زده شد. درحال حاضر خاکستری‌ای وجود نداره. یا اینوری یا اونوری. چه بخواید چه نخواید هرکس که خشمگینه آتیشارو از گور اسلام میبینه. دوقطبی خیلی وقته که صورت گرفته و درست هم نخواهد شد. خود من یروز اومدم گفتم دلم واسه رایحه ربیعی سوخت. از وقتی سپیده رو گرفتن دیگه نسوخت. دیگه نمیسوزه. می‌خوام سر به تنش نباشه و تمام تلاشمو خواهم کرد که این خشمو همینجور نگه دارم تا وقتی که بتونم ازش استفاده کنم. حدقل تا وقتی که قدم‌های اول برداشته بشه.
الان هرتلاشی جهت بقول خودتون اصلاح تصور مردم از دینتون فقط به خودتون ضرر میزنه. تصمیم بگیرید. اگر اینوری هستید اصلاحات بیشترو بذارید برای بعدتر. اگر هی تکرار نکنید ولی این اسلام نیست کسی کاری باهاتون نداره و نمیگه چادرتو دربیار. اگر هم اصرار دارید که حتما الان درخدمت دینتون باشید و بابتش دارید اذیت میشید کافیه از سوشال مدیا فاصله بگیرید. چون اگه چشماتونو باز کنید توی جامعه «واقعی» فعلی ایران قربانی به هیچ وجه شما نیستید.
 

صوراسرافيل

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,425
امتیاز
8,553
نام مرکز سمپاد
علامه حلى
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0000
خود شما مثلا یجاهایی مخالفتهایی نشون دادی با جامعه Lgbt.
با خود اون جامعه يا حضورشون يا عملشون مخالفتى نشون ندادم.مخالفتم با اول جوى كه براشون وجود داره و دوما نگاه به همجنسگرايى بود.علت اين مخالفت هم اين نبود كه از لحاظ اسلامى حرامه و فلانه.البته جای این بحث اینجا نیست.
ساده بخوام بگم بچه شیعه، بسیجی، چادری، مسلمان ارزشی و غیر ارزشی و نیمه ارزشی اگه الان خواستار آزادی بیان و احترام به عقاید و زندگی مسالمت آمیز باشه فقط از روی زیادشه. تو کدوم ایران دارید زندگی میکنید شما؟ هرنوعی از مسلمان باشید تنها جایی که اقلیتید توییتر و سمپادیاعه و قانون پشت شماست.
من اصلا شرايط جامعه رو در هيچ جايى اينطور نمى بينم.در جامعه هم از سمت مردم رويكرد خوبى نسبت به مسلمون ها وجود نداره.هر روز هم داره بدتر ميشه.اگر چنین نبود که احساس بدی نداشتم.من چندان محیط مجازی برام اهمیت نداره که جو موجود در اونجا برام نگران کننده باشه.
قانون؟قانون وقتی با رژیم مخالفتی بکنم چندان نگاه نمی کنه به اینکه مسلمونم یا نه.حتی به روحانی بودنم هم نگاهی نمی کنه.با یکی از همین ارزشی ها از نزدیک بحث می کردم،سعی داشت قانعم کنه که اگر ولایت فقیه و حجاب اجباری و امثالهم رو قبول ندارم مسلمون نیستم.نهایتا هم منحرف تشخیصم داد.
در ضمن،حمایتی که از سمت رژیم باشه رو نمیخوام.برای من جامعه و ملت مهمه.
ولی حداقل تو این چندروز من ندیدم کسی مثلا برگرده بگه خب من راهمو از مخالفین رژیم جدا میکنم چون خیلیهاشون من رو به رسمیت نمیشناسن. معلومه که مایه تاسفه این وضعیت. ولی حداقل واسه قدمای اول نمیشه ایرانو با مثلا استرالیای ۲۰۱۷ مقایسه کرد. مشکلات زیاده. تارو پود این مملکت و فرهنگش پوسیده‌ست و نیاز به بازسازی داره. ولی مرحله به مرحله. همون حرفی که چندروز پیش زده شد. درحال حاضر خاکستری‌ای وجود نداره. یا اینوری یا اونوری.
“اینوری و اونوری” که اگر به من باشه،کوچکترین تعلق خاطری به رژیم ندارم. در وهله اول نگرش های اجتماعی و سیاسیم از نگرش های مذهبیم بر نمیاد،و بعد اینکه اگر بر میومد هم باز تعلقی ایجاد نمی شد.بنابراین من “خاکستری” یا “میانه” نیستم.تکلیفم با حکومت مشخصه.
چه بخواید چه نخواید هرکس که خشمگینه آتیشارو از گور اسلام میبینه. دوقطبی خیلی وقته که صورت گرفته و درست هم نخواهد شد. خود من یروز اومدم گفتم دلم واسه رایحه ربیعی سوخت. از وقتی سپیده رو گرفتن دیگه نسوخت. دیگه نمیسوزه. می‌خوام سر به تنش نباشه و تمام تلاشمو خواهم کرد که این خشمو همینجور نگه دارم تا وقتی که بتونم ازش استفاده کنم. حدقل تا وقتی که قدم‌های اول برداشته بشه.
من این حس شما رو درک می کنم،مفید هم هست اگر به ضرر حاکمیت تموم بشه،در شرایط فعلی هر چیزی که بقای حاکمیت رو تضعیف بکنه مفیده،حتی اگر دین گریزی مردم باشه.منتها فقط باید به این توجه داشت که داریم کی رو مسئول قضیه نشون میدیم.نباید به خود ملت هجوم برد.




الان هرتلاشی جهت بقول خودتون اصلاح تصور مردم از دینتون فقط به خودتون ضرر میزنه. تصمیم بگیرید. اگر اینوری هستید اصلاحات بیشترو بذارید برای بعدتر. اگر هی تکرار نکنید ولی این اسلام نیست کسی کاری باهاتون نداره و نمیگه چادرتو دربیار. اگر هم اصرار دارید که حتما الان درخدمت دینتون باشید و بابتش دارید اذیت میشید کافیه از سوشال مدیا فاصله بگیرید. چون اگه چشماتونو باز کنید توی جامعه «واقعی» فعلی ایران قربانی به هیچ وجه شما نیستید.
تصمیم؟ پیش از مسلمون بودن ایرانیم، و ایرانیت نسبت به اسلامیت برام ارجحیت مطلق داره. اصلاح نظر اجتماعی هم اصلا کاری نیست که الان بشه انجامش داد،اما از تفرقه بین مردم(مردم،نه عوامل رژیم)باید جلوگیری کرد.
”در خدمت دین بودن” هم که خب،دین خدمت خاصی نداره،فعلا نیازی هم بهش نداره. ایران در ارجحیته،با هر باور و گرایشی.
 
ارسال‌ها
197
امتیاز
581
نام مرکز سمپاد
میرزا کوچک خان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1397
تلگرام
خیلی ساده‌ست. یک نفر به دیگران حمله می‌کنه و دیگران از خودشون دفاع می‌کنن. انتظار دارید آرامش و امنیت جامعه فدای آزادی حیوانات بشه؟
کسی که لیاقت آزادی رو از خودش نشون نمیده، آزادی‌ش گرفته میشه. در دنیای واقعی همینه(زندان)، در فضای مجازی هم همینه.
 

f@him

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
505
امتیاز
24,050
نام مرکز سمپاد
فاتح
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
IT
خیلی ساده‌ست. یک نفر به دیگران حمله می‌کنه و دیگران از خودشون دفاع می‌کنن. انتظار دارید آرامش و امنیت جامعه فدای آزادی حیوانات بشه؟
کسی که لیاقت آزادی رو از خودش نشون نمیده، آزادی‌ش گرفته میشه. در دنیای واقعی همینه(زندان)، در فضای مجازی هم همینه.
برابر دونستن حرف و عمل پیش فرض شماست که من به شخصه باهاش موافق نیستم
کلمه آزادی بیانم به نظرم همین مفهوم رو داره، آزادی عمل نداریم ما. ولی حرف چون به خودی خود آسیبی نمیرسونه مجازات تعیین کردن براش خیلی بدیهی نیس.
 

زار

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
468
امتیاز
5,178
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
0
با خود اون جامعه يا حضورشون يا عملشون مخالفتى نشون ندادم.مخالفتم با اول جوى كه براشون وجود داره و دوما نگاه به همجنسگرايى بود.علت اين مخالفت هم اين نبود كه از لحاظ اسلامى حرامه و فلانه.البته جای این بحث اینجا نیست.
صرفا مثالی بود بابت اینکه تنها چیزی که میشه گفت همه اعضای این گروه توش اشتراک دارن فقط مخالف رژیم بودنه و حتی توی اینکه بعد اینا کی بیاد هم اتفاق نظری وجود نداره. حالا اگه تو این اوضاع هرکی بخواد همزمان از اون عقیده کوچیکترش دفاع بکنه به هیچ جایی نمی‌رسه. (خصوصا اسلام)
من اصلا شرايط جامعه رو در هيچ جايى اينطور نمى بينم.در جامعه هم از سمت مردم رويكرد خوبى نسبت به مسلمون ها وجود نداره.هر روز هم داره بدتر ميشه.اگر چنین نبود که احساس بدی نداشتم.من چندان محیط مجازی برام اهمیت نداره که جو موجود در اونجا برام نگران کننده باشه.
قانون؟قانون وقتی با رژیم مخالفتی بکنم چندان نگاه نمی کنه به اینکه مسلمونم یا نه.حتی به روحانی بودنم هم نگاهی نمی کنه.با یکی از همین ارزشی ها از نزدیک بحث می کردم،سعی داشت قانعم کنه که اگر ولایت فقیه و حجاب اجباری و امثالهم رو قبول ندارم مسلمون نیستم.نهایتا هم منحرف تشخیصم داد.
در ضمن،حمایتی که از سمت رژیم باشه رو نمیخوام.برای من جامعه و ملت مهمه.
“اینوری و اونوری” که اگر به من باشه،کوچکترین تعلق خاطری به رژیم ندارم. در وهله اول نگرش های اجتماعی و سیاسیم از نگرش های مذهبیم بر نمیاد،و بعد اینکه اگر بر میومد هم باز تعلقی ایجاد نمی شد.بنابراین من “خاکستری” یا “میانه” نیستم.تکلیفم با حکومت مشخصه.
شخصا از این هرروز بدتر شدنه خوشحالم. هرچند خیلی محسوس نیست. وقتی با چادر میرم بیرون خیلی کم پیش میاد بخاطرش "هیت کامنت"ی بشنوم. وقتی بدون اون میرم نگاه هر آدم(مرد و زن) بالای ۳۰ سال رو روی خودم احساس میکنم. گشت هم که هست. شایدم بخاطر کوچیکی شهر باشه. در هرصورت تنها تهدیدی که توی واقعی می‌تونه متوجه اون گروه باشه همین مقابله مردمه و طرف هرچقدرم ظاهر "ارزشی" ای داشته باشه تا وقتی که دهنشو به نیت مالیدن باز نکنه کسی کارش نداره. حدقل تاحالا که ندیدیم. ولی اگه من وقتی میرم بیرون باید ترس دستگیر شدن و شاید کشته شدن داشته باشم چرا یه فرزند انقلاب هم وقتی میخواد امر به معروف کنه ترس بیرون شدن از اتوبوسو نداشته باشه؟ خیلی هم شروع خوبیه. بیش باد =)
مخاطب کل پست من شما نبودید. اون قسمت قانون واسه کسیه که میاد میگه تو مجازی احساس امنیت نمیکنم. بازم میگم که اگه تورو بخاطر چادر داشتن تو اینستا تهدید میکنن همین چندروز پیش انسانی بخاطر چادر نداشتن در زندگی واقعی به قتل رسید. و بعدش هم به آدمهایی که اعتراض کردن شلیک شد تا توجیه بشن که قتل نبود. در دنیای واقعی هم که پلیس نمیبره ارشادتون بکنه.
اما از تفرقه بین مردم(مردم،نه عوامل رژیم)باید جلوگیری کرد.
فاطمه سپهریو من خیلی نمی‌شناسم ولی اگه اشتباه نکنم همسر شهیده و هر مصاحبه‌ای من ازش دیدم با چادر بود. مردم دیشب هشتگ میزدن و ازش تشکر میکردن. وقتی حرفی که شما میزنید دفاع از مردم باشه و نه دفاع از دینتون، مردم گوش میدن و میپذیرن. حرف منم همینه که هرکس هست، از بودن حرف بزنه. همین میشه جلوگیری از تفرقه.
 

صوراسرافيل

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,425
امتیاز
8,553
نام مرکز سمپاد
علامه حلى
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0000
صرفا مثالی بود بابت اینکه تنها چیزی که میشه گفت همه اعضای این گروه توش اشتراک دارن فقط مخالف رژیم بودنه و حتی توی اینکه بعد اینا کی بیاد هم اتفاق نظری وجود نداره.
من هم نگفتم مشترکن،اما گفتم با یه برداشت کلی که اسلام غلطه در هر گونه ای از اون به استقبال مسائل نرید.
شخصا از این هرروز بدتر شدنه خوشحالم. هرچند خیلی محسوس نیست. وقتی با چادر میرم بیرون خیلی کم پیش میاد بخاطرش "هیت کامنت"ی بشنوم. وقتی بدون اون میرم نگاه هر آدم(مرد و زن) بالای ۳۰ سال رو روی خودم احساس میکنم. گشت هم که هست. شایدم بخاطر کوچیکی شهر باشه. در هرصورت تنها تهدیدی که توی واقعی می‌تونه متوجه اون گروه باشه همین مقابله مردمه و طرف هرچقدرم ظاهر "ارزشی" ای داشته باشه تا وقتی که دهنشو به نیت مالیدن باز نکنه کسی کارش نداره. حدقل تاحالا که ندیدیم. ولی اگه من وقتی میرم بیرون باید ترس دستگیر شدن و شاید کشته شدن داشته باشم چرا یه فرزند انقلاب هم وقتی میخواد امر به معروف کنه ترس بیرون شدن از اتوبوسو نداشته باشه؟ خیلی هم شروع خوبیه. بیش باد =)
من از اینکه این به قول شما فرزندان انقلاب تحت فشارن خیلی خوشحالم.
مخاطب کل پست من شما نبودید. اون قسمت قانون واسه کسیه که میاد میگه تو مجازی احساس امنیت نمیکنم. بازم میگم که اگه تورو بخاطر چادر داشتن تو اینستا تهدید میکنن همین چندروز پیش انسانی بخاطر چادر نداشتن در زندگی واقعی به قتل رسید. و بعدش هم به آدمهایی که اعتراض کردن شلیک شد تا توجیه بشن که قتل نبود. در دنیای واقعی هم که پلیس نمیبره ارشادتون بکنه.
در فضای مجازی که اصلا امنیت نداشتن معنی نداره،در نهایت مگه میخواد چه کاری بکنه؟ اما در محیط واقعی،من بیشتر از نفرت از سمت مردم گفتم،حاکمیت که وجودش برای همه به جز آدمهاش پر برکته.
فاطمه سپهریو من خیلی نمی‌شناسم ولی اگه اشتباه نکنم همسر شهیده و هر مصاحبه‌ای من ازش دیدم با چادر بود. مردم دیشب هشتگ میزدن و ازش تشکر میکردن. وقتی حرفی که شما میزنید دفاع از مردم باشه و نه دفاع از دینتون، مردم گوش میدن و میپذیرن. حرف منم همینه که هرکس هست، از بودن حرف بزنه. همین میشه جلوگیری از تفرقه.
مثال و نتیجه گیری درستی بود.البته که دفاع از مردم اهمیتش بیشتر از همه اینهاست،بالاخره ما هم جزئی از مردمیم.علت دفاع از اسلام هم این نیست که در اولویت باشه،صرفا واکنشیه به هجمه ها.
 
ارسال‌ها
197
امتیاز
581
نام مرکز سمپاد
میرزا کوچک خان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1397
تلگرام
برابر دونستن حرف و عمل پیش فرض شماست که من به شخصه باهاش موافق نیستم
کلمه آزادی بیانم به نظرم همین مفهوم رو داره، آزادی عمل نداریم ما. ولی حرف چون به خودی خود آسیبی نمیرسونه مجازات تعیین کردن براش خیلی بدیهی نیس.
آزادی بیان یعنی آزادی ابراز عقیده. نه آزادی تهدید به شرارت.
هویت افراد در ارتباط با عقایدشون تعریف میشه
هویت افراد در ارتباط با عقایدشون تعریف نمیشه. شما هویت خودتون رو به عقاید گره می‌زنید تا آزادی بیان دیگران رو بگیرید.
 

f@him

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
505
امتیاز
24,050
نام مرکز سمپاد
فاتح
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
IT
آزادی بیان یعنی آزادی ابراز عقیده. نه آزادی تهدید به شرارت.
این قوانین تهدید هم در همه جای دنیا الزاما اینجوری نیست که طرف تهدید کرد، بگیریم بندازیمش تو زندان و یا مجازاتش کنیم. و تهدید کردنم الزاما تناقضی با ازادی بیان نداره و یه سری جاها مجازات نداره. مگه اینکه تهدید به این صورت باشه که زمان و مکان دقیقش کاملا مشخص باشه و اون اتفاق در همون شرایط رخ بده، بعد ازین تهدیده به عنوان مدرک جرم استفاده میکنن

و حرف کلیم هم اینه که اینا موضوعاتیه که همیشه بحث بوده سرش و کسی جواب بدیهی و راحتی براش پیدا نکرده.
تهش اگه سیاستی اتخاذ بشه که محدودیت‌های ازادی بیان به این صورت باشه مثلا فحش و تهدید کردن رو هوا هم مجازات داشته باشه هم الزاما همه خوشحال و راضی نیستن. اگه سیاستی اتخاذ بشه که این محدودیت‌ها خیلی بیشتر باشن (مثلا اینکه کسی حق نداره بگه تو که میگی زمین صافه چرت میگی) هم یه عده راضی نیستن. هیچ محدودیتی در مورد بیان وجود نداشته باشه هم یه عده راضی نیستن

و نظر من اینه که در مورد اینجام قشنگ بود اگه این محدودیت‌ها با رای گیری و دموکراسی مشخص میشد.

هویت افراد در ارتباط با عقایدشون تعریف نمیشه. شما هویت خودتون رو به عقاید گره می‌زنید تا آزادی بیان دیگران رو بگیرید.
با این بخش حرفت خیلی موافقم
 
  • لایک
امتیازات: PD

Amin rouhi

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
562
امتیاز
15,967
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی 1
شهر
ساری
سال فارغ التحصیلی
1400
من تو این مدت چه از جانب شما چه از جانب بقیۀ به‌اصطلاح «مسلمانِ غیرارزشی‌»ها، چند تا پست با این محتوا دیدم. به‌نظرم لازمه یادآوری کنم که الآن بحث اصلاً درستی یا نادرستی این صحبت‌ها نیست؛ در واقع موضوع بی‌اهمیت بودنِ این صحبت‌هاست. یعنی کسی به تخمش هم نیست که این اسلام شما در باطن چه چیزیه، بلکه تنها چیزی که به چشم میاد همون واژۀ «اسلام»ـه فارغ از این‌که هر کس چطور توصیفش می‌کنه. ارجاع می‌دم به پست ح.ب علیمپو؛ یعنی الآن دارن روی یه فرش قرمز آدم می‌کُشن و شما این وسط داد و فریاد راه انداختید که«به خدا این فرش من نیست فرش من خوشگله» و فلان. اما مسئله اینه که شما اصلاً مهم نیستید؛ و اگر زرنگ باشید، فعلاً در این رابطه سکوت می‌کنید و الکی اصرار نمی‌کنید که «نگید مسلمونا بی‌شرفن! من مسلمونم ولی بی‌شرف نیستم!» و امثالهم. واقعیت جامعۀ ما اینه که اسمِ اسلام و مسلمان خیلی وقته که بین آدم‌ها خراب شده. چه شما این حقیقت رو بپذیرید و چه نپذیرید، همینیه که هست. من نظری راجع به درستی یا نادرستی این شرایط ندارم، فقط می‌دونم که وجود داره و با این بحث‌هایی که می‌کنید هرگز کسی قرار نیست بگه «آخی، اینجا چند تا مسلمان باشرف و متمدن پیدا کردم، به اینا گیر ندید اینا بحثشون جداست» و فلان.
خب آقا، ببین من اصلا کاری با مردم عادی‌ای که امنیت و ثبات آزادی و رفاه می‌خوان و از دعواهای دینی خسته هستن کاری ندارم، اما قضیه اینه؛ این طرف دین‌دارهایی علاقه‌مند به ولایت فقیه هستن که قدرت‌اش رو مقدس و حفظ و بسط حکومت‌اش رو اولویت اصلی می‌بینه. حالا هم که البته «برادران» مشترک المنافعی در اقصی نقاط خاورمیانه دارن. آره، امروز کم تعداد هستن اما از یک شبکه نظامی-امنیتی گسترده با بازوهای خارجی بهره می‌برن. قدرت اقتصادی دارن، ساختار قانونی نوشته و قواعد نانوشته اختیارات وسیعی براشون به ارمغان آورده و حتی با فرض سقوط جمهوری اسلامی، این‌ها می‌تونن یه اپوزسیون فعال، مسلح و پولداری خارج از چهارچوب قانونی تبدیل بشن که باز هم بر جریان کشور اثرگذاره. الان هم که مرید و تابع رهبرند اما رهبری هم مجبوره برای حفظ‌شون در خدمت تمایلات‌شون باشه. خب آره، بعضی‌ از این جمعیت از این موضع نفعی می‌برن اما به نظرم، بخش بزرگی از این‌‌ها انگیزه‌ی دیگه‌ای دارن. انگیزه‌ای که «عقیدتی» هم نیست. گمونم بیشتر «هویتی» باشه. این‌جا از «هربرت مید» و «کولی» متاثرم؛ در هر تعریفی از هویت که بپذیری، «تعلق» حضور داره. این تعلق به ما قدرت شناسایی «دیگری» رو میده و کمک می‌کنه «خود»مون به بقیه بشناسانیم. طی این فرایند هم که «معنا» پدیدار می‌شه. اما برای ادامه پیدا کردن هویت، «تجسم بخشی» هم لازمه. پس اگر بخواهیم از آخر برگردیم؛ عدم وجود تجسم یعنی بحران معنا، بی‌معنایی یعنی عدم تعلق و بی‌تعلقی یعنی بی‌هویتی. حکومت هم همیشه تلاش می‌کرده با برجسته کردن مولفه‌های دینی‌ جذابی مثل استکبارستیزی، دفاع از مظلوم، آرمان‌شهر دینی خالی از فساد و تبعیض و امثالهم این‌ها رو با خودش همراه کنه. به شکلی که در طول زمان، این‌ها به این مولفه ها احساس «تعلق» پیدا کردن و از این طریق زندگی‌شون رو هم «معنادار». معنایی که «تجسم عینی»اش جمهوری اسلامی بود [به قول جامعه‌شناس‌ها، این یعنی هویت فردی در هویت اجتماعی برساخته مضمحل شد] حالا هم، دفاع این قشر دین‌دارها از عملکرد جمهوری اسلامی، پیش و بیش از هر چیز دیگه، «چنگ زدن برای حفظ هویت». به عبارت بهتر، قشر دین‌دار نه از جمهوری اسلامی، که از «تجسم عینی تعلقات هویتی»اش دفاع می‌کنه. همه‌ی توجیه‌ها و خودفریبی‌ها و انکارهای این قشر در برابر انواع فساد و ظلم و جنایات از همین زاویه قابل فهمه چرا که در چشم این‌ها، فروپاشی حکومت فروپاشی خودشونه و خب، و کیه که به نابودی خودش رضا بده؟
دسته‌ی دوم اما، رادیکال‌های «ضد» دین‌اند که معتقدن دین به هر صورتی، نوعی بیماری بدخیم و محتاج جراحیه. اینا به اندازه‌ی همون رادیکال‌های مذهبی، پتانسیل تمایل به خشونت و درگیری رو فراهم می‌کنن و طبعا این حرکت به جلو رو دشوار می کنه.
حالا یه دسته‌ی دیگه هم هست که مخاطب این پست‌ات بودن. واقعاً ساده‌لوحانه‌ست اگر برای اکثریت این گروه، این نوشته‌ها رو ناشی از دلخوری یا ناراحتی از طعن و تمسخر بدونی، چون به کتابی به باور دارن که داخلش به خطاب به پیامبرش اومده که مسخره‌ات می‌کنن؟! بگو عزت و ذلت دست خداست. یا حتی متصور بشی که در تلاش برای دفاع از دین‌شون هستن. باور کن دین خدا نیاز به چهارتا حرف این «مدافعین» نداره، چون بهشون وعده داده که خودش ازش حفاظت خواهد کرد. اما خب، شماری از این‌ها برای زندگی بهتر تلاش می‌کنن. این نوشتن‌ها تلاش این‌هاست. چطوری؟ به واسطه‌ی اون گره‌ی هویتی‌ [هم‌پوشانی هویت دینی و هویت سیاسی] که گفتم، هنوز بخشی از دین‌دارهای گروه اول نمی‌دونن [به نظرت چرا در تمام انتخابات‌ها مردم سیستان و بلوچستان که اتفاقاً اقلیت دینی و نژادی و به شدت تحت تبعیض هم هستن، جز بالاترین میزان‌های مشارکت‌اند؟] و یا نمی‌تونن به خودشون بقبولانند(:))؟)که حکومت تحت لوای دین، به راحتی دروغ می‌گه، فساد می‌کنه، تهمت می‌زنه، شکنجه می‌کنه، آبرو می‌بره، آدم می‌کشه و همه رو با انتساب به همون دین براشون توجیه می‌کنه. مناسب‌ترین روش مقابله، ادله‌های درون دینیه [قرآن و حدیث و این ابزارهایی که بهش باور دارن] که به واسطه‌ی قرابت گفتمانی، برای این دین‌دارهای دسته‌ی سوم ساده تره. این تلاش‌ها چند تا فایده داره؛ اول این که برخلاف واکنش‌های تند و توهین‌آمیز متداول به هویت دینی این‌ها، کمک‌ می‌کنه که بدون ورود به جدال هویتی، بعضی تضادهای موجود در شبکه ذهنی‌شون بین چیزی که ایده‌های دینی‌شون میگه، با اتفاقاتی که داره می‌افته رو اصلاح کنن. در ثانی؛ مانع از این می‌شه که حاکم به حربه‌ی قدیمی دوقطبی سازی دین‌دار-بی‌دین متوسل بشه و از دین‌داران به عنوان سپری برای دفاع از خودش، سو استفاده کنه و در برآیند این‌ها یعنی «براندازی» یا هرچیز دیگه‌ای که بهش میگین، با حداقل خشونت و کاهش خون‌های ریخته شده و جان‌های تباه شده انجام بشه. به شخصه از این حیث برای چنین تلاش‌هایی حتی ارزش انسانی و ملی قائلم. اما این‌ها باید قرائتی بسازن که مثلا نافی ارتباط سیستم ظالم با «ظهور امام زمان عدالت گستر» باشه، حکومت بی‌دین عادل بر حکومت ظالم دین‌دار رو مطابق حدیث امام‌هاش متقدم بدونه، بر اساس متون اولویت جان‌ و حق انسان تاکید کنه، با خرافه و خواب و مقدس سازی و صنعت مداحی و مرید سازی و مرید پروری مبارزه کنه و الخ. حالا این که چرا دسته‌ی دومی که بالاتر گفتم با هر قرائت انسانی از دین‌ شدیدا مخالفت می‌کنن و باعث حفظ تنش‌‌ها میشن رو من که نمی‌فهمم.
حالا بذار یه مثال عینی بزنم. این که در همین شرایطی که سگ‌های قلاده شکسته‌ی ارشادی جان یک انسان بی‌گناه رو گرفتن -که بنا بر نص صریح قرآن برابر قتل همه‌ی بشریته- ما بیایم و با استناد به خود کلام قرآن، درمورد «امر به معروف و نهی از منکر» و البته نسبتی که با قوه‌ی قهریه داره حرف بزنیم، مخاطب خیلی از ما اصلا غیردین‌دارها نیستن. هدف همون بچه‌ایه که میگه صیانت و ارشاد رو مصداق این قضیه می‌دونه و البته این دیگه تقصیر من هم نیست که فلانی جلوم درمیاد و معتقده اساسا مهم نیست متنی که اصلا امر به معروف و نهی از منکر ازش در اومده، درموردش چی میگه و چیزی که خودش از ج.ا شناخته معیار سنجشه.
همه‌ی این‌ها رو گفتم که بگم، نه تنها این نوشته‌ها ضرورت دارن، که اتفاقاً برعکس؛ مباحثه و مجادله بین اسلام-غیراسلام در این باب که اسلام به ذات(!) خودش عیبی داره یا نه و اینا، چیزیه که اصلا مربوط به این شرایط نیست؛ چون علاوه بر این که طرف دین‌دار در جبهه‌ی دیگه‌ای درگیره، چنین بحث‌هایی در این زمان اصلا و ابدا منصفانه هم نیست: این طیف دین‌دار از طرفی از دایره‌ی قدرت سیاسی و حتی از کشور به دوره [حذف بازرگان و منتظری، و البته تبعید بازرگان، سروش و پسرش، اکبرین، نراقی، کدیور، یوسفی و بقیه رو نمی‌بینی؟] و مدام زیرضربه‌ست! اما «قدرت» رو فوکویی بیین؛ از نظر فوکو، قدرت نه یه امر «ابلاغی» -از بالا به پایین- و حتی نه یه قاعده‌ی فرادست-فرودستیه. که برعکس، محصول مناسبات درون اجتماعی/گفتمانیه. لذا قدرت نه یه «نهاد» یا «ساختار» که بیشتر به یه «استراتژی» شباهت داره و طبعأ که در همه لایه‌های جامعه جاریه‌. به بیان دیگه، قدرت «تصاحبی» نیست که فقط پیش حاکم تجمیع شده باشه. بلکه به نسبت «توان گفتمانی»، بین عموم افراد جامعه پراکنده‌ست. همون‌طور که خودت هم خیلی خوب اشاره کردی، افکار عمومی در حال حاضر نسبت به «هر چیز منسوب به دین» موضع بسیار تندی داره. من این رو البته ارزش‌گذاری نمی‌‌کنم چرا که راست‌اش کاملا برام قابل فهمه :) اما حرفم اینه که ما در شرایط نه «کاملا»؛ که حتی «نزدیک به برابر» هم نیستیم. چه توقعی برای ایجاد گفت‌و‌گو بین دین-غیردین هست؟
خلاصه که تو (نوعی) نباید به من بگی چرا در این شرایط این حرف‌ها رو می‌زنی. باور کن تو اصلا هدف من نیستی :))

و درآخر، با این همه هجمه‌ای که از پیش و پس می‌رسه به شخصه چندان خوش‌بین نیستم؛ اما اگر این دسته، موفق بشن، دیگه لزوم چندانی نداره که مسیر کشور در سال‌های پیش‌رو، از درگیری‌های طولانی و خونین بگذره. ولی به هر حال این صرفا یه ایده‌ست که می‌تونی باهاش موافق نباشی. اما صرفا نفی راه‌حل پیشنهادی کافی نیست، شما بهم بگو برای کشوری که پنجاه تا شصت درصدش دین‌دار هستن و یه چیزی نزدیک به چهل درصدش هم در انتخابات آری-نه ۱۴۰۰ رای دادن، چه راهکاری داری؟
 
بالا