اگه مغازه میزدین مغازه چی بود و اسمشو چی میذاشتین

[فائزه هستم]

یه گلفروشی نُقلی ولی رنگی!
اسمشم میزاشتم گلفروشی فائزه و خواهران

 

[Infinit]

چون کافه کتاب رو زیاد گفتن من میگم لوازم هوشمند
مثل گوشی و کامپیوتر و ساعت و....
شعبه سامسونگ میگرفتم پس اسمش همون گلکسی میشد

 

[پرواز]

کافی شاپ خانوادگیمون رو راه می انداختم اسمشم خانه کریمان یا خانه بانو فیروزه چون مبل ها و دیوار حدودا یه آیی قشنگیه نه دقیقا فیروزه ایی ولی خب بعدم سقف کچ بری گل و پروانه داره من و برادرم هم عاشق کارای کافه داریی. توش موهیتو قیمت مناسب میدادم همه لذت ببرن بعد دوتا منو میزاشتم اقتصادی لاکچری مثلا منو اقتصادی تیرامیسو با بیسکویت پتی پور/ لاکچری با بیسکوییت لیدی فینگر
موهیتو سن ایچ / موهیتو دست ساز
توی تابستونا با انجیر و هلو رایگان
پائیز با خرمالو و انگور حیاطمون رایگان پذیرایی می‌کردم خدایی میشه ها؟

 

[feriyall]

حقیقتا همیشه دلم میخواست یه فروشگاه باشه که فقط و فقط وسایل هری پاتر توش باشه پس یه مغازه میزدم و تمام وسایل هری پاتر رو موجود میکردم
اسم حقیقتا هر وقت زدم تصمیم میگیرم چی بزارم

 

[یاسَمَن]

من دلم میخواست یه مغازه عروسک فروشی داشتم
پر از عروسک های کوچیک و بزرگ و رنگارنگ، اسمش هم میزاشتم فلورا

 

[!entropia]

همونطور که مطلع هستین کشور ما خیلی از آمار کتابخونی تعریف چندانی نداره...
یک کافه میزدم، با چند اتاقک و نام هر کدام را بر اساس کتاب مورد نظر انتخاب می کردم، برای مثال ارباب حلقه هارو گندالف، اساطیر نورس رو اودین، هری پاتر رو آینه ی نفاق، تصویر دوریان گری رو باسیل، گتسبی بزرگ رو لس آنجلس و... می‌گذاشتم
هر سال یک بخش اضافه می کردم، تمام سرمایه ام را روی آن می گذاشتم تا باشد و ملت و جوانان را به آنجا جذب کنم!
اسم کل مجموعه هم Eloquence می گذاشتم، به معنای گفتار یا نوشته ای که بشریت را قانع کند.

 

[phoenix_s9]

چون خیلی بهم گفتن به شغلی روی میارم که زیاد لقبشو بهم میدن.
کاباره phoenix
خودشناسی بزرگترین علم هاست.
امام علی (ع)

 

[Blest Girl]

من همیشه دوست داشتم کاسب باشم. ازینا که تو بازار اعتبار دارن. تو کارشون جا افتاده ن و زیر و بمشو خوب میدونن چی به چیه. حتی صادرات انجام میدن.
حجره فرش فروشی مثلا دوست داشتم داشته باشم.
(تیپیکال مردونه س این کار تو ایران ولی خب دوست داشتم دیگه)

 

[Ayda-kz]

مغازه نه ولی تو تایمی که نبودم به این فکر کردم چقدر یه آنلاین شاپ به اسم ایده فروشی لازمه
خیلی ها داستان های خوبی دارن اما مثلا نویسنده خوبی نیستن ایده هاشونو میزارن اینجا ...اما لازمه تو کتاب ذکر بشه که ایده این داستان از فلانیه
یا مثلا بعضیا از ساختن و ...سر در نمیارن اما ایده های جالبی دارن مثلا خودم بلد نیستم اما به نظرم جالبه که یخ دوربین متحرک با حسگر گرمایی وچود داشته باشه که خودش سوژه هاشو دنبال کنه ...
و اینطوری ایده ها رو فروخت :-))

 

[فاطمه الله]

گوشی فروشی می زدم اسمش هم می ذاشتم "درِ گوشی"

 

[رنگین کمان]

گلفروشی
اسمش هم گالری نور

 

[pardis.f]

من تصمیم گرفتم علاوه بر گلفروشی
لوستر فروشیم باشم

 

[نرگسیوم]

طلا فروشی.
اسمشم می‌ذاشتم "زرِ 79"
عنصر هفتاد و نهمه دیگه. ;‌))

 

[Asal_Soltani]

ابزار آلات موسیقی (پیانو، گیتار، هنگ‌درام..) تو تهران اسمش رو میذاشتم 'yağmur'

 

[فاطمه الله]

ابزار آلات موسیقی (پیانو، گیتار، هنگ‌درام..) تو تهران اسمش رو میذاشتم 'yağmur'

معنی اسمش چیه؟

 

[Elsaest]

یه کافه که بدون محدودیت زمان برای کتاب خوندن، پاستا خوردن، پلی لیست های من رو گوش دادن و تنهایی رفتن... اسمشم میذاشتم کافه me" vibe"

 

[Asal_Soltani]

معنی اسمش چیه؟

به معنی باران هست