شکل نامه زیست (سمپادیا ادیشن)

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع god of teasing
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

از کدوم کتاب شروع کنیم؟

  • 10

    رای‌ها: 12 48.0%
  • 11

    رای‌ها: 12 48.0%
  • 12

    رای‌ها: 1 4.0%

  • رای‌دهندگان
    25
فقط اینکه میشه یه نفر عکسارو با شماره اینجا اپلود کنه؟ یا حداقل یه راهی به خودم بگه؟:((
 
فقط اینکه میشه یه نفر عکسارو با شماره اینجا اپلود کنه؟ یا حداقل یه راهی به خودم بگه؟:((
سلامم من هروقت بتونم سعی می‌کنم کمک کنم-
s400271___2024-12-26_213243.png
m10___2024-12-26_213256.png
 
%D8%A7%D8%B5%D9%84%D8%A7%D8%AD-%D9%86%D8%B2%D8%AF%DB%8C%DA%A9-%D8%A8%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D9%86%DB%8C.png
شکل 7:عیوب انکساری چشم
اولا اینکه نزدیک بینی و دوربینی هم به خاطر تغییرمقدار زجاجیه اتفاق میوفته هم به خاطر تغییر در قدرت عدسی که حالت اول رایج تره
در چشم طبیعی یک نقطه از شبکیه تحریک میشه ولی در بیماری یک محدوده تحریک میشه به خاطر همین شکل واضح نیست
پرتو های نور به صورت موازی به چشم میرسن
نزدیک بینی:تصویر اجسام نزدیک به خوبی دیده میشه ولی اجسام دور واضح دیده نمیشه
در نزدیک بینی اندازه کره چشم بزرگتره و به طبع مقدار زجاجیه بیشتره(دلیل معمولتر نزدیک بینی)
عدسی چشم ممکنه بیش از حد ضخیم باشه و همگراییش بیش از حد باشه که به خاطر انقباض بیش از حد ماهیچه مژگانی یا شل بودن تار های آویزی هست(که ممکنه وابسته به ژنتیک فرد باشه و نادر تره)
عدسی عینک باید مقعر یا واگرا باشه(که پرتو های موازی ورودی رو از هم بازتر میکنه تا دیرتر(روی لکه زرد) بهم برسن . اینم توجه کنید که درمان نیست فقط اصلاح دیده
فاصله ی قرنیه تا نقطه ی کور افزایش
دور بینی:تصویر اجسام دور به خوبی دیده میشه ولی تصویر اجسام نزدیک واضح نیست
کره چشم از حالتطبیعی کوچکتر است و مقدار زجاجیه کمتر است
پرتوهای نور در پشت شبکیه بهم میرسن و یک محدوده رو تحریک میکنه و تصویر پخش دیده میشه
عدسی ممکنه بیش از حد نازک باشه و همگراییش کم باشه که میتونه به خاطر این باشه که ماهیچه مژگانیش فلجه یا تار های آویزی بیش از حد کشش داشته باشه
عدسی عینک باید همگرا یا محدب باشه
فاصله ی قرنیه تا نقطه ی کور کاهش
اگه گفت کدوم بیماری هست که برای درمانش از عدسی مشابه خود چشم استفاده میشه جواب دوربینیه
m10___2024-12-26_213256.png

شکل 8:آستیگماتیسم
خب تو این بیماری اشکال هم میتونه به خاطر عدسی و هم به خاطر قرنیه باشه ولی دراین شکل اشکال در قرنیه رو توضیح داده

الف: قرنیه کاملا کروی و صاف است
چه پرتوهای نور افقی(بنفش) و چه پرتو های نور عمودی(سبز) هردو یه جای بهم رسیدن

ب:انحنای قرنیه از زاویه های مختلف متفاوته
به خاطر کج و کولگی قرنیه یه سری از پرتو ها (سبز)در جلوی شبکیه و یک سری(بنفش) در پشت شبکیه متمرکز شدن
تصویر رو با چند تا سایه میبینیم
هم تصویر اجسام دور و هم اجسام نزدیک واضح نیست
ایراد در عدسی در هرسه حالت مشترکه
 
میشه لطفا شکلای فصل ۲ رو تا اینجا آپلود کنید؟
من میخوام امروز فایلشو درست کنم
از همینجا کپی میکنم و کتاب من با شما فرق داره
 
zist11-12.png

شکل9:
این گوش راسته
بخش حلزونی پایین تر از بخش دهلیزی هست
لاله گوش قیف ماننده. مقداری غضروف و مقداری ماهیچه و چربی داره که قدرت انقباضی ماهیچه لاله گوش در انسان کمه و در افراد مختلف هم متفاوته.
بخش عمده لاله گوش از چربیه.چربی>غضروف>ماهیچه
لاله گوش کلا و مجرای شنوایی یک سوم ابتداییش حفاظت استخوانی نداره. استخوان مربوط هم استخوان گیجگاهی هست که نوعی استخوان پهنه
حفاظت استخوانی مجرای شنوایی در نیمه بالایی بیشتر از نیمه پایینی است
بیرونی ترین لایه لاله گوش و مجرای شنوایی پوست هست و پوست لاله گوش نسبت به مجرای شنوایی ضخیم تره
و در طول مجرای شنوایی پوست نازکتر میشه که به خاطر کاهش ضخامت درم هست
پرده صماخ از جنس بافت پیوندی متراکم است
پرده صماخ مایل هست و همین باعث شده دیواره بالایی مجرای شنوایی کوتاهتر ازدیواره پایینی باشه
ازونجایی که کتاب گفته در انتهای مجرای شنوایی پرده ی صماخ قرار دارد پس به گوش بیرونی نسبت داده شده حتی طبق تقسیم بندی تصویر هم پرده صماخ سمت گوش بیرونی قرار گرفته ولی اکثر طراحا پرده صماخ رو نه جز گوش بیرونی و نه جزو گوش درونی در نظر میگیرن(فرهمند نیا)
استخوان های گوش میانی(چکشی سندانی رکابی):
به قدری کوچیکن که میشه گفت مغز استخوان ندارن(استثنا)
نامنظمن و مفصل لغزنده متحرک دارن
ترتیب ضربه زدنشون: چکشی به سندانی و سندانی به رکابی
دو رباط Y شکل چکشی رو از گیجگاهی اویزون نگه میدارن که اونی که پایینتره طویلتره/یا به نوعی اونی که بلند تره به ته استخوان چکشی و اونی که کوتاه تره به سر استخوان چکشی متصله
سندانی و رکابی ازین رباط ها ندارن
شیپور استاش جزو گوش میانیه که نقشش تبادل هواست که بخشی از دیوارش استخوانی و مابقی ماهیچه اسکلتی هست
دریچه بیضی اخرین بخش گوش میانی هست
پایین دریچه بیضی یه دریچه دیگه داریم که نقشش تو کتاب نیومده
استخوان سندانی و چکشی هردو از سر پهن خودشون باهم مفصل شدن
استخوان سندانی از سر باریک با استخوان رکابی مفصل شده
استخوان رکابی نسبت به بقیه استخوان های کوچک در سطح پایینتری قرار دارد
 
مرسییی فقط اینکه امشب باید تشریح چشم هم بررسی کنیم همینجوری هم عقبیمم
 
اخ که چقدر از دور خارج شد. متاسفم :((
تشریح چشم
شکل 10
شکل 11
 
تشریح چشم

شکل 1
تو چشم گاو عصب بینایی به سمت بالا میره ولی تو انسان عصب چشم پس از خروج از چشم یکم به پایین میره
قرنیه شفاف دیده نمیشه
شکل 2
قرنیه سمت بینی تو گاو پهن تره (تخم مرغی شکله و ته تخم مرغ به سمت داخله )
عصب بینایی هم به سمت بینی خارج میشه
یکم خارج از محدوده قرنیه هم ما رنگ میبینیم ،حالا احتمالا زلالیه اس که رنگ گرفته و یکم به خارج از محدوده قرنیه از دید جلو نفوذ کرده؟
شکل 3
انشعابات رگ رو روی زجاجیه میبینیم ولی چون زجاجیه شفافه دیده میشه فکر کنم یعنی اکثر این انشعابات درواقع طرف دیگه زجاجیه اس، اگه زجاجیه رو برداریم شبکیه دیده میشه و با برداشتن شبکیه مشیمیه براق گاو رو میبینیم که تو بیشتر بدانید توضیح داده.
عدسی اینجا شفاف و برامده است
مردمک بیضی شکله

؟ این ماهیچه هایی که دور عدسین چرا انگار شعاعی هستن؟ مگه جسم مژگانی حلقوی نیست؟

شکل 4
نقطه کور بخش جلویی تری نسبت به لکه زرده برای همین وقتی چشم رو برش میزنیم تو نیمه جلویی چشم میتونیم ببینیمش
شبکیه سطح صافی نداره، میتونه بخاطر اعصاب باشه
عصب بینایی قطرش یکنواخت نیست
تحدب عدسی به سمت داخل تو این عکس کامل مشخصه
ضخامت صلبیه از همه بیشتره

اقا سواد ما دیگر نم کشیده .(نبوده)
این جالب و کمک کننده بود یسری تشریح دیگه بود انگار تخم مرغ میشکوندن همون اول عدسی پرت میشد بیرون :((
فقط تو 11:02 میگه جسم مژگانی شعاعیه کمک:((
 
شکل 10
از راست به چپ شماره گذاری میکنم

اولی که حلزون گوش رو نشون میده و میتونیم برامدگی هایی رو تو محل پیوستن دو عمودی دهلیزی میشه دید که این برامدگی ها محل قرار گیری گیرنده های عصب تعادلی هم هستن
(مربوط به شنوایی)حلزونی 2 دور و نیم چرخیده
دریچه بیضی به به بخش دهلیزی نزدیک تره به بخش حلزونی ( ازین به بعد این دوتا رو جدا میگم فعلا ولی دیگه خودتون میدونید که این دو بخش با هم میشه حلزون گوش)
در زیر دریچه بیضی استخوان جمجمه یکم ضخیم تر میشه
عصب هارو میتونیم ببینیم(سمت چپ این تصویر) که یکیشون با قطر خیلی زیادی داره از بخش حلزونی خارج میشه که محل تجمع اکسون هاست (کرم رنگ و خیلی روشن)
تو استخون میشه حفره دید (بخش مرکزی استخوانه)
قطر حلزون گوش از پایین به وسطاش بیشتر میشه
عصب شنوایی دیر تر از عصب تعادلی تشکیل میشه.

شکل وسطیه (2)
سه حفره میبینیم که وسطیه دم و دستگاه شنوایی رو داره ، و بزرگترین حفره هم نیست
اینجا بازم میشه دندریت یاخته های عصبی ای که خارج میشن و بعد جسم یاخته ای رو دید(نکته مهمم ازجایی که از جسم یاخته ای میگذریم و فقط اکسون یاخته های عصبی هست میگیم عصب شنواییه قبلش نبود!)
ضخامت کلا یکنواخت نیست هیچ جا:(( الانم اینجا بافت پوششی یکنواخت نیست، ضخامت اون بافت نارنجی(بافت پیوندی متراکمه ؟ یاخته هاش دوکی شکلن ) هم یکنواخت نیست

شکل سمت چپ (3)
اندازه یاخته های پوششی یکی نیست
فضای بین یاخته ای همه جا یکسان نیست
یسری از یاخته های پوششی با ماده ژلاتینی در تماسن (فرهمندنیا+ماز+خود شکل سمت چپ بالا)
یسری از یاخته های با مایع درون گوش تماسی ندارند.(چندلایه است چون )
مراقب باشید این دندریت یاخته های عصبی وارد سلول های گیرنده نشده ها ، ازین نما اینطوریه صرفا ارتباطه
فقط مژک های یاخته های گیرنده با ماده ژلاتینی تماس دارن( بخش های دیگه یاخته گیرنده نداره ،اینو با نکته ای که گفتم بافت پوششی یسری با ماده ژلاتینی تماس دارد قاطی نکنید لطفا )
شاید باورش براتون سخت باشه ولی حتی غشای پایه هم یکنواخت نیستت (اون لایه بدون یاخته بین بافت پوششی و بافت پیوندی)
 
شکل 11ن
از بالا به پایین شماره گذاری

شکل 1 (بالاترین )
اینجا نکته تکراریه که گفتم درباره یاخته های گیرنده که تو برامدگی هان.
اینجا دوباره قضیه محل تجمع و اکسون و دندریت تکرار میشه
5 تا محل واسه یاخته های گیرنده تعادلی هستش و یسری جاها حتما محل تماس دو تا شاخه با هم قرار نداره ، مثل پایینی ترینشون ، یکی هم که از ماتریک خارجه اصلا ربطی به شاخه نداره راستی ترین.
یه نکته هم داره تو ذهنم وول میخوره بگم: تو شکل 9 میبینیم اون بخشی که میخواد بشه عصب شنوایی یه پیچ خوردگی داره (برخلاف تعادلی)
شاخه های عصب تعادلی ضخامتشون یکسان نیست

شکل 2 و3 با هم
جهت خم شدن ژلاتین با جهت حرکت مایع بخش تعادلی در یک جهت و با جهت حرکت سر در جهت مخالفه
جهت قرار گیری مژک ها با هم مختلفه لزوما یکسان نیست
میتونیم یاخته هایی غیر از یاخته های گیرنده در ماده ژلاتینی ببینیم (نشرالگو +یکی ازین ازمونا)
پیام بخش تعادلی از تلاموس عبور نمیکنه (ای کیو )
سوالل: اون چیز نارنجی رو بافت پوششی عادی چیه؟ مژکه ؟
اون لایه زرده هم استخون هست بهش میگن لابیرنت استخوانی (خودما لان فهمیدمممممم:((:((:((:((:(()
اندازه یاخته های پوششی عادی یکسان نیست
ماده ژلاتینی با بیرونی ترین لایه تماس نداره
 
شکل 12 13 14 15 16 تحلیل.
 
از گوش من یجا خوندم شیپوراستاش جز بخش میانی نیست ، ازش هم مطمئن نیستم، ولی گفتم بدونیم
پوست بخش داخلی گوش ضخامت غیر یکنواختی داره
تحدب پرده صماخ به بیرونه
ضخامت مجاری نیم دایره ای یکسان نیست
غضروف هایی که در نزدیک بخش بالایی مجرای شنوایی قرار دارن تو یه سطح نیست (کلا بقول فرهمندنیا هیچی شرکتی نیست.)
ضخامت استخوان گیجگاهی در نزدیکی انتهای مجرای شنوایی بیشترین و در مجاورت دریچه بیضی کمترینه
اینا نکته های پرشک و ابهام و جزئی با ارزش تستی کمی بودن که از گوش بنظرم اومد

راستی میدونم زیاد مهم نیست ولی اون منفذی که زیر رکابیه چی بود؟ فرهمندنیا گفته بود انگار
 
شکل 12
سمت راست
هسته های یاخته های عادی بینی به ماده مخاطی نزدیک تره (بغیر از یسری سلول خیلی کوچولو که اونا سلولای بنیادی بینی ان )
یا خدا این اکسون یاخته رابطه با یاخته عصبی حسی داده؟ اکه دندریته چرا جسم یاخته اون طرفه
اینجا هم میشه دید که در یاخته حسی عصبی حس ویژه اکسون بلند تر از دندریته
هسته یاخته عصبی از هسته بافت پوششی به غشای پایه نزدیک تره (منطقیه چون تو بافت پوششی بیرونی ترین حالت ممکنه)
زائده های سیتوپلاسمی دارن یاخته های عصبی گیرنده بویای
عصب بویایی کوتاه ترین عصبه که هیچ سیانپسی داخل خودش نداره(عصب بویایی قبل از سیناپس یاخته حسی با یاخته رابط محسوب میشه)
یاخته های عصبی حسی اکسونشون علاوه بر با پیاز با هم دیگه هم ارتباط دارن
شکل چپ
الان تو این شکل میشه دید اون بخش صورتی رنگ زیر عشای پایه که احتمال زیاد بافت پیوندی سست هست تو سقف حفره بینی از همه جا ضخیم تره

سینوس ها توحفره جلوی مغزن
ازینجا میشه در بخش عقبی مغز اول کیاسما، بخشی از هیپوتالاموس و کل هیپوفیز رو دید
فضای درونی بینی لایه لایه طوره
اون فضای زیر کیاسما فکر کنم واسه شنوایی خالیه؟


یاخته عصبی حسی بینی نیازی به اینکه مثل یاخته عصبی حسی چشایی تو مایع حل شه مولکول ها نداره
 
شکل ۱۳

سمت چپ:
یه شیار عمیق وسط زبون هست که یسری انشعاب از این شیار به باقی قسمت های زبون میرسه
دو طرف زبون حالت دندانه طور داره

وسط: جوانه های چشایی دربخش عمقی و کناری های زبان وجود دارن بیشتز
اون بخش داخلی بافت پیوندی هست فکر کنم.
تعداد جوانه ها دوطرف برابر نیستن
تو این شکل در اخر دو تا انشعاب اصلی از دندریت ها هستن فکر کنم ؟بهم متصلن چون.
سمت راست:
هسته های در یک سطح نیستن
بزرگتزین یاخته ها یخاته های نکهبانن
هر یاخته گیرنده میتونه با دو تا انشعاب از رشته عصبی سیناپس بده
زائده های سیتوپلاسمی مخصوص سلولای گیرنده ان
یسری سلول تو جوانه چشایی هستن که به منفذ نمیرسن کوتاه ترن
تو این شکل که گیرنده با سوال های سنگفرشی پشت که بنیادین تمومس نداره
از منفذه بزاق وارد میشه با غذای حل شده داخلش
یه رشته عصبی میتونه چندین انشعاب بده
 
ش14_ف2:مسیر پیام های بینایی
.همه اعصابی که از چشم خارج میشن از کیاسما عبور میکنن چه اونایی که به چشم مخالف میرن چه موافق
.پیام تحریکی نصفه ی همنام هر جسم پیام رو به همان قسمت مخ وارد میکنه:با توجه به محل خروج و ورود آکسون های قرمز و سبز
.ارسال پیام های بینایی علاوه بر قسمت های نشون داده شده به مخچه و مغز میانی هم صورت میگیره. پس صرفا به این نقاط مشخص شده محدود نمیشه
.بخشی از آکسون ها در محل کیاسما متقاطع هستند
.در فاصله ی بین کیاسما تا تالاموس آکسون ها از هم فاصله گرفتن و دوباره قبل از رسیدن به پس سری جمع میشن و اخر سر دوباره پخش میشن و به قسمت های مختلف پس سری میرن
.بلندترین اکسون به بخش انتهایی پس سری رفته
.با توجه به خط چین رسم شده روی چشم برای تحریک هر بخش از چشم باید پرتوهای نور از سمت مقابل بهش تابیده بشن
.اکسون هایی که از تالاموس خارج شدند حاوی پیام های تقویت شده هستند

ش15_ف2:ساختار خط جانبی ماهی
.ماهی این شکل نوعی ماهی استخوانی هست
.خط جانبی از سر (انتهای ابشش)شروع شده تا قبل از باله ی دمی
.عصب زیر کانال ضخامت یکسانی نداره و از غقب به جلو بهش اضافه میشه و ضخیم تر میشه
/میتونیم بگیم به سمت باله جلویی قطرش بیشتر شده
.مژک ها طول متفاوتی دارن که طویلترینشون به سمت دم و کوتاه ترین به سمت سر ماهی قرار داره
.در محل منفذ ورود اب پولک نداریم/پولک در محل منفذ ورود اب به دو قطعه نابرابر تقسیم شده که قطعه بالایی بزرگتره
.پولک ها به صورت مورب درون پوست قرار گرفتن که پوست رو ضخیم کردن و نقش محافظتی دارند
/ هر پولک با پولک کناریش موازی هست
.جهت رشته های عصبی خروجی به سمت مغز هست
.هر یاخته گیرنده با دو رشته دندریت در ارتباطه که برخلاف اکثر مواقع که انتهای دندریت تیز هست انتهای این دندریت ها پهن هستند
.این ساختار های حسی لزوما در فاصله دو منفذ قرار ندارن بلکه میتونن دقیقا زیر منفذ باشن
.این ماده های ژلاتینی در فواصل یکسانی از هم قرار دارن
.یاخته پشتیبان: اندازه بزرگتر/هسته کوچیکتر/ در سطح پایینتر/ تعداد بیشتر هست که نوعی پوششی استوانه ای چند لایست
.گیرنده اندازه :کوچیکتر / هسته بزرگتر /در سطح بالاتر/تعداد کمتر
.هسته گیرنده و پشتیبان هردو غیر مرکزی هستن
. در اکثر ماهی های باله دمی بزرگترین باله است
.مژک ها به طور کامل درون پ.شش ژلاتینی هستند و اب اطراف با مژک ها در تماس نیست
.گیرنده ها با غشای پایه در تماس نیستند


ش16_ف2:گیرنده شیمیایی در مگس
.تفاوت طول پا ها در مگس برخلاف ملخ و جیرجیرک جزئی است
.موی حسی هرچقدر از بدنش دور تر بشه نازک تر میشه
.در این گیرنده ها:جسم یاخته ای:دوکی شکل/هسته:گرد و مرکزی
.این گیرنده شیمیایی یه سلول کامله نه بخشی از سلول
.جایی که بدن مگس تموم شده هنوز بالش ادامه داره
.درون موی حسی فقط دندریت داریم
.درون موی حسی 4 تا دندریت داریم/ یعنی عصب هر موی حسی مجموعه 4 تا آکسون هست
.تو این نورون حسی آکسون طویل تر از دندریت هست
.سر مگس در سطح پایینتری از بدنش قرار گرفته


ش17_ف2:پرده صماخ در جیرجیرک
.پای جیرجیرک 4 تا بند داره
.در محل مفصل بند 1 و 2 قرار گرفته
.در مجموع دوتا پرده صماخ داره
.جنس پرده صماخ پیوندی متراکم هست
.اطراف پرده صماخ زوائد مو مانند با طول های متفاوت دیده میشه
.پرده ی صماخ بیضی شکل هست که گیرنده ها بهش اتصال مستقیم دارن
.ترکیب با ش11 ف8 دوازدهم: دوتا شاخک نابرابر داره
/اندازه پای جلویی<میانی<انتهایی
/یه زائده ی نوک تیز در انتهای بدنش داره
.بین چشم هاش دوتا سوراخ دیده میشه که برای بویایی جیرجیرک هست

ش18_ف2:چشم مرکب در حشرات
.حشرات تفکیک رنگ بهتری دارند. تصویری که میبینن یه تصویر موزاییکی هست که کیفیت پایینی داره و نمیتونه جزئیات رو ببینه(مثل خطوط بال و شاخک)
.خبری از زلالیه و مردمک و عنبیه نیست
.هردو طرف قرنیه تحدب داره و تحدب سمت داخلیش بیشتره
.عدسی هرمی شکل داریم که بخش پهن یا همون قاعدش به سمت قرنیه قرار داره
.گیرنده ها گرز مانند و استوانه ای هستند که هستشون میتونه هرجایی قرار بگیره(هم مرکز هم طرفین گیرنده)
.قرنیه و عدسی هسته وساختار سلولی هم ندارن
.دو طرف عدسی دوتا سلول قرینه دیده میشه که هسته در پایینی ترین قسمتش قرار گرفته که در یک راستا قرار دارند
.ما بیش از 2 گیرنده داریم که اینجا چون برش خورده دوتاشو فقط میبینیم(در اصل 6 تاس)
.دندریت گیرنده ها به سمت مرکز قرار گرفتن و حاوی ماده حساس به نور هستند. پس نور در انتهای مسیر باید به این ناحیه برسه
.قسمت زرد درون چشم مرکب تجمع اسه (عصب) هست که میخواد وارد مغز بشه/میتونیم بگیم در گوشه مقابل هرچشم(ماز) یا در مرکز چشم مرکب هست(زیستاز)
.نسبت اندازه چشم به کل بدن در مگس>انسان
.عدسی به قرنیه اتصال داره
.سراینکه اون سلول هایی که کنار گیرنده با رنگ دیگه مشخص شده سلول پشتیبانه یا ادامه همون گیرنده اخنلاف نظر هست بین طراحا ولی فرهمند نیا گیرنده گرفته بود.
 
شکل 19 مار زنگی
فاصله دو چشم از هم از فاصله دو محل گیرنده بیشتره
چشم از دو محل بزرگتره
محل های گیرنده جلویی ترن
سر مار زنگی مثلثی شکله
بخشی از زبون شفافه

ب
بالاترین دما در بدن موش هم از دمای بدن انسان کمتره
مار بشدت دمای کمتری نسبت به موش داره
دمای دم موش خیلی کمتر از خود موشه
کله موش بیشترین دما رو در موش داره

تشریح
جلویی ترین بخش مغز ماهی لوب بویایی
عقبی ترین بخش مغز ماهی بصل النخاع
بالاترین بخش مغز ماهی مخچه
پایین ترین بخش مغز ماهی (دقیق نمیدونم)
بزرگترین بخش مغز ماهی:لوب بینایی
یه رگ رو میشه دید که از عصب بینایی نزدیک به لوب بینایی میشه
لوب بینایی انشعاب از رگ بیشتری نسبت به لوب بویایی داره
مخچه از مخ بزرگتره
عصبی بویایی کمی از نخاع ضخیم تره
یسری فرورفتگی درمجاورت مخچه دیده میشه
نسبت لوب بینایی به کل مغز در ماهی بیشتر از انسانه که نشون دهنده اهمیت بیشتر بینایی در ماهی نسبت به انسانه
 
یه مشکلی هست که این فصل 1 دهم چندان شکل های پیچیده و جالبی نداشت و اکثرا نکاتم ترکیبی با فصل های دیگس و زیاد با ارزش نیست

پروانه مونارک:
بال نارنجی و خطوط مشکی(اکثرا طراح برعکسش میکنه)
جثه بزرگتری نسبت به سایر پروانه ها داره به خاطر همون به این نام شناخته شده
پروانه ی مونارک به صورت جمعیت مهاجرت میکنه
صبح باید جوری پرواز بکنه که خورشید در سمت راست و عصر جوری پرواز میکنه که خورشید در سمت چپش قرار بگیره
شب مهاجرت نمیکنن و برای استراحت روی درخت میشنن(درخت تصویر هم مربوط به درخت افرا ست
برای مونارک:تنفس نایدیسی/گردش خون باز/سامانه دفعی روده ای/لوله ی مالپیگی/گره ها و طناب عصبی/چشم مرکب/اسکلت بیرونی/دفاع غیر اختصاصی/... رو در نظر میگیریم.
ترکیبی ف 8 دوازدهم:مونارک یک پروانه سمی است
نوزاد پروانه مونارک یاخته ی عصبی مربوط به تشخیص جایگاه خورشید در اسمان را ندارد
برای مبحث جهت یابی هم که چیزایی که در کل تو کتاب هست فرهمندنیا)
پروانه مونارک:موقعیت خورشید
سار و فلامینگو:موقعیت خورشید و ستارگان
کبوتر خانگی:موقعیت خورشید+ستارگان+میدان مغناطیسی زمین
بعضی پرندگان:ذرات اهن مغناطیسی زمین
لاک پشت دریایی ماده:میدان مغناطیسی زمین
سطوح سازمان یابی:
تک یاخته ای ها:سطوح 2 3 4 را ندارند
در بافتی که نشون داده شده همه یاخته ها مثل هم هستند که لزوما همیشه اینطور نیست مثل بافت پیوندی سست
استخوان مربوط به تصویر اندام استخوان ران هست که بافت های تشکیل دهندش:بافت استخوانی فشرده/اسفنجی/پیوندی رشته ای دولایه اطراف/غضروف/مغز استخوان/رگ خونی/خون و...
گوزن نر شاخ داره و بسته به میزان تستسترون بدن گوزن اندازه ی شاخ متغیره. با توجه به این میتونیم بگیم تعداد استخوان های گوزن نر بیشتر از ماده است
گوزن نر و ماده رنگ هاشون متفاوته و ماده تیره تره؟
گوزن ماده نسبت به گوزن نر جثه ی کوچکتری دارد
برای شکل دستگاه اگه منظورش دستگاه حرکتی بود باید ماهیچه رو هم میکشید که این ایراد تصویره
بالاترین سطح ممکن در حد یک جاندار مربوط به سطح فرد هست؟ یا یاخته رو در نظر میگیریم به خاطر تک سلولی ها
باکتری هم در سطح 1 و هم در سطح 5 قرار میگیرد
لزوما افراد یک گونه تشابه صد در صد ندارند مثلا:ماده ی ژنتیکی و جنسیت و اندازه شاخ گوزن وفصل تولید مثلی هرکدوم
گونه زایی از سطح جمعیت اغاز میشود
مثال اجتماع ترکیبی با ف 8 دوازده: مورچه های برگ بر
لزوما همه ی مهره داران در دستگاه حرکتی استخوان ندارند :ماهی غضروفی
هر بوم سازگان از یک اجتماع چندین جمعیت و چندین گونه تشکیل شده ولی هر زیست بوم از چندین اجتماع چندین جمعیت و چندین گونه تشکیل شده
جدایی بوم سازگان توسط:مرزهای طبیعی مثل کوه و رودخانه و دریا و... ولی جدایی زیست بوم بدلیل آب هوا و اقلیم هست
اثر انتخاب طبیعی برای اولین بار در سطح بوم سازگان صورت میگیره
آستیگماتیسم جزو معدود بیماری هایی است که به خاطر هموئوستازی نیست
در تک سلولی ها رشد فقط از طریق ابعاد ممکن است. وگرنه تقسیم سلولی در انها مساوی است با تولید مثل
یکی از پیک هایی که در جهت پاسخ به محیط از یک فرد به فرد دیگه منتقل میشه فرومون هست(ف 4 یازده)
جاندارانی که تو کتاب تولید مثل ندارند:زنبور کارگر(ماده 2N)/موز 3N/گل مغربی
گلیسیرول کروی هست که بدنیال ترکیب با فسفات کروی میشه
در تری گلیسیرید اسید های چرب از نظر طول و خمیدگی متفاوت هستند
ولی در فسفولیپید از نظر طول و خمیدگی مشابه و به صورت تصویر اینه ای یکدیگرند
در کل اسید های چرب در یک راستا قرار میگیرند
هورمون های استروئیدی:استروژن/پروژسترون/آلدسترون/تستسترون/کورتیزول که همگی از قشر فوق کلیه ترشح میشه
آمینو اسید های یک پروتئین لزوما شکل و اندازه یکسان ندارند
 
(ش9-ف1-10):یاخته ی جانوری و اندامک های آن
هسته جزو اندامک نیست.
اندامک های بدون غشا:1.رناتن/2.میانک
اندامک های غشا دار:1.میتوکندری/2.گلژی/3.ریزکیسه/4.کافنده تن و...
هسته لزوما همیشه وسط نیست(نوروگلیا/چربی/پرز روده باریک و..
هسته 1 پوشش 2 لایه :4 لایه فسفولیپیدی
هسته منافذ پروتئینی از جنس غشا دارد که در فاصله های متفاوتی قرار گرفته اند
اندامک های کیسه ای:1.شبکه اندوپلاسمی زبر و صاف/2.گلژی/3.کافنده تن/4.وزیکول
اندامک های لوله ای:1ومیانک/2.اندوپلاسمی صاف/3.میتوکندری
شبکه ی اندوپلاسمی زبر گسترده و بزرگتر از صاف و متصل به غشای هسته هست
اندوپلاسمی صاف نسبتا از هسته دور هست
اندوپلاسمی زبر فقط کیسه ولی اندوپلاسمی صاف کیسه +لوله دارد
بزرگترین کیسه گلژی در بخش های میانی ان است و کوچکترین کیسه به سمت غشا (صادر کننده/مقعر)و اون کیسه که به سمت شبکه اندوپلاسمی هست اندازه متوسطی داره(دریافت کننده/محدب)
در کیسه گلژی کیسه ها بهم راه ندارند بنابراین برای جابجایی مواد بین کیسه ها از ریز کیسه استفاده میشه
ریز کیسه از کافنده تن کوچکتره
میانک تو خالی/متشکل از 9دسته 3 تایی لوله پروتئینی(ف6-11)/ در مجاورت هسته قرار دارد
میانک در سلول معمولا به تعداد 2 عدد است(در مرحله G1دوبرابر میشه)
میتوکندری دو غشایی است که غشای بیرونی صاف و غشای درونی به داخل چین خورده(دارای رناتن مخصوص+دناهای حلقوی(ش5ف5-12)/بسته به نیاز سلول تعدادش از یه سلول به سلول دیگه متفاوته
رناتن:1.ازاد در سیتوپلاسم/2.متصل به اندوپلاسمی زبر و غشای هسته/3.درون میتوکندری/4.در گیاهان و اغازیان در سبزدیسه
در ش14 ف2-12:جهت گلژی برعکسه :ممکنه طراح هردوحالت رو درست بگیره
 
شکل 10
انشعابات کربوهیدرات ها همیشه به یه شکل نیستند
کلسترول در سمت داخلی غشا بیشتر از سمت خارجی غشا است
فسفو لیپید ها متقارنند
ضخامت کانال های پروتئینی از داخل به خارج(حداقل در این عکس) افزایش پیدا میکنن
یکسری پروتئین اصلا با هارج /داخل در تماس نیستند
پروتئین میتواند با هر دو بخش اب دوست و اب گیز فسفو لیپید در تماس باشند
گلیکولیپید اسم مسجموعه کربوهیدرات و فسفو لیپید است
کربوهیدرات و پروتئین در این تصویر با کلسترول تماس ندارند
گلیکوپروتئین هم اسمش مشخصه هست پروتئین و کربوهیدرات مثال :گیرنده هورمون ها و اکثر پیک های شیمیایی بجز ناقل عصبی
+یسری کربوهیدرات به پروتئین های سراسری و یسری دیگه به پروتئین هایی که فقط خارج غشا هستن متصلن
شکل 11
واقعا چیزی نداره ولی در طی زمان سرعت انتشار کاهش پیدا میکنه ولی انتقال در هر دو طرف همجنان ادامه پیدا میکند
این بیشتر برای مولکول های خیلی ساده تری مثل کربن دی اکسید و اکسیژن و ... هست ، حتی برای عبور خود آب هم این روش استفاده نمیشه.
با انرژی جنبشی مولکول انجام مبشه
بر اساس شیب غلظته
شکل 12
یه نوع کانال دریچه داره که در حالت عادی به سمت بیرون بازه ، میبینیم که لزوما نباید پروتئین غیر متقارن باشه یا ضخامت فرق کنه ، یه نکته هم نوشتم تو کتابم که این نوع پروتئین برای تغییر شکل انرژی مصرف نمیکنه و با خود انرژی جنبشی مولکول هستن که راستش شک دارم.

شکل 13 هیچوقت غلظت دوطرف برابر نمیشه چون همیشه یذره شکر اونطرف هست اما این اختلاف غلظت خیلی کم میشه
حرکت اب به کمک پروتئین تسهیل شده است
حرکت اب حتی پس از اتمام فرایند اسمز هم ادامه پیدا میکنه ولی این حرکت خالص نیست و دوطرفه است
تمام مدت مولکول های اب به هر دو طرف میرن ولی بحث برایند حرکته
غشا حتما باید نیمه تراوا باشه خیلییی اهمیت داره
 
Back
بالا