شکل نامه زیست (سمپادیا ادیشن)

[god of teasing]

شکل 11:
خب اول اینکه دستگاه عصبی مرکزی با رنگ زرد و دستگاه عصبی محیطی با رنگ آبی مشخص شده
تا مهره 5 کمری نخاع هست ولی باقی مهره ها محتواشون اعصاب محیطیه،پس هیچ مهره ای بدون اعصاب نیست (امیدوارم همین باشه )
تراکم اعصاب تو سمت ترقوه و بازو بیشتر از دست هست و بطور کلی هر چی بیشتر از اعصاب مرکزی دورتر میشیم اعصاب محیطی منشعب تر میشن
بلند ترین انشعاب های اعصاب محیطی در نخاع از مهره اخری که نخاع هست شروع میه
مغز هم بطور جدا اعصاب محیطی ای رو کنترل میکنه ( اعصاب حس های ویژه و ماهیچه های صورت و...)

راستش این شکل ازون شکلایی نیست که حداقل من ازش زیاد نکته دیده باشم +بازم خوشحال میشم نکته های شمارو ببینم

شکل 12:
در نیمه جلویی مغز دو نیم کره به هم ارتباط داده شدن ( با ماده سفید)
در بخش داخلی مغز هم ماده خاکستری دیده میشه
بنظر میرسه نیم کره چپ مغز یکم از نیم کره راست بزرگ تره ؟
ضخامت بخش جلویی و عقبی جمجمه انگار کمی بیشتره ( در کل یکنواخت نیست ضخامت ها )
شیار های نیم کره چپ عمیق تر بنظر میرسه
سیاهرگ مثلثی شکلی که در مجاورت بخش پسینه هم مهمه تا حالا چند بار سوال اومده
راستی احتمالا محل مجرای شنوایی چپ تو این عکس قابل دیدنه یه مقدار کمی تو تراز پایین تری از اون رابطیه که این دو تا نیم کره رو وصل میکنه


نخاع تو این شکل با نخاع تو صفحه 15 متفاوته ما اون تفاوت شیار هارو هم نمیبینیم،فرهمندنیا میگفت علتش اینه که از دوجا مختلف گرفته شدن یکی نخاع مهره کمری یکی نخاع مهره گردن
بخش داخلی نخاع ماده خاکستریه و بخش خارجی ماده سفید ، مغز برعکس اینه (بخش داخلی سفید و بخش خارجی خاکستری) اما مغز در داخل خودش ماده خاکستری هم داره .
کانال نخاعی تو ماده خاکستریه که محل عبور مایع مغزی نخاعیه تا جایی که من میدونم

فکر کنم واضح باشه که خوب به این شکل مسلط نیستم و پر نکته اس ، حضور سبز :

 

[god of teasing]

شکل 13
خب اینجا سه لایه رو میبینیم از پرده های مننژ
یکی از چیزای مهم اینه که وقتی میگیم بین فضاهای این پرده ها مایع مغزی نخاعی هست ، فقط منظورمون بین لایه دوم (از بیرون)و لایه سومه
(وای نکنه اونام بوده باشن؟) این مهمه که جمجمه با مایع مغزی نخاعی تماس نداره
و پرده بیرونی داخلش یه حفره اش هست که خون سیاهرگی از اون میگذره ( یه حال دولایه طوری داره،خودتون تا تهش رو بگیرید میبینید)
پرده وسطی (عنکبوتیه ) به سمت داخل یه سری رشته تار عنکبوت طور میفرسته به پرده اخر که نازک ترینه
پرده اخر در تموم چین خوردگی های مغز فرو رفته اینم تو تشریح که برسیم خیلی مهم میشه که تو عمیق ترین ها هم هست (شکاف بین دو نیم کره بعنوان مثال)
و پرده وسط فقط با یسری شیار ها فرو رفته
هر سه تا از جنس بفت پیوندی ان
ازینجا میشه بافت اسفنجی استخوان جمجمه رو دید
تو این شکل رگ های مغز رو میشه دید که سد خونی-مغزی رو میسازن ،دقت بشه که تو ساختار پرده ها نیستن و پرده ها اونارو دربر گرفتن.

شکل 14
2 تا فرورفتگی جزئی تو جمجمه سمت لوب اهیانه دیده میشه هرچند اهمیت تستی خاصی نداره
فاصله مغز تا جمجمه (یا به عبارتی مقدار فضایی که به پرده های مننژ و مایه مغزی نخاغی اختصاص داده شده متغیره ،سمت لوب پیشانی کمترین و لوب آهیانه بیشترین (لوب ها البته )
ساقه مغز کمی پایین تر از مخچه تموم میشه
مخچه کمترین فاصله رو با جمجمه داره
مخچه و ساقه مغز از غدد زیرزبانی بالا تر و سقف حفره بینی پایین ترن

(علتی که لوب ها و جایگاهشون مد نظر نیستن الان اینه که همه اش رو یدفعه تو شکل 15 بگیم)

 

[🪶نیان]

حالا نکات اصلی و مهم رو سنا زحمتشو کشید ولی خب
شکل 11
بیشتر اعصاب حسی مربوط به اعصاب نخاعی هستن
تراکم اعصاب تو سمت داخلی بازو و ران بیشتره نه اینکه تو قسمت بیرونی عصب نباشه ها هست ولی کمتر
به انگشت شست دوتا عصب رفته ولی به بقیه انگشتا یکی
یه عصب هم داریم که از نخاع خارج شدی موازی باهاش رفته به سمت قفسه سینه
شکل12
در قسمت جلویی و عقبی مخ شیار داریم که شیار عقبی عمیق تر از جلوییه
ضخامت ماده خاکستری نخاع تو همه جاش یکسان نیست و حالت Hداره که هرچقدر به عقب بریم نازک تر شده
سیاهرگ مثلثی بخش عقبی مغز خون تیره مغز رو به سیاهرگ زبرین میبره
ازین بالا بطن چهارم رو نمیتونیم ببینیم
مرکزی ترین بخش مخ هم خاکستریه مثل نخاع(؟)
بیشترین تراکم بخش خاکستری تو لوب گیجگاهیه(؟)

شکل13...شکل کتاب قدیمیه کاملتره و قشنگ دولایه شدن پرده بیرونی اونجا مشخصه
از درون به سمت بیرون ضخامت پرده ها بیشتر شده
اگه درونی ترین پرده رو جدا کنیم قشر مخ رو تیره تر میبینیم؟

 

[galium]

شکل ۱۱ (برای کتاب من شکل ۱۰ هست ولی)
۱. اعصابی که به دست ها عصب دهی می‌کنند از ناحیه‌ی گردنی نخاع + قسمت های بالایی ناحیه‌ی سینه‌ای نخاع خارج می‌شن.
۲. عصب های دست و پا به طور کلی نسبت به بخش های دیگه ضخیم ترن.

 

[god of teasing]

سلام ببخشید بابت تاخیر دقیقا ساعت 9 و یک دقیقه اومدم بزنم اینترنتم ضعیف شده بود: (

امروز هم شکل های 15 و 16 و17 و18 (دقیقا تا سر تشریح) رو بررسی میکنیمم

 

[god of teasing]

شکل 15
الف
مرز مخچه با لوب گیجگاهی بیشتر از مخچه با لوب پس سریه
مخچه در سطح پل مغزی یه جور ساقه داره انگار که همه شیار هاش از اون منشا میگیرن
(در یک نیم کره) لوب پس سری و لوب پیشانی هر کدام با دو لوب دیگر از همان نیم کره تماس دارند
در یک نیم کره لوب اهیانه و لوب گیجگاهی با 3 لوب از همان نیم کره تماس دارند
پل مغزی و بخش بالایی بصل النخاع (امیدوارم همینه ) در تماس با مخچه هستند
بیشترین تماس گیجگاهی با یک لوب مربوط به اتصال اون به لوب اهیانه است
ب
کلا 7 تا شیار عمیق مهم داریم (تو کل مخ)که 2 تاش مربوط به گیجگاهی-آهیانه و پس سری هست
2 تا آهیانه-پس سری
2 تا پیشانی- آهیانه
و یکی هم شیاری که دو نیم کره رو جدا میکنه
لوب گیجگاهی از نمای بالا قابل دیدن نیست
لوب گیجگاهی تنها لوبیه که با شکاف عمیق وسط تماس نداره (مربوط نیست باهاش لفظ بهتریه)
کوچیک ترین لوب مغز لوب بویاییه که از لوب پیشانی خارج میشه (بهتر بکیم به اونجا وارد میشه البته) و کوچیک ترین لوب مخ لب پس سریه

این شکلا انقدر نکته دارن که قطره ای بود این سخنا از دریایی بی پایاب (!)

 

[god of teasing]

شکل 16
+رابط سه گوش رو میشه چسبیده و به تالاموس چپ و رابط پینه ای رو اون ساختار (که شبیه یه قطره ی کشیده شده است ) که خیلی خیلی بزرگتره تشکیل میده
+رابط سه گوش درگوسفند ضخیم تر از رابط پینه ای شه برخلاف انسان که رابط پینه ای ضخیم تره
+لیمبیک دقیقا بخشیه که بالاتر از رابط پینه ایه و چین خوردگی زیادی نداره برخلاف باقی مغز ، امتدادش رو که دنبال کنید(به یه بلوار میرسید) هیپوکامپ هست که جلوی هیپوتالاموس و درسطح پایین تری نسبت به اونه
+تو این شکل تازه میشه فهمید که اون شاخه طوری که گفتم بخش قبلی همون درخت زندگیه که از ماده سفیده، انشعابش نامنظمن و تو نواحی وسطی بیشترن .
+چین خوردگی ها و شیار های مخچه در مقایسه با مخ ریز تر و متراکم تره
+بطن چهارم مغز در راستای درخت زندگی و پشت پل مغزی هست
+یه سوراخی زیر بطن چهارم هست که علتشو نمیدونم
+اپی فیز نسبت به برجستگی های چهارگانه جلو تره (دارم از شکل فصل 4 اپی فیز میگم)
+چین خوردگی های مخ تو آهیانه و پس سری بییشتر از پیشانیه و تو پیشانی (جلوترین بخش مغز) کمترین چین خوردگی دیده میشه .
کانالی در نخاه دیده میشه که ادامه مایع مغزی نخاعی رو داره عبور میده

اقا من الان فهمیدم هر چی از مغز بلد بودم یادم رفته و اگه یادم بود هم هیچی نبود ،شرمنده جدا خودم باید کلاسش رو ببینم دوباره

 

[god of teasing]

شکل 17
+مهم ترینش واقعا اینه که لوب بویای بخشی از لیمبیک نیست
+هیپوکامپ پایین ترین بخش لیمبیکه(تو یادگیری نقش داره دیگه احتمالا بدونید)
+قطور ترین بخش لیمبیک بالایی ترین بخششه (من تو کتابم نوشتم از همین ناحیه با قشر مخ ارتباط داره ولی شما جدی نگیرید)
+اینجا چند تا شاخه از لیمبیک روی تالاموس ها میبینیم که یکیشون از وسطشون رد شده و دوشاخه شده به دو طرف هیپوتالاموس چسبیده
+اسبک مغز اتصالی با لوب بویایی نداره اون یه بخش دیگه از لیمبیکه که داره و فاصله اش با اسبک کمه،جلوتر و بالاتر هم ازش هست
+قطر بالاترین بخش لیمبیک یکنواخت نیست
+بخش اعظم لیمبیک در لوب های پیشانیه ، یسری بخش دیگه مثل اسبک توی گیجگاهین ، تو اهیانه هم هست ، ولی دیگه تو پس سری نیست ، بر اساس شکل16 و 15 و این شکل میگم .
+بالایی ترین بخش لیمبیک بصورت غیر مستقیم با لوب بویایی تماس داره(خود اون بخشی که به لوب بویایی وصله دو تا انشعاب میشه و میاد به این بخش قطوره وصل میشه )


شکل 18
+بیشترین بهبود در بخش پسین مغز وکمترین بهبود در بخش پیشین مغز هست (پس از 100 روز)
+در حالت طبیعی بخش مرکزی مغز (که هنوز جزئی از مغزه مثلا بطن و اینا نیست )مصرف کم گلوکز دارن ، علت اینکه نمیگم مصرف نمیکنم توضیحات خود شکله که گفته این دو تا رنگ مصرف کم تری دارند، یسری جاها هستن که اصلا ندارن که خب اونجا بخش های خالی ان (خدایا بیسوادی تا کجا)
+ممکنه یسری بخش ها در 100 روز پس از مصرف نسبت به حالت عادی فعالیت بیشتری هم کنه
+سعی کردم شکل 12 رو با این شکل تطبیق بدم و ماده خاکستری مصرف گلوکزش خیلیی بیشتر از ماده سفیده و مصرف بیشتر از طبیعی تو ماده خاکستری بخش پسین هست ، البته طبیعیه که ماده خاکستری مصرف بیشتری داشته باشه بهرحال محل تجمع جسم یاخته ای هست.


اقا من واقعا تلاشمو کردم دقت کنم ولی همینقدر برام قابل فهم بود دیگه ببخشید +شکلای امشب قشنگگ حضور گرم خودتونو میطلبه!