تکه پاره ای از جامه درویشان...

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع سه نقطه...
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

سه نقطه...

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
366
امتیاز
2,317
نام مرکز سمپاد
خداحافظ فرزانگان
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1405
من مینویسم
گهگداری
اما خب وقتی دنبال کلماتم میگشتم معبد رو پیدا کردم‌
و بدم نمیاد راجبش شرح بدم
.
.
‌.
و فقط سه نقطه
متن هایی گاه پراکنده و گاه منسجم...
 
در دل کویری خسته ، در دل تاریکی شب ، میان سنگ های خاکستری رنگ
جایی که ماهتاب نیز جرات درخشیدن ندارد
در جایی چنان مبهوت … که گر آنجا باشی صدای قلبت را خواهی شنید …
که به تو خواهد گفت :«فرار کـــــــــــن»
اما نمی توانی
میخکوب شده ای ، با سنگی در همان اطراف تفاوتی نداری
بیابان گویی تا ابد ادامه دارد
تا چشم کار می کند شن است و ماسه …
جایی را نداری
تبریک می گویم
تو به سرزمین مرزی وارد شده ای
جایی که تنها هنگامی که مرگ در یک قدمی ات باشد مجوز ورود داری
موفق باشی
و خداوند رحمتش را شامل حالت بکند.


در نقطه ای که جهان تمام می شود
کمی جلوتر…
خواهی دیدش
معبد خاموش…


"هر سخن گناه است"این را آویزه گوشت کن
کافی ست ذره ای لبانت به هم بخورد
آنگاه است که دیوار ها تورا خواهند بلعید
این اولین و آخرین قانون معبد است.
نشکن تا شکسته نشوی…
آزادانه بگرد
مشکلی ندارد
در اطراف پرسه بزن و از این معماری بی نظیر شگفت زده شو
هندسه ای فراتر از توصیف
مجسمه هایی با شکوه
حتی تنها نگاهی در چشمانشان
احساس قدرت و خواری را در وجودت به خروش در خواهد آورد


به ستون ها نگاه کن
ستون هایی چنان بلند که سرت را نیز بلند کنی و به بالا خیره شوی باز انتهایشان را نخواهی دید
سقفی ندارد . چه سقفی شایسته تر از آسمان خاموشی ست؟
زمین سراسر فرش شده با سنگ هایی ست که با قدم زدن بر آنها زمزمه هایی کهنه خواهی شنید
نه با گوش هایت که با استخوان هایت
اگر کمی پیش روی به تالار سنگ نوشته ها خواهی رسید
جایی که افسانه ی خدایان بر روی سنگهایی از جنس ماه حک شده
اما نوشته ها فقط با نور صاعقه خوانده می شود
و چندین هزار سال است که لکه ابری در آسمان نیست …


اگر بیشتر جلو روی به مرکز معبد خواهی رسید
در مرکز معبد حفره ای ست
که در دل آن صدای تمام کسانی که در حین فریاد مرده اند حبس شده است
و گر در آن خم شوی
صدای نفس هایت را خواهی شنید
و شاید صدایی که گمان می کنی "صدای تو" ست…
 
Back
بالا