سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]

1tA

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
670
امتیاز
4,592
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان یک
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1397
پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]

به نقل از مه‌شید :
سال سوم با سلطانی کلاس داشتیم. عادت داشت تو مبحث تناسب هر مسئله ای رو با چاهار تا راه حل کنه. به این صورت که ما در طول یک زنگ فقط پنج تا سوال حل می‌کردیم. :)) مثن راهِ خانوم سلطانی، راهِ مهتا، راهِ فلانی، راهِ بهمانی ... :-"""
بعد ایشون عادت داشتن همه‌ی تقسیم های اعشاری رو تا رقم چهارم پنجم حساب کنن. :-" بعد که تمام مراحل طی می‌شد ایشون تازه یادشون می‌اومد که:عـه! یه جا اشتباه کردم. ;;)

اسم اون خانومی که باهامون همخوانی کار می‌کرد چی بود ارغوان؟ :-"

وااااای آرههه ! :)))) 8->>>
فقط برا ما به 8 راه، 10 راه . 12 راه هم می‌رسید. :-"
ما خداییش خییییییلی اذیت ـش می‌کردیم، یه بار اشکش درومد حتی. :|
بعد زنگ ِ تفریح ـام نگهمون می‌داشت اگه زیادی حرف می‌زدیم. :-"
قشنگ امسال پدرشو در اوردیم. :///
خیلی معلم ِ ماهی بود، جدا من خیلی دوسش داشتم. 8->
الهی، انقدم حرص می‌خورد، صورتش عین ِ روح سفید بود. فسیل ِ مدرسه. 8->>
 

N.M

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,605
امتیاز
13,362
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
مدال المپیاد
طلای دوره ۲۷ المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
ادبیات فارسی
پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]

به نقل از مه‌شید :
اسم اون خانومی که باهامون همخوانی کار می‌کرد چی بود ارغوان؟ :-"
نافذکلام! :-" :))
 
ارسال‌ها
3,304
امتیاز
12,643
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
علوم اجتماعی (انسان‌شناسی)
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]

به نقل از 1tA ! :D :
آقا ؟ آقـــــا ؟ :اووو
ما آقا راه نمی‌دن مدرسه‌مون. زشته بده. :-"

× عـه ریـحانه. :-< >:D<
تو رو خدا بیاین آفتاب خب. لطفا لطفا لطفا. :-<<<

اتفاقا حدس زدم الان مدرسه تو این فاز باشه. :D
کی گفته نیومدیم؟ من به شخصه هیچ‌وقت بی‌خیال آفتاب نشدم! برخوردای بدی باهامون شد، راهنمایی هم خیلی تلخ‌ـه واسمون، ولی خب من همچنان میام. حداقل هنوز تو کردستان‌ـه و دورُبرش آشناست..

به نقل از 1tA ! :D :
وای سلطانی عشق من بود اصن. 8->
سوگولی‌ش بودم حتی. :-"
هم سال ِ اول، هم دوم، فقط یه کلاس داشت، اونم کلاس ِ ما بود. 8->
گف دیگه سوم درس نمی‌ده، ینی کلن دیگه نمی‌خواد درس بده ظاهرا. :-<

سلطانی خوب بود؟ (:| خدایی چی تو سلطانی دیدی که باعث شد اینُ بگی؟
والا تا جایی که یادمه از وقتی ما سوم بودیم قرار بود دیگه نیاد. :‌)) ناز میکنه، جدی نگیرید. :-"
 
  • لایک
امتیازات: 1tA

meme.rrr2

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
281
امتیاز
411
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان یک
شهر
تهران
مدال المپیاد
طلای ادبی دوره‌ی بیست‌ونه
پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]

واسم جالب بود !
دیدم یه دومی نوشته "هوی! شما باید به ما سر بزنید. اگه راتونم ندادن از دیوار بیاین بالا" !
:|
یعنی ان قدر هممون به مدیر محترممون(!) اعتماد داریم که در رومون ببنده :| خیلیـــــــــــ اعتماد داریم ! خیلی ها ، شک نکنین !
.
کاش راه دیوارا رو واسمون باز می ذاشتن ، دوربین :| اتاق عابدیان !
پادرگان نظامی ِ جی ! :| راهنمایی فرزانگان :|
.
یه مدیر چی کار می تونه بکنه ، احدی از احادمون متنفر نباشیم ازش ؟! دقیقا چی کار کرده ؟؟ معجزه ؟! :|

× خاطرات ِ بد افتاب رو به قولی "نبش قبر" نمی کنم .. مدرسه همه جوره زور گفت ، به طور دلنشین البته .. توجیه داشت واسه زور گفتناش !
 
ارسال‌ها
666
امتیاز
4,687
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
دانشکده‌ی هنر و معماری تهران مرکز
رشته دانشگاه
ادبیات نمایشی
پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]

به نقل از .. :
واسم جالب بود !
دیدم یه دومی نوشته "هوی! شما باید به ما سر بزنید. اگه راتونم ندادن از دیوار بیاین بالا" !
:|
یعنی ان قدر هممون به مدیر محترممون(!) اعتماد داریم که در رومون ببنده :| خیلیـــــــــــ اعتماد داریم ! خیلی ها ، شک نکنین !
.
کاش راه دیوارا رو واسمون باز می ذاشتن ، دوربین :| اتاق عابدیان !
پادرگان نظامی ِ جی ! :| راهنمایی فرزانگان :|
.
یه مدیر چی کار می تونه بکنه ، احدی از احادمون متنفر نباشیم ازش ؟! دقیقا چی کار کرده ؟؟ معجزه ؟! :|

× خاطرات ِ بد افتاب رو به قولی "نبش قبر" نمی کنم .. مدرسه همه جوره زور گفت ، به طور دلنشین البته .. توجیه داشت واسه زور گفتناش !

وقتی میگن واسه معارفه ی این اولا مارو راه نمیدن .. دیگه چی بگیم واقن ؟ :rolleyes: :/
فقط امیدوارم فردا که میخوام برم راهنمایی را بدن منو :/
 

مهسا.ق

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,098
امتیاز
3,216
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1
شهر
تهران
مدال المپیاد
برنز کامپیوتر ۱۳۹۳
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
نرم افزار
پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]

من یه چیزی بگم واسه معارفه ی اولا طبیعیه که راتون ندن! ینی فک نکنید در مدرسه همیشه باید روی شما باز باشه
والا معارفه ی ما هم که هویدا نبود هم همه رو راه ندادن! یه تعداد محدودی که مسئول بودن! (اون تعداد محدود بیشتر از 6 نفر بودن چون ما خیلی برنامه داشتیم و کار عملی و ساخت بادبادک و اینا) ولی فک نکنید نمی ذارن بیاین نشان از بی کفایتی راهنماییه و اینا! یه کم عادل باشید اون اولا همین طوری تو جمعیت گم می شن و معذبن حالا 2 پایه بریزن مدرسه و بخوان نگاشون کنن! که البته قول می دم از این همه آدم اگه برن اونجا خیلیاشون واسه برنامه ها و اینا مشکل ساز می شن!
یه کم از این دید نگاه کنید که طبیعیه راهتون ندن!
ما از مدرسه وقتی شوکه شدیم که سر کارسوق هم ما رو راه نداد! روزای عادی هم یادمون نداد! با این که من کلی خاطره دارم از وقتی که با دبیرستانیت حلقه می زدیم!

دیوار بالا رفتن و ایناتونو تو راهنمایی خاطراتتونو تموم کنید چون تو دبیرستان امکانش نیست! :-"
 

1tA

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
670
امتیاز
4,592
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان یک
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1397
پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]

به نقل از ریـحـانـه :
اتفاقا حدس زدم الان مدرسه تو این فاز باشه. :D
کی گفته نیومدیم؟ من به شخصه هیچ‌وقت بی‌خیال آفتاب نشدم! برخوردای بدی باهامون شد، راهنمایی هم خیلی تلخ‌ـه واسمون، ولی خب من همچنان میام. حداقل هنوز تو کردستان‌ـه و دورُبرش آشناست..

سلطانی خوب بود؟ (:| خدایی چی تو سلطانی دیدی که باعث شد اینُ بگی؟
والا تا جایی که یادمه از وقتی ما سوم بودیم قرار بود دیگه نیاد. :‌)) ناز میکنه، جدی نگیرید. :-"

8->>>

سلطانی؟ نمی‌دونم چی توش دیدم واقعا، یه حس ِ خوبی دارم بش. شاید چون معلم ِ درس ِ مورد ِ علاقم ـه مثن، یا شاید چون خیلی شبیه ِ روح ـه، یا شایدم همین‌جوری خیلی دوسش دارم. :-"
× اولین معلمی بود که باعث شد من سال ِ اول، بین ِ همه‌ی بچه ـایی که فک می‌کردم بینشون هیچی نیستم، اعتماد به نفس داشته باشم. :د
ناز نمی‌کنه، مدرسه زورش می‌کنه بیاد. :-""""

× تا حالا از یه معلم انقد طرفداری نکرده بودم. X_X :)) :-"""""""


به نقل از .. :
واسم جالب بود !
دیدم یه دومی نوشته "هوی! شما باید به ما سر بزنید. اگه راتونم ندادن از دیوار بیاین بالا" !
:|
یعنی ان قدر هممون به مدیر محترممون(!) اعتماد داریم که در رومون ببنده :| خیلیـــــــــــ اعتماد داریم ! خیلی ها ، شک نکنین !
.
کاش راه دیوارا رو واسمون باز می ذاشتن ، دوربین :| اتاق عابدیان !
پادرگان نظامی ِ جی ! :| راهنمایی فرزانگان :|
.
یه مدیر چی کار می تونه بکنه ، احدی از احادمون متنفر نباشیم ازش ؟! دقیقا چی کار کرده ؟؟ معجزه ؟! :|

× خاطرات ِ بد افتاب رو به قولی "نبش قبر" نمی کنم .. مدرسه همه جوره زور گفت ، به طور دلنشین البته .. توجیه داشت واسه زور گفتناش !

میدونی؟ شاید ما خیلی داریم خاطرات ِ بد ـو بزرگ می‌کنیم. روزی روزگاری، دبیرستانی ـا خواستن بیای عرفه، ظاهرا بدون ِ هماهنگی اومدن، در رو از روشون باز نکردن. تموم.
اما همین، یه صحنه‌ی فوق العاده افتضاحی بود برای ما، که بچه ـا از این‌ور حلقه می‌زدن، دبیرستانیا از اون‌ور به در می‌کوبیدن ـو داد می‌زدن ـو گریه می‌کردن ـو شعرای حلقه رو بامون می‌خوندن. :|
فک کنم خیلی از صب ـا دیدیم که یه دبیرستانی اومده مدرسه، پس می‌شه بیاین. هماهنگی می‌خواد.

× مدرسه زور گفت، چون ما بلد نبودیم باشون راه بیایم. به جرعت می‌تونم بگم، که من الان دارم به مدرسه زور می‌گم. مدرسه هم خیلی مهربون قبول می‌کنه، چون باش راه میام.
 
ارسال‌ها
666
امتیاز
4,687
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
دانشکده‌ی هنر و معماری تهران مرکز
رشته دانشگاه
ادبیات نمایشی
پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]

الان من باید ذوق کنم که امروز منو توو مدرسه راه دادن ؟ :-" :/

چه قد اون ور که وسایل ورزشی اینا بود ُ کندن . ×_×

رفتم توو 3/7 ، عالی بود 8->>
 

1tA

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
670
امتیاز
4,592
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان یک
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1397
پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]

به نقل از میتـرا .. :
الان من باید ذوق کنم که امروز منو توو مدرسه راه دادن ؟ :-" :/

چه قد اون ور که وسایل ورزشی اینا بود ُ کندن . ×_×

رفتم توو 3/7 ، عالی بود 8->>

انقدم بد نیستن که راه ندن دیگه. :‌‌)
اوهوم. :-<
نظر ِ خاصی ندارم. :)) :-"
 
ارسال‌ها
666
امتیاز
4,687
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
دانشکده‌ی هنر و معماری تهران مرکز
رشته دانشگاه
ادبیات نمایشی
پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]

به نقل از 1tA ! :D :
انقدم بد نیستن که راه ندن دیگه. :‌‌)
اوهوم. :-<
نظر ِ خاصی ندارم. :)) :-"

:] جعفری من ُ دید ذوق کرد منم اصن ذوق کردم . :)))
حیاط پشتی ـم یه کارایی کرده بودن :د
اِهــِـم :-" :)))

بعد الان اگه بگم یه تیکه از اون پرده سبز ـرو که تو یک ِ هف بود کَندَم آوردم خونه چی میگین بم ؟ :)) ؛؛) :-"
 

1tA

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
670
امتیاز
4,592
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان یک
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1397
پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]

به نقل از میتـرا .. :
:] جعفری من ُ دید ذوق کرد منم اصن ذوق کردم . :)))
حیاط پشتی ـم یه کارایی کرده بودن :د
اِهــِـم :-" :)))

بعد الان اگه بگم یه تیکه از اون پرده سبز ـرو که تو یک ِ هف بود کَندَم آوردم خونه چی میگین بم ؟ :)) ؛؛) :-"

:))))))))

کندیییییییییییی ؟ :اووووووو
دیوونههه :))
 

meme.rrr2

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
281
امتیاز
411
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان یک
شهر
تهران
مدال المپیاد
طلای ادبی دوره‌ی بیست‌ونه
پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]

به نقل از 1tA ! :D :
میدونی؟ شاید ما خیلی داریم خاطرات ِ بد ـو بزرگ می‌کنیم. روزی روزگاری، دبیرستانی ـا خواستن بیای عرفه، ظاهرا بدون ِ هماهنگی اومدن، در رو از روشون باز نکردن. تموم.
اما همین، یه صحنه‌ی فوق العاده افتضاحی بود برای ما، که بچه ـا از این‌ور حلقه می‌زدن، دبیرستانیا از اون‌ور به در می‌کوبیدن ـو داد می‌زدن ـو گریه می‌کردن ـو شعرای حلقه رو بامون می‌خوندن. :|
فک کنم خیلی از صب ـا دیدیم که یه دبیرستانی اومده مدرسه، پس می‌شه بیاین. هماهنگی می‌خواد.

× مدرسه زور گفت، چون ما بلد نبودیم باشون راه بیایم. به جرعت می‌تونم بگم، که من الان دارم به مدرسه زور می‌گم. مدرسه هم خیلی مهربون قبول می‌کنه، چون باش راه میام.
نه بزرگ نمی کنیم ف بزرگ هستن
من 3 تا افتاب دیدم
3 تا تدارکات
3 تا پژوهش و مسئولینش
امسال بد باهامون تا کردن .. واسه رنگ باید می دویدیم ! ریش گرو می ذاشتیم
طرحا رو باید صهری تایید می کرد
پوستر وقتی چاپ شد دیدیمش
5ac733dfcd9505151.jpg

از اف بی ! :|

این عکس واسه من خاطره بده ، واسه خیلیای دیگه هم همین طور
امسال از هرکسی از سوما پرسیدم همه می گفتن اون عشق قبلی واسه کارای افتاب نبود
مدرسه مسئول این حرفه ! مسئول این علاقه و عشقی که نبود
مسئول اذیت کردنش سر اون ازمون کوفتی و بی تاثیر !

× می خواستم نبش قبر نکنم !
 
ارسال‌ها
666
امتیاز
4,687
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
دانشکده‌ی هنر و معماری تهران مرکز
رشته دانشگاه
ادبیات نمایشی
پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]

به نقل از 1tA ! :D :
:))))))))

کندیییییییییییی ؟ :اووووووو
دیوونههه :))

آره = )))
به هزار بدبختی . اصن یه وضی بود :)))))
 

Arghavan S

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,191
امتیاز
17,151
نام مرکز سمپاد
---
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0
پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]

من یادمه دفعه‌ی اول که به‌عنوانِ «دبیرستانی» خواستیم بیایم راهنمایی، اوایل مهر بود، تازه هویدا اومده‌بود؛ تا قبل‌ش هم همیشه دبیرستانیا زارت‌زارت می‌اومدن همین‌جوری بی هماهنگی و فل‍ان :-‌" بعد تو اون گرما نزدیک یه ساعت پُشتِ در موندیم. آب هم نداشتیم. :‌| هی می‌گفتیم آقاااااصفــــی آقااااصفــــی به دادمون برس؛ اصل‍ا وقعی نمی‌نهاد به‌مون. :-‌< اصل‍ا قلب‌مون شیکس. :‌-< :-‌"

× آخرش یکی از بچه‌ها اومد درُ باز کرد برامون. :‌))
 

1tA

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
670
امتیاز
4,592
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان یک
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1397
پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]

به نقل از .. :
نه بزرگ نمی کنیم ف بزرگ هستن
من 3 تا افتاب دیدم
3 تا تدارکات
3 تا پژوهش و مسئولینش
امسال بد باهامون تا کردن .. واسه رنگ باید می دویدیم ! ریش گرو می ذاشتیم
طرحا رو باید صهری تایید می کرد
پوستر وقتی چاپ شد دیدیمش
از اف بی ! :|

این عکس واسه من خاطره بده ، واسه خیلیای دیگه هم همین طور
امسال از هرکسی از سوما پرسیدم همه می گفتن اون عشق قبلی واسه کارای افتاب نبود
مدرسه مسئول این حرفه ! مسئول این علاقه و عشقی که نبود
مسئول اذیت کردنش سر اون ازمون کوفتی و بی تاثیر !

× می خواستم نبش قبر نکنم !

من نمی‌گم مشکل از ما بوده، بله مدرسه خیلی خیلی بیشتر از قبل بد تا کردن بامون.
امـّا می‌دونی؟ مائم درست مخالفت ـمونو بیان نکردیم ، یه ایل آدم ریختیم تو پژوهش و دادو بی داد که عـاقا چرا اینجوری می‌کنین مثن.
اگر می‌رفتیم درست و حسابی یکی باشون حرف می‌زد، رضایت ـشونو جلب می‌کرد که بگن اینا " منطق" دارن، دلیلی داشتن که "اینجوری" مخالفت کنن و قضیه به لج و لج‌بازی بکشه؟
اونا ازمون یه انتظاراتی داشتن، که اگه انجامشون می‌دادیم بمون اعتماد می‌کردن، بامون راحت‌تر بودن. الان مث ِ یه عدّه آدم ِ همیشه مخالف بمون نگاه می‌کنن، چون منطقی که داشتیم ـو بشون نشون ندادیم.
حرف من اینه که "همه" ی اینا فقط از کادر نبوده، مائم اشتباهاتی داشتیم. غیر از اینه؟

× و راجع به اون عکس، اون پوستر و کارت دعوت ـا هر فاجعه‌ای هم که بودن، مال ِ "ما" بودن، مال ِ "راهنمایی ِ فرزانگان ِ یک ِ تهران" بودن، اینکه یکی از بچه ـای خودمون همچین عکسی رو تو اف بی بذاره میدونی ینی چی؟ ینی خودمون داریم خودمونو مسخره می‌کنیم، خودمون پشت ِ خودمونو خالی کردیم. "هرچی" ـم که باشه، واقعا مسخرس که خودمون به خودمون بخندیم.
باید پشت ِ کارمون، پوسترمون، کارتمون، نمایشگاهمون وایمیستادیم تا این بچه بازی ـا، که مدرسه با کارای خودمون گند بخوره بش.
اگه "ما" از خودمون بد بگیم، معلومه بقیه ـم بدتر می‌گن.
 
ارسال‌ها
666
امتیاز
4,687
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
دانشکده‌ی هنر و معماری تهران مرکز
رشته دانشگاه
ادبیات نمایشی
پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]

به نقل از ارغـوان اس. :
من یادمه دفعه‌ی اول که به‌عنوانِ «دبیرستانی» خواستیم بیایم راهنمایی، اوایل مهر بود، تازه هویدا اومده‌بود؛ تا قبل‌ش هم همیشه دبیرستانیا زارت‌زارت می‌اومدن همین‌جوری بی هماهنگی و فل‍ان :-‌" بعد تو اون گرما نزدیک یه ساعت پُشتِ در موندیم. آب هم نداشتیم. :‌| هی می‌گفتیم آقاااااصفــــی آقااااصفــــی به دادمون برس؛ اصل‍ا وقعی نمی‌نهاد به‌مون. :-‌< اصل‍ا قلب‌مون شیکس. :‌-< :-‌"

× آخرش یکی از بچه‌ها اومد درُ باز کرد برامون. :‌))

من یادمه یه اول که بودم زنگ ِ آخر بود بعد یه سری از دبیرستانی ـا اومدن بعد همین جور پشت ِ در موندن آقا صفی و کاظمی ـم در ُ روشون بستن و راشون ندادن :-< :-" عین ِ عرفه ی امسال بود دقیقا :/

به نقل از 1tA ! :D :
× و راجع به اون عکس، اون پوستر و کارت دعوت ـا هر فاجعه‌ای هم که بودن، مال ِ "ما" بودن، مال ِ "راهنمایی ِ فرزانگان ِ یک ِ تهران" بودن، اینکه یکی از بچه ـای خودمون همچین عکسی رو تو اف بی بذاره میدونی ینی چی؟ ینی خودمون داریم خودمونو مسخره می‌کنیم، خودمون پشت ِ خودمونو خالی کردیم. "هرچی" ـم که باشه، واقعا مسخرس که خودمون به خودمون بخندیم.
باید پشت ِ کارمون، پوسترمون، کارتمون، نمایشگاهمون وایمیستادیم تا این بچه بازی ـا، که مدرسه با کارای خودمون گند بخوره بش.
اگه "ما" از خودمون بد بگیم، معلومه بقیه ـم بدتر می‌گن.

واقن حرف ِ خوبی زدی . این که یکی این طوری پوستر ِ " خودمون " ُ مسخره کرده واقن بد ِ . :/
وقتی خودمون اینجوری داریم نشون میدیم َُ میگیم از بقیه چه انتظاری هس ؟
این نمایشگاه ُ پوستر ُ هرچی که بود ِ کار ِ " خود ِ ما " بود ِ . هر چی که بود ِ . درست نیس خودمون ـم مسخره ـش کنیم . :/
 
  • لایک
امتیازات: 1tA

1tA

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
670
امتیاز
4,592
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان یک
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1397
پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]

بگذریم حالا. قرار بود عکس بذاریم. ؛؛؛؛)

getFile.aspx


عکس ِ کلاسامون. :د
حتی اجازه ندادن با مداد رو میزامون نقاشی کنیم. آه. :-<
و تخته هوشمندمون که هیچ وقت نتونستیم به اون قلم ِ مبارک ـش دست بزنیم. آه آه. :-<
و پرده ـا که البته امسال زرشکی شدن. آه آه آه. :-<
× و اون شماره ـای روی میز مال ِ دوران ِ امتحانا بود. :-"

دبیرستانیا. ;;)
ببینید و قدر ِ دوران ِ خودتونو بدونید. :-"
واقعا ما عقده‌ی تخته هوشمند و نیمکت داریم. :-"
آه. :-<
 
ارسال‌ها
666
امتیاز
4,687
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
دانشکده‌ی هنر و معماری تهران مرکز
رشته دانشگاه
ادبیات نمایشی
پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]

من کلی عکس دارم ولی آپلود نمیشه . :-<
 

1tA

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
670
امتیاز
4,592
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان یک
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1397
پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]

به نقل از میتـرا .. :
من کلی عکس دارم ولی آپلود نمیشه . :-<

چرا نمی‌شه؟ سایزشونو کم کنی می‌شه. :د
پیکو فایل ـم خیلی خوبه. من همیشه تو پیکوفایل آپلود می‌کنم.

× عکسی از "جای مرحوم کلبه" داری؟ :D
من هرچی گشتم یه عکس ِ خوب نداشتم ازش. :-<
 
ارسال‌ها
666
امتیاز
4,687
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
دانشکده‌ی هنر و معماری تهران مرکز
رشته دانشگاه
ادبیات نمایشی
پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]

به نقل از 1tA ! :D :
چرا نمی‌شه؟ سایزشونو کم کنی می‌شه. :د
پیکو فایل ـم خیلی خوبه. من همیشه تو پیکوفایل آپلود می‌کنم.

× عکسی از "جای مرحوم کلبه" داری؟ :D
من هرچی گشتم یه عکس ِ خوب نداشتم ازش. :-<

میتونی بگی با ویندوز XP چه جوری سایز ُ کم میکنن ؟ : ))

× آره دارم . :-" باید بگردم :د

یادش بخیر یه بار با دوستان زدیم در ِ کلبه رو از جا در آوردیم بعد زنگ ِ بعدش با چکش و میخ مجبور شدیم درستش کنیم :)) 8-> ما با چکش میزدیم و می رقصیدیم ُ آهنگ میذاشتیم ، یکی از بچه ها داشت درست ـش میکرد . :)):-< 8->
:]
 
بالا