یعنی مثلاً 500 کلمه یا ... ؟!
ستاره من فقط در همين يه مورد رئيس شورا نيستم...به نقل از ستـاره :ببین، تو اصولا آدم نا امید و منفی ای هستی. ینی سیریش نیستی. دو دفه اصرار کنی بعد نتونی، بیخیالش میشی. خیر سرت رئیس شورایی.
قبول دارم که کادر بی منطقن، ولی تو هم میتونی بیشتر بحث کنی. اصن بخوای خودم میام.
دیروز مخ رنجبران رو به خاطر کارسوق زدیم، در حدی که نزدیک بود بره پیش سهرابی بگه نتایج رو عوض کن !
رقص، اونم مدل ِ قبله ی عالم !
همون ريحانه ي شماس ناديا!به نقل از nadia_rn :
هفته قبلش٬همایش زیست و کارسوق اول هاست که مسئولا حاضر هم نیستن تاریخش رو عوض کنن. هفته بعد از ۱۶ ام هم که خیلی دیره و باز هم مسئولا نمیندازن اون هفته. بعد تازه٬اون خانومه که هست تو پژوهش٬قدش بلنده٬ سُهُفی (؟) نه٬ توکلی هم نه٬ اون یکی اون میگه : این که دبیرستانیا کارگاه دارن دلیل بر این نیست که ما نداشته باشیم٬ هر دو مدرسه میتونن همزمان داشته باشن. ( ) نعمتی هم میگه : خب دبیرستانیا بدج ن س ی کردن کارگاهشونو به جای دهه فجر انداختن اردی بهشت . البته راست میگه ولی فعلا زور اون ها بیشتره و نمیشه کاریش کرد. 
آره ولی اشکالش برای ما و دبیرستانیاس ! ینی اونا نمیدونن چجوری بیان ماــَم همینطور !به نقل از آرمیتا ثابتی‌اشرف :اشکالش چیه ؟ من در نقش یک بازدید کننده به نظرم اینطوری بهتره! اگر مثلا کارگاه دبیرستان یک هفته زودتر بود ما چند روز کلاسامون تعطیل می‌شد، بعد دیگه هفته‌ی بعدش نمی‌شد مدرسه رو بپیچونیم بیایم راهنمایی! الان خیلی بهتره ! کلی برنامه ریزی کردیم برای اون ۴ روز !