پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]
درمورد اختتامیه یه ذره کامل تر بگم من :
صبح 7:30 تا 8 گروه بندی ها رو اعلام کردن
از 8 تا 12:30 هفت تا گام بود که به غیر از گام مدار و ساخت پل بقیه نیم ساعت بودن و اون 2 تا یه ساعت
4 تا میان مرحله بود که اگر گامی تموم می شد و زمانی اضافه میومد می تونستیم بریم انجامش بدیم
حالا گام ها (واسه گروه خودمونو به ترتیب می گم
![Big Grin :دی :دی](/forum/styles/yahmas/smiles/big_grin.gif)
)
1- مدار اسمانی (باید رو برد برد مدار می بستیم !) ---> مسئولش خانوم عارفی بود
2- فکور (3 سطح مختلف مسئله بود که باید حل می شد) ---> مسئولش خانوم قربانی بود
3- پل (باید با چوب کباب چوبی و نخ دندون یه پل درست می کردیم و فقط هم چسب چوب باید استفاده می شد که اخر مسابقه علمی پل ها ازمایش شد) ---> مسئول خانوم لواسانی
4- ترجمه (کتاب بچه های راه اهنو داده بودن 2 صفحشو که باید ترجمه می کردیم) ---> خانوم جعفری
5- بطری ماجراجو (بطری دلستری که از خونه اورده بودیم رو باید با کاموا و دکمه و بقیه وسایلی که از خونه اورده بودیم تزیین می کردیم) ---> خانوم صهری
6- شیمیدانم (درباره ی باز ها و اسیدها و غلظتشون و یه فرمول بود) ---> مسئول ازمایشگاه شیمی که اسمش یادم نی
7- اسمش یادم نی (باد 100 تا طناب ، 100 تا حلقه ، 100 تا هم ضربه با پینگ پنگ می زدیم بعدش هر نفر 3 تا بادکنک باد می کرد و 3 تا دارت هم می زد اخرشم باید یکی با پا بادکنک ها رو شوت می کرد تو سبد) ---> خانوم مبینی
این گام ها که تموم شد تا ساعت 1 وقت ناهار و نماز بود و اگه شد پل هامونو کامل کنیم
بعد ساعت 1 دوباره جمع شدیم و رفتیم نمازخونه
خلاصش که اونجا یه مستند گذاشتن واسمون به نام home درباره ی کره زمین از پیدایش تا گند زدن انسان های کنونی بود ، قبلشم در مورد تحلیل فیلم واسمون 15 مین حرف زده بودن ؛ اخرشم باید تو یه صفحه آ4 نقدمونو می دادیم خانوم قربانی
فیلم چون 1:30 بود همه در حالت خواب الودگی بودیم تو نماز خونه و حتی بعضیا واقعا خواب !
یه دعوای الکی درست کردن که من دیگه اخراش داشت باورم می شد ، ته دعوا هم گفتن که ما یه گروهیم و شما هم ممکنه ازین دعواها داشته باشین تو گروهتون و خلاصش باید برین تو 20 دقیقه یه پاور درست کنید از مسابقه علمی امسال ازون اول تا الانش و خودتونو نقد کنید و از کاراتون دفاع کتید و فقط 10 مین وقت دفاع دارین
20 دقیقه هم وقت دارین که بادبادک های گام چهارم رو ترمیم کنید !
چون بند و بساط پذیرایی به راه بود و یادبود رو هم گذاشته بودن همه تو راهرو بودن و مشغول نوشتن یادبود و ازین کارا ...
گروه ما چون بادبادکمون سالم مونده بود 30 دقیقه رو بالا پاور ساختیم
بعد هم اعلام شد هر گروه کجا باید بره واسه دفاع که رفتیم و دفاع هم کردیم خلاصشششششششششش
![Big Grin :دی :دی](/forum/styles/yahmas/smiles/big_grin.gif)
اومدیم از دفاع بیرون همچنان رو یادبود رو گنددددددددد زدیم و وایسادیم تا همه بیان بعد گفتن وقت ازمایش پل و بادبادکه
ما هم خوشون خوشون رفتیم پایین و همه ی پل ها وزنه ها رو تحمل کردن تا خود پژوهش به این نتیجه رسید پل ها باید جمع بشن تا یه روز دیگه با یه وزنه های سنگین تر
بادبادک رو هم که اعلام می کردن شماره گروه ها رو و باید گروه ها می دویدن تا بادبادک بره هوا (واسه ما از همه گروه ها بیشتر رفت هوا ، گیر کرد به درخت
![Laughting :)) :))](/forum/styles/yahmas/smiles/laughting.gif)
))) )
بعدش رفتیم تو و عکس یادگاری و یه عالم شعر خز و خیل خوندیم (ولی اکثریت پایه نبودن)
بعد دوباره اومدیم بیرون و حلقه زدیم که 3 تا شعر خوندیم گفتن بیاین کیک
همه رفتن تو ، مراسم کیک خوران
بعد واسه بقیه حلقه ، 3 حلقه هم نشدیم سرجم !
حلقه رو خوب زدیم ولی اخرش واسه ما همه ف ر ز 7 نفر هم نبودیم
![Straight Face :| :|](/forum/styles/yahmas/smiles/straight_face.gif)
و اینگونه "به پایان رسید دفتر ، حکایت همچنان باقیست"