پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱]
من رفتم !
می گم بخندین
![Laughting :)) :))](/forum/styles/yahmas/smiles/laughting.gif)
(بخندیم دور همی)
صبح ما رفتیم مدرسه شاد و خوش و خرم !!
از کلاس ما 12 نفر اومده بودن بعد از یه کلاسی فقط 2 نفر
![Laughting :)) :))](/forum/styles/yahmas/smiles/laughting.gif)
حالا صبح جعفری با اخم اومده سلام و اینا
هرکسی هم شلوارش غیر مدرسه ای بود واسش نوشت قشنگ
![Laughting :)) :))](/forum/styles/yahmas/smiles/laughting.gif)
)
همه چی همین طوری گذشت تا رعنا رسید
![Straight Face :| :|](/forum/styles/yahmas/smiles/straight_face.gif)
زنی******ه ی الدنگ (اوج نفرت
![Straight Face :| :|](/forum/styles/yahmas/smiles/straight_face.gif)
) قشنگ دوسه بار سر دومای الف داد کشید
خیلیییییییییییی زیبا داشت می خوردشون
بعدم به جعفری گفت راهشون ندین تو ساختمون و اینا
بعدم گفت من 300 تا مسئله ریاضی اماده کردم میرم می دم به بچه ها خودم هم می شینم بالا سرشون تا حل کنن
![Straight Face :| :|](/forum/styles/yahmas/smiles/straight_face.gif)
جعفری هم اینو شنید شارژ شد
نذاشت بریم تو کلاسمون
43 تا دانش اموز سوم رو نشوند تو 3.1 ریاضی حل کنیم تا همین جور بچه ها کم شدن و کم شدن
تا 10 نفر شدن کل کسایی که مونده بودن
پژوهش هم تا ساعت 12:30 باز بود
فرهنگی تا اخرش باز بود
3 تا دبیرستانی اومدن
بچه های طادی هم که ورود اقایان ممنوع دیدن (کلا اونا خوش بوووووووووووودن !!!)
معلما رو هم همه رو ساعت 9 به بعد فرستادن خونه
هویدا هم
![Straight Face :| :|](/forum/styles/yahmas/smiles/straight_face.gif)
(یعنی هرچی کشیدیم از دست اونه) وایساده پایین اتلیه عکاسی راه انداختن
![Straight Face :| :|](/forum/styles/yahmas/smiles/straight_face.gif)
همینا دیگه !!!
@مهری : 3 زنگ ریاضی بود ولی ما تو کلاس ول گشتیم ، چیزی حل نشد ... نستوووووو فقط حل کرد ما هم عینا کپ زدیم
![Big Grin :دی :دی](/forum/styles/yahmas/smiles/big_grin.gif)
اونایی رو که راه ندادن هم بعد یا خیلیییییییییی زود اومدن یا خیلییییییییییییی دیر وگرنه 70-80 نفر بودیم تو مدرسه !