nimafo
کاربر فوقحرفهای
- ارسالها
- 1,084
- امتیاز
- 3,129
- نام مرکز سمپاد
- 888
- شهر
- 888
- سال فارغ التحصیلی
- 888
- مدال المپیاد
- 888
- دانشگاه
- 888
- رشته دانشگاه
- 888
چه چيز عجيبي در اين عكس مي بينيد؟
عکس بالا را در کامپیوتر ذخیره کنید و آن را 180 درجه بچرخانید.
پیتر تامپسون استاد دانشگاه یورک، در سال ۱۹۸۰ عکس مارگارت تاچر-نخست وزیر وقت انگلیس- را دستکاری کرد و این پدیده را در آن اعمال کرد. این عکس به قدر مشهور شد که به دستکاریهای اینچنینی عکسها، اصطلاح پدیده یا اثر تاچر اطلاق شد.
درست کردن این عکسها، کار چندان مشکلی نیست. کافی است که عکس خودتان یا کس دیگر را تغییر جهت بدهید ولی قسمت لب و چشمها را تغییر جهت ندهید.
توضیحات مختلفی برای این پدیده وجود دارد ولی بهترین توجیه به شرح زیر است:
مغز ما به وسیله دو فرایند جداگانه اشیا را از هم تمیز میدهد. در فرایند اول، ما به اشیا به عنوان یک کل نگاه میکنیم و شیء مورد نظر را که میتواند چهره یک نفر باشد با نقشه ذهنی که از اشیا و چهرههای دیگر داریم مقایسه میکنیم.
اما در فرایند دوم، مغز ما برای افتراق اشیایی مختلف از هم به جزئیات تمرکز میکند و مثلا روی بینی، لب یا چشمها تمرکز میکند.
از آنجا که ما به ندرت، عکسهای بالا پایین شده از چهره را میبینیم، مدلها و نقشههایی از این طور عکسها را نداریم، در نتیجه فرایند اول به درستی عمل نمیکند و فرایند دوم تشخیص چهره، از انجا که روی جزئیات تمرکز دارد، چیز غیرطبیعی در عکس تشخیص نمیدهد و نمیتواند کشف کند که چشمها و لبها برعکس شدهاند.
حقیقت این است که سیستم بینایی ما با دستگاههای اپتیک و رایانهای ثبت و پردازش عکس تفاوت زیادی دارد. گاهی با شگقتی هنگامی که متوجه توهمات و خطاهای بینایی خودمان میشویم، تازه پی به این مطلب میبریم. اما این خطاها، جدا از جالب بودن به دانشمندان عصبشناس در فهم مکانیسمهای پیچیده مغزمان کمک میکنند.
عکس بالا را در کامپیوتر ذخیره کنید و آن را 180 درجه بچرخانید.
پیتر تامپسون استاد دانشگاه یورک، در سال ۱۹۸۰ عکس مارگارت تاچر-نخست وزیر وقت انگلیس- را دستکاری کرد و این پدیده را در آن اعمال کرد. این عکس به قدر مشهور شد که به دستکاریهای اینچنینی عکسها، اصطلاح پدیده یا اثر تاچر اطلاق شد.
درست کردن این عکسها، کار چندان مشکلی نیست. کافی است که عکس خودتان یا کس دیگر را تغییر جهت بدهید ولی قسمت لب و چشمها را تغییر جهت ندهید.
توضیحات مختلفی برای این پدیده وجود دارد ولی بهترین توجیه به شرح زیر است:
مغز ما به وسیله دو فرایند جداگانه اشیا را از هم تمیز میدهد. در فرایند اول، ما به اشیا به عنوان یک کل نگاه میکنیم و شیء مورد نظر را که میتواند چهره یک نفر باشد با نقشه ذهنی که از اشیا و چهرههای دیگر داریم مقایسه میکنیم.
اما در فرایند دوم، مغز ما برای افتراق اشیایی مختلف از هم به جزئیات تمرکز میکند و مثلا روی بینی، لب یا چشمها تمرکز میکند.
از آنجا که ما به ندرت، عکسهای بالا پایین شده از چهره را میبینیم، مدلها و نقشههایی از این طور عکسها را نداریم، در نتیجه فرایند اول به درستی عمل نمیکند و فرایند دوم تشخیص چهره، از انجا که روی جزئیات تمرکز دارد، چیز غیرطبیعی در عکس تشخیص نمیدهد و نمیتواند کشف کند که چشمها و لبها برعکس شدهاند.
حقیقت این است که سیستم بینایی ما با دستگاههای اپتیک و رایانهای ثبت و پردازش عکس تفاوت زیادی دارد. گاهی با شگقتی هنگامی که متوجه توهمات و خطاهای بینایی خودمان میشویم، تازه پی به این مطلب میبریم. اما این خطاها، جدا از جالب بودن به دانشمندان عصبشناس در فهم مکانیسمهای پیچیده مغزمان کمک میکنند.