مطالبی درمورد مغز انسان

[fida]

پاسخ : چپ مغزید یا راست مغز ؟

این همه توضیح دادید ولی من بازم نفهمیدم فرق عمدش چیه؟!

وای خدا!
یکی این نیمکره مغزش فعاله یکی اون دیگه! اینم نفهمیدن داره!؟
حالا تفاوتاش:

برخی توانایی های نیمکره ی راست (توانایی های افراد چپ دست): درک موسیقی ، درک هنری ، درک سه بعدی ، بصیرت ، تصور و خیال
برخی توانایی های نیمکره ی چپ (توانایی های افراد راست دست): گفتن ، مهارت های ریاضی ، خواندن ، مهارت های علمی ، استدلال

همین اول بگم که چپ دست و راست دست بودن رابطه ی عکس با چپ مغز و راست مغز بودن داره. باز نپرسین
توصیه میکنم بخونیدش. مطلب جالبیه. بیشتر با تفاوت های چپ و راست مغز ها آشنا میشید
تفاوت "چپ دستها" با"راست دستها"
پژوهشگران اسپانیایی در تحقیقات خود نشان دادند که افراد چپ دست خوبیهای دنیا را در نقطه مقابل راست دستها می بینند.
محققان دانشگاه گرانادا با بازنگری تعداد زیادی از مطالعات مربوط به راست دستها و چپ دستها دریافتند دستی که افراد با آن می نویسند نگاه آنها را نسبت به دنیا تغییر می دهد و می تواند بر روی روش این افراد در دیدن مفاهیمی چون خوبی و بدی تاثیر بگذارد. به طوری که چپ دستها خوبی دنیا را در سمت چپ و راست دستها آن را در طرف مخالف می بینند.
برپایه این تحقیقات، تجربیات ادراکی و حرکتی به طور اجتناب ناپذیری با دستی که قدرت بیشتری دارد ارتباط دارند و تا حد چشمگیری بر روی چگونگی نگاه ما به دنیا و درک مفاهیمی چون خوبی و بدی اثر می گذارند.
چپ دستها در اقلیت قرار دارند و تنها حدود 10 درصد از جمعیت جهانی را تشکیل می دهند. چپ دستی به دلیل قدرت بیشتر نیمکره راست مغز است در حالی که در راست دستها قدرت نیمکره چپ بیشتر است.
اغلب گفته می شود که این تفاوت مغزی موجب می شود که چپ دستها باهوش تر و خلاق تر از راست دستها باشند و این فکر از این ناشی شده است که بسیاری از هنرمندان و نوابغ گذشته از دست چپ (دست شیطان) استفاده می کرده اند.
در گذشته به این دلیل به دست چپ دست شیطان می گفتند که در راست دستها به عنوان یک دست از کارافتاده و بی مصرف شناخته می شده و تمام قدرت و توانایی فرد در دست راست بوده است.
به دلیل در اقلیت قرار گرفتن این افراد، از نظر فرهنگی پیش داوریهای زیادی درباره چپ دستها می شود.
اکنون این محققان اسپانیایی در بررسیهای خود نشان دادند که چپ دستها "چشم انداز چپ" دنیا را دارند.
تحقیقات گذشته دانشمندان دانشگاه استانفورد نشان می داد زمانی که از یک چپ دست خواسته می شود که اشیاء و یا افراد را با یک مفهوم ذهنی مثبت در فضای یک نمودار قرار دهد آنها را در سمت چپ قرار می دهند در حالی که مفاهیم منفی را در طرف راست می گذارند اما راست دستها مفاهیم مثبت و منفی را در جهت مخالف قرار می دهند.
همچنین در یک نقاشی، اشیاء و افرادی که طرف چپ چیده می شوند از نظر یک چپ دست همیشه مثبت هستند در حالی که برای راست دستها منفی به نظر می رسند.
این محققان در این خصوص توضیح دادند: "سیستم نمادگرایی دنیا بیان می دارد که راست نماد خوبی و چپ نماد بدی است. این درحالی است که تجربه حسی- حرکتی چپ دستها موجب می شود که نمادهای آنها در نقطه مقابل باشد.
این نشان می دهد که نظام جهانی نمادها از سوی راست دستها تعیین شده است.

به این واضحی گفتم! بازم نفهمیدی؟
به طور کلی میشه گفت تفاوت عمدش در دو مورده:
1. میزان فعال بودن اون نیمکره
2. توانایی های اون نیمکره
جدی اگه متوجه نمیشی پ.خ بده بپرس تا یه جور دیگه واست روشن کنم عزیزم! :)

 

[monajem]

پاسخ : چپ مغزید یا راست مغز ؟

سلام!

اینم یه پرسشنامه ی واقعی چپ مغز راست مغز!از همون کتابا!جواباش هم هست.حجمی هم نداره.900 کیلو بایت

مثبت یادتون نره!

http://rapidshare.com/files/406648439/New_Folder.rar

http://www.speedyshare.com/files/23355576/New_Folder.rar

موضوعات مرتبط ترکیب شدند

 

[silence]

پاسخ : مغز انسان(سوال)

هانتینگتون: یک بیماری اتوزومی غالب که به افتخار جورج هانتینگتون نامگذاری گردیده است.

علایم بیماری هانتینگتون شامل کاهش شدید کنترل عضلانی، اختلال هیجانی و تداخلات آسیب‌شناختی (پاتولوژیک) در یاخته‌های مغز می‌باشد. این بیماری در اثرجهش در ژن کد کننده پروتئین هانتینگتین ایجاد می‌شود. آزمایش‌های انجام شده بر موش‌هایی که از لحاظ ژنتیکی دستکاری شده بودند منجر به شناسایی این پروتئین شد.

هانیتنگتون،در اثر افزایش توالی تکراری سه نوکلئوتیدی CAG درژن HD ایجا می‌شود. مشخص شده است که ژن HD پروتیئنی بنام هانتینگتین را کد می‌کند. هانتینگتین در سپتوپلاسم سلول‌های عصبی و متصل با غشاها، وزیکول‌ها و اسکلت سلولی وجود دارد. افزایش توالی CAG باعث ایجاد یک توالی پلی گلوتامین در پروتیئن هانتینگتین می‌شود. این توالی باعث اتصال پروتئین‌های هانتنیگتین و پروتئین‌های دیگر بهم می‌شود که منجر به تجمع اجسامی رشته مانند در سلول‌های عصبی مغز می‌شود.

تقریبا 80 درصد بیماران نوجوان ، ژن HD جهش یافته را از پدر به ارث می‌برند. تقریبا یک سوم بیماران با اختلالات روانی تظاهر می‌کنند.دوسوم با ترکیبی از اختلالات شناختی و حرکتی مراجعه می‌کنند. هانتینگتون با اختلالات پیشرونده حرکتی ، شناختی و روانی مشخص می‌شود. اختلالات حرکتی شامل حرکات ارادی و نیز غیرارادی می‌شوند. در ابتدا این حرکات به میزان ناچیزی در فعالیتهای روزانه مداخله می‌کنند، اما با پیشرفت بیماری ، عموما ناتوان‌کننده می‌شوند.

کره که در بیش از 90 درصد بیماران وجود دارد، شایع‌ترین حرکت غیرارادی است. کره با پرشهای غیرتکراری و غیردوره‌ای که بطور ارادی قابل سرکوب کردن نیستند، مشخص می‌شود. اختلالات شناختی ، در اوایل سیر بیماری آغاز می‌گردد و بر تمام جنبه‌های شناخت تاثیر می‌گذارد. زبان معمولا دیرتر از سایر اعمال شناختی درگیر می‌شود.
اختلالات رفتاری که معمولا در مراحل دیررس‌تر سیر بیماری بروز می‌کنند عبارتند از: مهار گسیختگی اجتماعی ، خلق تهاجمی ، خشم ناگهانی ، بی‌تفاوتی ، انحراف جنسی و افزایش اشتها. تظاهرات روانی که می‌تواند در هر زمانی از سیر بیماری ایجاد شوند، شامل تغییرات شخصیتی و اسکیزوفرنی می‌باشند.

تا این جا منبعش: ویکی پدیا و دانشنامه رشد

اما یه نکته جالب در مورد بیماری وحشتناک هانتینگتون که فکر کنم کتاب درسی سوم هم اشاره کرده اینه که علائمش معمولا بسیار دیر ظهور می کنه ( 30 40 سالگی به بعد ) یعنی وقتی که خیلی از افراد بچه دار شدن و از اون جایی که این بیماری اتوزومی غالبه احتمال انتقالش به نسل بعد بسیار بسیار بالاست. اگه فرد بیمار خالص باشه (HH) صددرصد فرزندش هم مبتلا می شه و اگه فرد بیمار ناخالص باشه (Hh) درصورتی که با یه فرد سالم ازدواج کنه (hh) پنجاه درصد احتمال انتقال بیماری وجود داره ولی برخلاف اون چیزی که ممکنه تصور کنید این بیماری و کلا بیماری های غالب که راحت تر بروز می کنن زیاد جوامع رو درگیر نمی کنن. تعداد مبتلایان به تالاسمی و هموفیلی که مغلوب هستن به مراتب از این بیماری بیشتره. می دونید چرا؟

 

[ma(-)Dye]

پاسخ : مغز انسان(سوال)

اما یه نکته جالب در مورد بیماری وحشتناک هانتینگتون که فکر کنم کتاب درسی سوم هم اشاره کرده اینه که علائمش معمولا بسیار دیر ظهور می کنه ( 30 40 سالگی به بعد ) یعنی وقتی که خیلی از افراد بچه دار شدن و از اون جایی که این بیماری اتوزومی غالبه احتمال انتقالش به نسل بعد بسیار بسیار بالاست. اگه فرد بیمار خالص باشه (HH) صددرصد فرزندش هم مبتلا می شه و اگه فرد بیمار ناخالص باشه (Hh) درصورتی که با یه فرد سالم ازدواج کنه (hh) پنجاه درصد احتمال انتقال بیماری وجود داره ولی برخلاف اون چیزی که ممکنه تصور کنید این بیماری و کلا بیماری های غالب که راحت تر بروز می کنن زیاد جوامع رو درگیر نمی کنن. تعداد مبتلایان به تالاسمی و هموفیلی که مغلوب هستن به مراتب از این بیماری بیشتره. می دونید چرا؟

جالبه!
شاید بخاطر اینه که این بیماری کلا نادر تره
من توی یه کتاب لیست بیماریهای ژنتیکی شایع در ایرانو دیده بودم تالاسمی و هموفیلی توش بود ولی هانتینگتون نبود

 

[silence]

پاسخ : مغز انسان(سوال)

خب من سوالم این بود که چرا نادرتره؟ شاید بهتره خودم جوابشو بگم...

واقعیت اینه که انتخاب طبیعی روی فنوتیپ تاثیر داره و برترین ها رو انتخاب می کنه بنابراین بیماری های غالب رو بسیار راحت تر از بیماری های مغلوب از جمعیت حذف می کنه... ببینید فرض کنید یه بیماری غالبه مثلا هانتینگتون اون وقت هم افراد خالص غالب (HH) بیمارن هم افراد ناخالص (Hh) بیماری رو بروز می دن فقط افراد خالص مغلوب (hh) هستن که بیمار نیستن و خب انتخاب طبیعی هم تمایل داره که بهترین و سازگارترین ها رو انتخاب کنه پس خیلی راحت با از بین بردن افراد بیمار آللهای غالب رو از بین می بره و فقط می مونن افراد (hh) که کاملا سالمن و به خوبی و خوشی به زندگی ادامه می دن.

حالا فرض کنین یه بیماری مغلوبه مثل هموفیلی اون وقت هم زن های با ژنوتیپ خالص غالب (XHXH) هم ناخالص (XHXh) کاملا سالمن و فقط زنان خالص مغلوب (XhXh) بیماری رو بروز می دن. خب انتخاب طبیعی دوباره وارد عمل می شه تا بهترین ها رو انتخاب کنه. خالص غالبا و ناخالصا رو جدا می کنه و خالص مغلوبا رو حذف می کنه... ولی اگه دقت کنید یه اشکالی تو کار هست... انتخاب طبیعی نتونست آلل بیماری زا رو حذف کنه. زنان ناخالص ( XHXh) اگرچه سالم به نظر می رسن ولی آلل بیماری زا رو حمل می کنن... انتخاب طبیعی از اون جایی که فقط به فنوتیپ توجه می کنه اصلا نمی تونه تشخیص بده که افراد ناخالص حامل آلل بیماری زا هستن و اگه به فرض با یه فرد ناخالص دیگه ازدواج کنن ممکنه همه چیزو خراب کنن... به همین دلیله که کتاب درسی می گه: آلل های نامطلوب مغلوب آهسته تر از آلل های نامطلوب غالب از جمعیت حذف می شوند.

سعیمو کردم که واضح توضیح بدم... امیدوارم متوجه شده باشید...

 

[ma(-)Dye]

پاسخ : مغز انسان(سوال)

یلی خوب توضیح دادی ممنون
فقط یه چیزی
انسان ها که آنجنان انتخاب طبیعی ندارن!
منظورت همینه که قبل از تولد از بین میرن؟یا این که آدما با اونایی که هانتینگتون دارن ازدواج نمی کنن ؟یا هردو؟

 

[silence]

پاسخ : مغز انسان(سوال)

یلی خوب توضیح دادی ممنون
فقط یه چیزی
انسان ها که آنجنان انتخاب طبیعی ندارن!
منظورت همینه که قبل از تولد از بین میرن؟یا این که آدما با اونایی که هانتینگتون دارن ازدواج نمی کنن ؟یا هردو؟

ببینید فکر می کنم منظور از انتخاب طبیعی لزوما این نیست که جاندار مستقیما با طبیعت ارتباط داشته باشه و مستقیم از اون تاثیر بگیره. همین که انسانی به یه بیماری مبتلا می شه و می میره یا مبتلا نمی شه و زنده می مونه هم خودش انتخاب طبیعیه. در واقع در شرایط ابتلا به هر بیماری انسان ویژگی رو کسب کرده که مورد تایید طبیعت نیست و برای همین دچار مشکل می شه. البته این که انسان تاثیر طبیعت رو کاهش داده و زیاد دستخوش انتخاب طبیعی نمی شه کاملا درسته مثلا ایده آل طبیعت اینه که یه بیمار هموفیلی رو از بین ببره ولی انسان راه هایی پیدا کرده که از این مسئله جلوگیری کنه از طرفی مثلا در مورد هانتینگتون هنوز درمان قطعی کشف نشده و طبیعت به احتمال قوی فرد مبتلا رو از بین می بره.

 

[ma(-)Dye]

پاسخ : مغز انسان(سوال)

ببینید فکر می کنم منظور از انتخاب طبیعی لزوما این نیست که جاندار مستقیما با طبیعت ارتباط داشته باشه و مستقیم از اون تاثیر بگیره. همین که انسانی به یه بیماری مبتلا می شه و می میره یا مبتلا نمی شه و زنده می مونه هم خودش انتخاب طبیعیه. در واقع در شرایط ابتلا به هر بیماری انسان ویژگی رو کسب کرده که مورد تایید طبیعت نیست و برای همین دچار مشکل می شه. البته این که انسان تاثیر طبیعت رو کاهش داده و زیاد دستخوش انتخاب طبیعی نمی شه کاملا درسته مثلا ایده آل طبیعت اینه که یه بیمار هموفیلی رو از بین ببره ولی انسان راه هایی پیدا کرده که از این مسئله جلوگیری کنه از طرفی مثلا در مورد هانتینگتون هنوز درمان قطعی کشف نشده و طبیعت به احتمال قوی فرد مبتلا رو از بین می بره.

به نظرم این حرفی که زدین با اصطلاح انتخاب طبیعی نمی خوند
انسان این که انتخاب طبیعی نداره بخاطر از بین بردن تاثیر طبیعت نیست بیشتر بخاطر ملاک های انتخابشه
بگذریم این بحثی که گفتم ربطی نداره
فکر کنم منظورتون دقیقا انتخاب طبیعی نیست فقط توان زندگیه

 

[ernst haeckel]

مغز انسان پر سر و صداتر از قويترين رايانه ها

گروهي از محققان انگليسي در بررسيهاي خود نشان دادند مغز انسان كه بي شك قويترين دستگاه محاسباتي است بسيار پرسروصداتر از قويترين رايانه هاي دنيا است.
يكي از مهمترين ويژگيهاي مغز كه از ديرباز مورد توجه دانشمندان نوروساينس بوده است، بي ثباتي ظاهري مدارات نوروني آن است به نظر مي رسد اين بي ثباتي مداري با توانايي پردازش مغز در تضاد است به طوري كه اگر تراشه هاي يك رايانه، چنين اختلالي را از خود بروز دهد دستگاه بلافاصله خراب مي شود.
به همين دليل دانشمندان تاكنون تصور مي كردند كه اين بي ثباتي تنها در ظاهر ديده مي شود و واقعا وجود ندارد و تنها با اين مسئله ارتباط دارد كه مغز به طور همزمان تكاليف بسياري را دنبال مي كند.
براي تائيد اين فرضيه برخي محققان دانشگاه كالج لندن آزمايش «اثر پروانه اي» را بر روي مغز انجام دادند.
ادوارد لورنز هواشناس آمريكايي، تئوريهاي معروف بي نظمي و «اثر پروانه اي» را در 1979 ارائه كرده است. اين دانشمند در تئوري «اثر پروانه اي» گفته است: «ضربه هاي بالهاي پروانه اي در برزيل مي توانند در تكزاس توفان به پا كنند.»
در اين تئوري لورنز توضيح مي دهد كه تداوم تغييرات بي نهايت كوچكي كه در اثر بال زدن پروانه ايجاد مي شود نتايج ويرانگري توليد مي كند.
لورنز در سال 1979 در كنفرانس سالانه «انجمن آمريكايي پيشرفت علم» حاضر شد و به تشريح تئوري «اثر پروانه اي» ( butterfly effect ) پرداخت و به اين ترتيب تئوري «بي نظمي» رسميت گرفت.
اكنون محققان انگليسي موفق شدند با استفاده از اين تئوري درخصوص بي ثباتي مدارات نوروني مغز توضيح دهند.
اين دانشمندان با شرح يك اختلال كوچك در مغز، يك معادله اثر پروانه اي را نوشته و حاصل اين معادله را براي پاسخ به اين پرسش كه آيا اين اختلال در سراسر مغز رشد خواهد كرد يا خاموش خواهد شد مشاهده كردند.
نتايج اين بررسيها نشان داد كه مدارات مغزي نه تنها در ظاهر بلكه واقعا بي ثبات هستند و بنابراين واقعا سر و صدا توليد مي كنند.
براساس گزارش نيچر، اين اختلال يك «پالس عصبي» بود كه وارد يك نورون مغز موش شد. اين پالس خارجي همانند اثر پروانه اي تبديل به 30 پالس خارجي ديگر شد كه وارد نورونهاي مغز شدند.
اين محققان بر پايه نتايج بررسيهاي خود اظهار داشتند: «مغز قادر است تكاليف بسيار منحصر بفرد و پيچيده اي را با يك سرعت بسيار بالا و دقت بسيار استثنائي انجام دهد و به همين علت صداي بسيار بالايي توليد مي كند به طوري كه حتي قويترين رايانه ها نيز نمي توانند چنين صدايي توليد كنند.»
سروصداي مغز مي تواند به دليل اتصال موجود ميان نورونها باشد. هر يك از نورونها به طور متوسط با 10 هزار نورون ديگر از طريق كابل فشرده اي كه طول آن مي تواند معادل هشت ميليون كيلومتر باشد در تماس هستند. به همين علت سرعت تقويت پالسهاي مغزي به شدت
سر و صدا ايجاد مي كند كه اين صداها بسيار بيشتر از صداهاي عملكرد طبيعي يك دستگاه رايانه است.
منبع : کیهان

 

[ma(-)Dye]

پاسخ : مغز انسان پر سر و صداتر از قويترين راي&#1575

این سرو صدارو پس چرا ما نمیشنویم؟

 

[Shine_girl]

پاسخ : مغز انسان پر سر و صداتر از قويترين راي&#1575

حتما فراتر از محدوده شنوایی انسانه !!!

 

[silence]

پاسخ : مغز انسان(سوال)

به نظرم این حرفی که زدین با اصطلاح انتخاب طبیعی نمی خوند
انسان این که انتخاب طبیعی نداره بخاطر از بین بردن تاثیر طبیعت نیست بیشتر بخاطر ملاک های انتخابشه
بگذریم این بحثی که گفتم ربطی نداره
فکر کنم منظورتون دقیقا انتخاب طبیعی نیست فقط توان زندگیه

فکر کنم درست می گید. شاید برای این که با اون مفهوم کلاسیک انتخاب طبیعی اشتباه نشه همین لفظ توان زندگی مناسب تر باشه.

 

[saye3000]

پاسخ : مطالبی درمورد مغز انسان

حتما فراتر از محدوده شنوایی انسانه !!!

شاید هم برعکس باشه.شاید کمتر از محدوده شنوایی انسان باشه.

 

[ma(-)Dye]

پاسخ : مطالبی درمورد مغز انسان

بچه ها تاپیک هایی که مربوط به مغز انسات بودن به این دلیل که هیچکدوم بحث آنچنانی نداشتن ترکیب(منسجم) شدن!
برای این که گیج نشین توصیه می کنم به عنوان ها دقت کنید و از این به بعد پاسخ هاتون رو هم نقل قول کنید
ممنون

 

[4245]

پاسخ : مطالبی درمورد مغز انسان

واقعا مفید بوذ .
به قول دوستمون کاش بشه رعایت کرد !
البته بعضی هارو نا خواسته رعایت میکنیم !

 

[bl0ker]

پاسخ : مطالبی درمورد مغز انسان

تاپیک به شدت جالبیه. ادامه بدید.

اگر کسی در مورد قدرت ها و مهارت های مغزی هم اطلاعاتی داره، لطفا قرار بده.

واقعا ممنان!

 

[elahe]

مغز شبیه شبکه اینترنت است

مغز شبیه شبکه اینترنت است​

مطالعات جدید نشان می دهند مغز به شبکه ای درهم و به هم پیوسته مانند اینترنت شباهت دارد دیدگاهی که کاملا با فرضیه سلسله مراتبی بودن ساختار مغز که در قرن 19 میلادی ارائه شد متفاوت است. به گزارش خبرگزاری مهر، شیوه جدیدی که برای ردیابی سیگنالهای مغزی بر روی مناطق کوچکی از مغز ارائه شده اتصال نواحی از مغز که با استرس، افسردگی و اشتها در ارتباط هستند را آشکار کرده است.
این شیوه می تواند به ارائه نقشه ای کامل و دقیق از سیستم عصبی مغز منجر شود. محققان دانشگاه کالیفرنیای جنوبی با جدا سازی بخشی کوچک از مغز موش در منطقه ای از مغز که با خشنودی و رضایت در ارتباط است، ردیابهایی را در نقاط ظریفی از بافت مغز تزریق کردند.

این ردیابها مولکولهایی هستند که با حرکات سیگنالها در سطح مغز درگیر نخواهند شد اما با استفاده از یک میکروسکوپ امکان ردیابی و شناسایی آنها وجود خواهد داشت. نکته جالب و جدید در این مطالعات استفاده از دو نوع ردیاب، یکی برای تعیین مسیر سیگنالها و دیگری برای تعیین منشاء آنها است. این شیوه می تواند چهار سطح از اتصالات عصبی مغز را نمایان کند.
در صورتی که مغز از ساختاری مشابه سلسله مراتب شرکتهای بزرگ برخوردار باشد، مشابه آنچه عصب شناسان از گذشته آن را باور داشتند نمودار "از سوی " و "به سوی"، خطوط حرکت سیگنالها را به شکل خطوط مستقیمی نشان می دهد که از مناطقی مستقل به یک واحد پردازشگر مرکزی، یعنی دفتر رئیس شرکت، وصل شده اند.

اما در عوض دانشمندان توانستند با کمک این شیوه جدید همپوشانی میان نقاط متفاوت، مناطقی که تا کنون ارتباط میان آنها شاخته نشده بود را شناسایی کنند. نتیجه به دست آمده بیشتر به شبکه های بزرگ و به هم متصلی مانند اینترنت شباهت دارد تا مدل سلسله مراتبی.
مناطق مورد مطالعه دانشمندان، مناطقی از شبکه های متصل به هم را نمایان کرد که با استرس، افسردگی و اشتها در ارتباط بودند. فرضیه چنین ساختار به هم پیوسته ای که برای مدتی مورد بحث و بررسی قرار داشت می تواند به عنوان ابزاری قدرتمند برای بررسی چگونگی پردازش اطلاعات توسط مغز مورد استفاده قرار گیرد.

بر اساس گزارش بی بی سی، این مطالعه تنها گوشه ای بسیار کوچک از اتصالات بی شمار موجود در مغز کوچک موش را نشان می دهد. اما با همپوشانی تدریجی یک منطقه از مغز با منطقه ای جدید و فراهم آوردن نقشه منطقه جدید می توان به تصویر و الگویی بزرگتر و دقیق تر از اتصالات مغزی دست پیدا کرد.

 

[monajem]

پاسخ : مطالبی درمورد مغز انسان

توپ فوتبال:
در سال 1998 یک بازیکن فوتبال باز نشسته رد اسکاتلند گفت:به دلیل اینکه خیلی با سر به توپ ضربه میزده دچار کم حافظگی شده است.قبل از 1950 توپ فوتبال از چرم سنگینی ساخته میشد که
آب باران را جذب میکرد و وزنش سنگینتر میشد و میتوانست شما را از پا درآورد!
همسر این مرد میگفت او با نوه هاش صحبت میکنه و یادش میره.

"مغز پیچیده"

(چرا اینقدر سمپادیا قاطیه؟من تا میخوام بنویسم بارگزاری میکنم میره!از یکی میخوام این پستامو یکی کنه!)
قویترین حافظه ها:
شماره ی سه:
هانس وان بلو رهبر ارکستر آلمانی:
هیچ وقت آهنگی را فراموش نمیکرد.
شماره ی دو:
هیرکل گوتوی ژاپنی:
عدد پی را تا رقم 42195 اعشار( ) حفظ کرد.که برایش 17 ساعت طول کشید!!!!!
و اما جایزه ی اول:
سلمان ونیا مینف از روسیه:
او هیچ چیز را فراموش نمیکرد!ستونی از اعداد را بعد از سی سال به همان ترتیب توانست بگوید.همه چیز!تنها راه فراموش کردنشون این بود که روی یه کاغذ بنویسشون و بسوزوندشون

بزرگترین کلمه زبان انگلیسی هم در رابطه با مغز است(لا اقل یکی از بزرگترین ها):
ELECTROCARDIOGRAPHYPRINTINGBOARD!
«مهدیه:ادغام شدند»

 

[fire storm]

مصرف انواع توت‌ مغز را جوان نگه مي‌دارد

جام جم آنلاين: دانشمندان در يك پژوهش دريافته‌اند كه خوردن انواع توت‌ها ، مغز را جوان نگه مي‌دارد.
به گزارش ايسنا،‌ محققان مي‌گويند: توت‌ها از مغز در برابر فرآيند پيري محافظت مي‌كنند و مانع از تحليل رفتن حافظه مي‌شوند.

پژوهشگران دريافته‌اند كه توت فرنگي‌ها، تمشك‌ها و شاتوت‌ها حاوي مقادير زيادي از تركيبات موسوم به «پلي فنوليك‌ها» هستند كه به مغز در انجام عملكردهاي اساسي و اصلي آن كمك مي‌كنند.

اين پژوهش دو ماهه كه روي موش هاي آزمايشگاهي انجام گرفته نشان مي‌دهد: مصرف ميوه‌هايي با رنگ نارنجي پررنگ يا رنگدانه‌هاي قرمز و آبي مي‌تواند قدرت و توان مغزي را احيا كند.

محققان مي‌گويند: خبر خوب اين است كه تركيبات طبيعي پلي فنوليك‌ موجود در ميوه‌ها، سبزي‌ها و مغزها در واقع تاثير آنتي اكسيداني و ضدالتهابي دارند كه از تحليل‌هاي مغزي ناشي از افزايش سن پيشگيري مي‌كنند

 

[akvan]

پاسخ : مطالبی درمورد مغز انسان

کتاب فیزیولوژی جانوری
نوشته ی دکتر علی اصغر پیله وریان
خیلی قشنگه ! بیشتر در مورد مغزه