پاسخ : تیزهوشان قبول شدم !
قبول شدن من تو سمپاد جریانات داره.این تاپیک رو دیدم گفتم یه دور خاطراتتمو مرور کنم
آقا ما 5ام ابتدائی که بودیم امتحان سمپاد 2 مرحله ای بود.مرحله اول قبول شدم ولی مرحله دوم علی رغم اینکه واقعا حقم بود قبول نشدم
بعد خانواده ی ما این مدلی بود که نه تنها خواهرامو و برادرم سمپادی بودن، کل خاندانمون تا بچه های پسر عمو های مامان بابامم سمپادی بودن.
بعد که من قبول نشدم همه اینجوری بودن تو فامیل که آره بدبخت قبول نشده دیگه.همه که با هوش نیستن!!!! بابام که داشت کلا از غصه دق می کرد.بام قهر کرده بود حرف نمی زد بام یه مدتی
بعد منم خیلی فشار بود روم کلی خجالت می کشیدم
ولی کلا دوتا پسر عمو داشتم که یکیشون طلای المپیاد جهانیه شیمی بود یکی هم رتبه 11 کنکور، یادمه یه دفه تو مهمونی کلی دلداریم دادن و اعتماد به نفسمو برد بالا.
هیچی دیگه رفتم مدرسه شاهد.دوران خوبی بود انصافا ولی هر موقع تو خانواده بحث مدرسه و اینا می شد من افسرده می شدم ک سمپادی نیستم. یا مثلا وقتی بابام می رسوند مارو مدرسه وقتی داداشم پیاده می شد میرفت من کلی بغض می کردم و کلا سختم بود و باعث افت تحصیلیم شد.اول راهنمایی اولاش خیلی بهتر بودم از هم مدرسه ای هام.ولی کم کم هم سطح شدیم و من خیلی افت کردم.
دوم راهنمایی هم معدلم شد 18.85 اینا.زیر 19 هم نمی ذاشتن امتحان سمپاد بدیم.خلاصه بابام صحبت کرد با دبیرا معدلم شد 19.10 اینا.ولی حس می کردم قبول نمیشم
معلما هم همین رو می گفتن به بابام ولی خب من امتحان دادم.مرحله اول قبول شدم.
واسه مرحله دوم هم کلی انگیزه پیدا کردم و امتحان دادم.
2روز قبل اعلام نتایج یکی از دوستای شاهدم که اونم مرحله اول قبول شده بود و باباش معاون سمپادمون بود زنگ زد بم دیدم صداش گرفتس حس کردم یا من قبول نشدم یا اون
رفتیم مسافرت.خونه ی یکی از آشنا هامون بودیم که دوسم زنگ زد گفت من قبول شدم تو چیکار کردی؟
منم که اینترنت نداشتم صد بار مردم و زنده شدم تا دختر عموم زنگ زد گفت قبول شدی
واقعا در بهترین لحظه بهترین خبر در بهترین جا بهم داده شد
اصلا اون لحظه عالی بووووود.همه تبریک می گفتن و فکر می کردن عجب آدم خفنی و اینا....اصلا غروری بهم دست داد عالی.البته ناگفته نباشه همین غرور خیلی چیزارو پس گرفت :)