تركیب بندی دوبعدی و سهبعدی در عکاسی
تركیب بندی ، بعنوان یك ابزار در جهت برقراری بهتر و بیشتر بیننده عكس با ذهن عكاس ، همواره مورد توجه بوده و عكاسان هوشمند همیشه خلاقیتهایی در این زمینه داشته اند. اصول تركیب بندی در عكاسی ، شاخه جدیدی از علم طراحی ونقاشی را در برمیگیرد كه تقریبا به عنوان قدیمیترین هنر بشر ، همواره از دیرباز تحولات ونوآوریهای بسیاری را بهخود دیده است كه این تغییرات متاثر از دیدگاه های زیباشناختی،فلسفی واجتماعی و البته پیشرفتهای علمیبوده است.
پیش درآمد
تركیب بندی ، بعنوان یك ابزار در جهت برقراری بهتر و بیشتر بیننده عكس با ذهن عكاس ، همواره مورد توجه بوده و عكاسان هوشمند همیشه خلاقیتهایی در این زمینه داشته اند. اصول تركیب بندی در عكاسی ، شاخه جدیدی از علم طراحی ونقاشی را در برمیگیرد كه تقریبا به عنوان قدیمیترین هنر بشر ، همواره از دیرباز تحولات ونوآوریهای بسیاری را بهخود دیده است كه این تغییرات متاثر از دیدگاه های زیباشناختی،فلسفی واجتماعی و البته پیشرفتهای علمیبوده است.
عكاسی وخصوصا عكاسی دیجیتال ، به عكاس امكان تكرار وتصحیح میدهد و اتفاقا بههمین دلیل ، تركیببندی پیوندیناگسستنی با دانش وجهانبینی عكاس برقرارمی كند. در تركیب بندی عكس، مهم چیدن عناصر موجود در كادر است، به گونهای كه سوژه اصلی یا مفهوم مورد انتظار عكاس، بیشتر بهچشم بیاید. در این مقاله، چند روش كارآمد وساده برای تركیب بندی پیشنهاد میشود.
درآمد
هیچ قاعده تركیببندیعكس عمومیت ندارد.هیچروش تركیب بندی خاصی وجود ندارد كه در تمامیمواردموفق عمل كند. یك عكاس هوشمند درمی یابد كه برخی نكات موفق در عكسها میتوانند درقالب قواعد، خلاصه و بكارگرفتهشوند.
ادوارد وستون معتقد است:
« فكركردن درمورد قواعد تركیببندی قبل از عكسگرفتن ، همانند تفكر در خصوص قانون جاذبهزمین قبل از قدم زدن است!»
انسل آدامز موضع تندتری میگیرد و میگوید:
«آنچه كه اصطلاحا تركیب بندیعكس نامیدهمیشود،به عقیده من ، نامعتبر، نامربوط و بیاهمیت است»
تركیب بندی دوبعدی و سهبعدی در عکاسی
تركیب بندی ، بعنوان یك ابزار در جهت برقراری بهتر و بیشتر بیننده عكس با ذهن عكاس ، همواره مورد توجه بوده و عكاسان هوشمند همیشه خلاقیتهایی در این زمینه داشته اند. اصول تركیب بندی در عكاسی ، شاخه جدیدی از علم طراحی ونقاشی را در برمیگیرد كه تقریبا به عنوان قدیمیترین هنر بشر ، همواره از دیرباز تحولات ونوآوریهای بسیاری را بهخود دیده است كه این تغییرات متاثر از دیدگاه های زیباشناختی،فلسفی واجتماعی و البته پیشرفتهای علمیبوده است.
پیش درآمد
تركیب بندی ، بعنوان یك ابزار در جهت برقراری بهتر و بیشتر بیننده عكس با ذهن عكاس ، همواره مورد توجه بوده و عكاسان هوشمند همیشه خلاقیتهایی در این زمینه داشته اند. اصول تركیب بندی در عكاسی ، شاخه جدیدی از علم طراحی ونقاشی را در برمیگیرد كه تقریبا به عنوان قدیمیترین هنر بشر ، همواره از دیرباز تحولات ونوآوریهای بسیاری را بهخود دیده است كه این تغییرات متاثر از دیدگاه های زیباشناختی،فلسفی واجتماعی و البته پیشرفتهای علمیبوده است.
عكاسی وخصوصا عكاسی دیجیتال ، به عكاس امكان تكرار وتصحیح میدهد و اتفاقا بههمین دلیل ، تركیببندی پیوندیناگسستنی با دانش وجهانبینی عكاس برقرارمی كند. در تركیب بندی عكس، مهم چیدن عناصر موجود در كادر است، به گونهای كه سوژه اصلی یا مفهوم مورد انتظار عكاس، بیشتر بهچشم بیاید. در این مقاله، چند روش كارآمد وساده برای تركیب بندی پیشنهاد میشود.
درآمد
هیچ قاعده تركیببندیعكس عمومیت ندارد.هیچروش تركیب بندی خاصی وجود ندارد كه در تمامیمواردموفق عمل كند. یك عكاس هوشمند درمی یابد كه برخی نكات موفق در عكسها میتوانند درقالب قواعد، خلاصه و بكارگرفتهشوند.
ادوارد وستون معتقد است:
« فكركردن درمورد قواعد تركیببندی قبل از عكسگرفتن ، همانند تفكر در خصوص قانون جاذبهزمین قبل از قدم زدن است!»
انسل آدامز موضع تندتری میگیرد و میگوید:
«آنچه كه اصطلاحا تركیب بندیعكس نامیدهمیشود،به عقیده من ، نامعتبر، نامربوط و بیاهمیت است»
«تركیببندی دوبعدی»
یك عكس را از دو زاویه میتوان نگاه كرد: بصورت یك تصویر دوبعدی رنگی، یا یك صحنه سه بعدیكه دریك قاب دو بعدی بصورت مسطح درآمده است.
گروهی از عكسها مانند:
1. عكسهای ماكرو
2. عكسهایی كه با فاصله كانونیزیاد گرفتهمی شوند
3. عكسهایی كه با عمق میدان كم گرفتهمیشوند
بیشتر گرایش به انتقال حس دو بعدی دارند ، و بنظر میرسد قواعد معمول تركیب بندیهم در این موارد بیشتر صدق میكنند.
اما سایر عكسها مانند:
1. عكسهای واید (عكسهایی كه با لنزهای زاویه بازگرفتهمیشوند)
2. عكسهایی كه با عمق میدان زیاد گرفتهمیشوند
برایاینكه تاثیر لازم را روی بیننده بگذارند نیازمند انتقال مفهوم سه بعدی هستند.
قانون یكسوم:
قانون یكسوم بهترین قاعده شناخته شده در تركیببندی عكس است. اگریك عكس را به سه قسمت تقسیم كنید باید بتوانید عناصر تصویر رادر یك سوم ها قرار دهید. خطوط ، در یك راستا قرار میگیرند و لبههای عناصر موجود در عكس با مرزهای یكسوم مماس میشوند.
به عبارت دیگر نباید مركز تصویر را از عناصر اصلی عكس انباشته كرد.
هدایت و امحایتدریجی خطوط به سمت كناره ها:
اگر خطوط ضخیم در صحنه وجود داشته باشند، سعی كنید كه آن خطوط را بصورت تدریجی به كنارههای تصویر بكشانید. اگر این خطوط به سمت مركز تصویر هدایت شوند بنظر میرسد كه عكس شما چندقسمتی شدهاست و عكس، شكسته بنظرمیرسد. اما هدایت آن خطوط به سمت گوشه ها تركیب بندی قویتری بدست میدهد
استفاده از منحنیهای S :
این روش بیشتر برای عكاسی از آب رودخانه ، جاده و موقعیتهای ضدنور بكارمیرود. روش مفیدی بنظر میرسد .اینطور نیست؟
قراردادن عنصر اصلی عكس در بیشترین فضای ممكن:
اگر از سوژههای متحرك عكاسیمیكنید، سعیكنیدكه سوژه را دربزرگترین فضا از فریم قراردهید(همانطوریكه میبینید درعكس زیر بیشترین فضا در جلو اتوموبیل مسابقهقرار دارد نه پشت سر آن).
در اینگونه عكسها ،اگر سوژهءمتحرك، به سمت كنارههای عكس متمایل شود بنظر میرسد كه از مسیر منحرف شده است و تاثیر مناسبی بر روی بیننده ایجاد نمیكند
زمینهء یكنواخت:
برخیاز عكسها همانند یك معمای پیچیده هستند.این نمونه عكسها شامل تعدادی از عناصر مشابه هستند كه همگی یكسان بنظر میرسند. ولی اگر با دقت به آنها نگریسته شود هركدام جزئیات ریز و منحصر بفردی دارند . جزئیاتی كه در درگیر كردن ذهن بیننده به خود، بسیار موفق عمل میكنند
منبع:http://www.kermanphoto.com/