نظر بدید!

p.sh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
524
امتیاز
32
شهر
كرمان
رشته دانشگاه
پزشكي
پاسخ : نظر بدید!

به نقل از دخترک!!! :
بچه ها کمک کنید!نذارید تاپیک بخوابه!!!!
شمام شعر بذارید شعر های نو البته در ضمن مال خودتون باشه بهتر... :D
یه توپ دارم قلقلیه سرخو سفید و ابیه
میزنم زمین هوا میره نمیدونی تا کجا میره
من این توپو نداشتم مشقامو خوب نوشتم
بابام بهم عیدی داد یه توپ قلقلی داد
(شاعر:گمنام)
 
  • شروع کننده موضوع
  • #22

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : نظر بدید!

بیا اینم دست یاری... :D
آقا نخواستیم....
 

p.sh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
524
امتیاز
32
شهر
كرمان
رشته دانشگاه
پزشكي
پاسخ : نظر بدید!

شعر به این قشنگی .مگه چش بود؟
 
  • شروع کننده موضوع
  • #24

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس

سیاوش خان

کاربر فعال
ارسال‌ها
22
امتیاز
-2
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی
شهر
تبریز
دانشگاه
ایشاالله شهید بهشتی
پاسخ : نظر بدید!

عجب.خوابید؟
تو بغض میکنی من میشکنم
تو میری و من میمانم
تو نگاهم میکنی و من میخوانم که دیگر نباید بدانم که چگونه بدونت نمیمانم
من مانده ام همینجا سر همین خاطره..ولی حیف نه تویی آمدی و نه تویی خواستی مرا
بازهم این منم که منتظر میمانم
 
  • شروع کننده موضوع
  • #26

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : نظر بدید!

چه عجب یکی شعر گفت :D ممنونم
 
  • شروع کننده موضوع
  • #27

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : نظر بدید!

خیلی وقته دیگه نمینویسم...شاید اصلا بلد نیستم....
حالا که گوشه دلم حسیه مینویسم....

:
به چشمانش نگاه میکنم میخندد به من؟
یا به حرکاتم؟
نه خنده اش از ذوق است ....
ذوقی عجیب شاید چون با اوست!
شاید چون خوب مرا دید و رفت!
شایدم نه فقط خوش حال است...
اینجا کجاست؟
من اینجا چه میکنم؟!
این همه راه را خودم آمدم؟
با چه توانی نمیدانم!
اینجا مرز بودن من است...اینجا دریاست!
چه بازی میکنند امواج و چه تماشاایی است مرگ نفس هایم...
میروم به آب همان جایی که حراسش را سال ها با دوری تسکین میدادم...
نه من همان من نیستم
من میروم و امواج مرا در آغوش میگیرن...امواجم ...
تمام شد...زندگی اش را داد...همان ک بودنش نفس هایت بود
 
  • شروع کننده موضوع
  • #28

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : نظر بدید!

من برایش میخوانم آن چه را ک آرام آرام با قلمی سرد که در دستانم بود مینوشتم!
من برایش میخواندم آنچه را ک ساعت ها نگاهش میکردم!
من برایش میخواندم عشق گل و بلبل را چرب زبانی سوسن را!
من برایش میخواندم پر پرواز صدا در اوج اسارات!
من برایش میخواندم همان را که نشینید و ندید!
من برایش میخواندم غم و سوگ دوری را!
و او میرفت ...
آرام به آنجایی که آشیانه اش بود!کاش میماند حتی لحظه ای...
آنوقت برایش میخواندم دوستت دارم را!
 
بالا