اگه صفت مغلوب باشه چی؟به نقل از AKVAN :باید دید آیا بچه هاش بال در میارن یا نه ! تا جهش تثبیت شده باشه !!!!
صفت 99.9 % مغلوبه !!به نقل از المیـ_ــ_ـرا :اگه صفت مغلوب باشه چی؟
فكركنم منظور اينه كه ملكول هاى ى اطراف سلول ويا سلولاى ديگه ،سلول مورد نظر رو ازبين ميبرند!به نقل از المیـ_ــ_ـرا :محیطش رو هدف میگیرن یعنی چی محیطش رو چیکار میکنن؟
به نقل از X R@y :
پختن و آماده کردن غذا موجب تحول چشمگیر در تکامل انسان شده است.
پختن و آماده کردن غذا موجب تحول چشمگیر در تکامل انسان شده است.
این نظریه جدید پژوهشگران حاکی از آن است که اگر پختن را نیاموخته بودیم، نه تنها هنوز شبیه به شامپانزه بودیم، بلکه مثل آنها باید بخش اعظم روزمان را صرف جویدن می کردیم.
در این نظریه آمده است: اگر به خاطر غذای پخته نبود، یک فرد معمولی باید روزانه حدود پنج کیلوگرم مواد خام مصرف می کرد تا کالری لازم برای بقا را جذب کند. این مدت یعنی شش ساعت در روز را صرف جویدن کنیم.
این یک نظر پذیرفته شده است که با ورود گوشت قرمز به رژیم غذایی اجداد انسان، مغز آنها رشد کرد و هوششان افزایش یافت.
گوشت قرمز نه تنها باعث بزرگ شدن مغز اجداد انسان شد، بلکه همچنین به نیاز آنها در صرف کردن تمام وقتشان برای جستجوی غذا برای حفظ انرژی پایان داد.در نتیجه فرصتی برای ایجاد ساختارهای اجتماعی پدید آمد.
پروفسور ریچارد رنگام از دانشگاه هاروارد معتقد است که مساله فقط به روی آوردن به گوشت قرمز به عنوان یک ماده غذایی مربوط نمی شود.
به نظر او آنچه باعث ایجاد یک تحول عمیق در تکامل انسان شده بیشتر شیوه آماده کردن غذا بوده تا تغییر عناصر رژیم غذایی.
وی معتقد است که پختن بالاترین نقش را در افزایش کیفیت غذا در کل تاریخ حیات ایفا کرده است.
به گفته این پژوهشگر اجداد انسان به احتمال زیاد غذا را به اشتباه داخل آتش انداختند. بعد متوجه شدند که خوشمزه شده است و این اتفاق مسیر کاملا تازه ای را رقم زد."
وی اظهار داشت: برای درک اینکه بدن ما چطور و چه زمانی تغییر کرد، باید با بررسی فسیل ها نگاه دقیقتری به آنچه اجداد ما می خوردند بیندازیم."
قدیمی ترین جد ما "آسترالوپیتکوس" بود که به میمون شباهت داشت.
این موجود دارای شکمی بزرگ حاوی یک روده خیلی بزرگ بود که برای هضم مواد سفت گیاهی به دندان های بزرگ و پختی نیاز داشت که برای آسیا کردن و خرد کردن گیاهان سفت به کار می رفت.
با این حال آسترالوپیتکوس زندگی درختی را ترک کرد و وارد ساوانای آفریقا شد و شروع به خوردن حیواناتی که آنجا می چریدند، کرد. همین تغییر محل سکونت، سبک زندگی و رژیم غذایی بود که باعث تغییرات عمده در آناتومی انسان شد.
خوردن گوشت ارتباط نزدیکی به تحولی تکاملی در حدود ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار سال قبل دارد که به پیدایش هومو هابیلیس با دندان های تیزتر و مغزی ۳۰ درصد بزرگتر منجر شد.
با این حال مهمترین تحول یک میلیون و ۸۰۰ هزار سال قبل زمانی که هومو ارکتوس - اولین جد "واقعا انسان" ما - پا به عرصه گذاشت روی داد.
هومو ارکتوس دارای مغزی حتی بزرگتر و آرواره ها و دندان های کوچکتر بود.
بدن ارکتوس نیز چیزی شبیه به ما بود. بازوهای کوتاهتر و پاهای بلندتر ظاهر شد و شکمی که مخصوص هضم گیاهان بود از میان رفت، یعنی ارکتوس نه تنها می توانست سرپا بایستد بلکه می توانست روی دو پا بدود.او باهوشتر و سریعتر بود و به گفته رنگام پختن غذا را آموخته بود.
پژوهشگران می گویند: "پختن شکم ما را کوچکتر کرد. وقتی غذایمان را پختیم، نیازی به شکم بزرگ نداشتیم."
به گفته آنها شکم از نظر انرژی پرهزینه است. افرادی که با شکم کوچک به دنیا می آمدند می توانستند انرژی شان را ذخیره کنند، بچه های بیشتری داشته باشند و بهتر بقا یابند.
پروفسور پیتر ویلر از دانشگاه جان مورس لیورپول و همکارش، لسلی ایلو، فکر می کنند همین تغییر در سیستم گوارشی ما بود که امکان بزرگتر شدن مغزمان را فراهم کرد.
پختن، سلول های غذا را می شکند به طوری که برای آزاد شدن مواد مغذی مورد نیاز بدن، معده باید کار کمتری انجام دهد.
به گفته ویلر این تحول "باعث آزاد شدن انرژی شد که سوخت مورد نیاز مغز بزرگتر را فراهم کرد. افزایش اندازه مغز، با کوچک شدن شکم رابطه دارد."
جالب اینکه ویلر و ایلو دریافتند که کاهش اندازه دستگاه گوارشی دقیقا به اندازه افزایش اندازه مغز یعنی ۲۰ درصد بود.
پروفسور استفان سیکور در دانشگاه آلاباما دریافت که غذای پخته نه تنها انرژی بیشتری در بدن آزاد می کند، بلکه بدن هم انرژی کمتری صرف هضم آن می کند.
پختن غذا اصولا یک نوع هضم پیشاپیش است که مصرف انرژی را از شکم به مغز منتقل کرده است.
به گفته ویلر و رنگام و همکارانشان، این تصادفی نیست که انسان - باهوشترین موجود زمین - تنها گونه ای است که پخت و پز می کند.
کسانی که از پدر و مادر خود دو واحد از «ژن طویل» را به ارث بردن معمولا به نسبت دیگران که ترکیب دیگری از این دو نوع ژن در مغز آنها وجود دارد رضایت خاطر و در نتیجه احساس شادی بیشتری دارن، افرادی که از پدر و مادر «ژن های کوتاه » را به ارث بردن کمتر از دیگران شاد هستند.به گزارش روزنامه «گاردین» این نوع ژن که شناسه علمی آن 5-HTT است به سلول های دستگاه عصبی کمک می کند تا ماده شیمیایی «سروتونین» را که روی حالت روحی و افسردگی تاثیر زیادی دارد بازیافت کند. این ژن که به «ژن شادی» معروف شده است دو شکل دارد که اصطلاحا «ژن طویل» و یا «ژن کوتاه» نام گذاری شده اند.
وجود دو واحد از این گونه ژن امکان رضایت و شادی در زندگی را در حدود ۱۷ درصد، و وجود یک واحد از این ژن میزان شادی و رضایت را حدود هشت درصد بیشتر میکنه.ژان مانوئل دنیو» کارشناس اقتصاد رفتاری و از اساتید دانشگاه لندن که مسئولیت این تحقیقات را برعهده داشته :
ترکیب و وضعیت ژن 5-HTT با میزان شادی تک تک افراد ارتباط نزدیکی دارد ولی این به آن معنا نیست که فقط این ژن وضعیت روحی ما را تعیین می کند. ژن های دیگر و همین طور تجارب روزمره و مهم در زندگی هر فرد عوامل بسیار مهمتری در تعیین میزان شادی انسانها هستند.