اشعاری برای سمپاد و سمپادیا

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع ali_masjedi
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اشعاری برای سمپاد و سمپادیا

عالیه مر3000000000000000000000000000 :))
 
پاسخ : اشعاری برای سمپاد و سمپادیا

اهل سمپادم،روزگارم خوش نیست!

امتحاناتی دارم،خرده عقلی،سرسوزن هوشی!

دوستانی دارم بهتر از دالتون و اقلیدس،هم چو من سر در کتاب و کلاسی که در این نزدیکی است

اهل سمپادم،پیشه ام درس خواندن،گه گاهی نگاهی به بیرون می کنم تا به بچه ای که در حال بازی است بگویم آرام تر.

گرچه خود می دانم از روی حسادت است و دیگر هیچ.

اهل سمپادم.

قبله ام تخته،جانمازم جزوه،مُهرم میز

من عشق از نمره ی ۲۰ می گیرم.

همه ذرات بدنم متبلور شده است.

من درسم را وقتی می خوانم که هنوز خروس بیدار نشده و جغد به خانه بر نگشته...

Mr.Hegza


شعر را تو وبلاگ سمپادی دیدم گفتم بقیه هم بخونن مال خودم نیست ;D
 
پاسخ : اشعاری برای سمپاد و سمپادیا

دوستان ب نظرتون بهتر نیست خودتون شعر رو بگید ؟ منظورم اینه که از وزن اشعار دیگه استفاده نکنید بلکه واقعا خودتون شعر بگید بدون اینکه کلمات اشعار دیگه رو عوض کنید ! خیلیـ از پست ها کلمات شعر "اهل کاشانم" سهراب رو عوض کرده بود ! شعری بگید که موندگار باشه ! ما واقعا در عرصه ادبیات و شعر چیزی نداریم که در مورد سمپاد باشه ! یادتون نره که ادبیات از ملزومات جاودان شدن یک موضوع ه .
 
پاسخ : اشعاری برای سمپاد و سمپادیا

درسته هر کدوم به طرفی میریم
اما این حسُ از دایره وسطی می گیریم
که دلامون تو سینه می کوبه
به عشق سمپاد و نفس رو از اون میگیریم
:x
 
پاسخ : اشعاری برای سمپاد و سمپادیا

به نقل از kahroba :
توضیح اینکه همیشه منظور از عشق، خدا یا یه شخص نیست که... معشوق می تونه "سمپاد" باشه! :-"
دیگه تقدیم به سمپاد دیگه...

تابِ فرهاد، نباید برود
خسرو دلشاد نباید برود

بیستون گر سر راه است، چه باک
عشق، بر باد نبایدبرود

آنچه داریم، گرفتیم از عشق
آنچه او داد، نباید برود

بارالها همه ایمانم رفت
وحی افتاد: «نباید برود!»

ارث و میراث کهن را بردند
خاکِ اجداد نباید برود

مدتی مهر ندارد تقویم
مهر، از یاد نباید برود

"کهربا" گر «اژه‌ای» رفت، بدان
سینِ «سمپاد»، نباید برود

کهربا تاب ز فرهاد که رفت
خسرو آنگونه و دلشاد برفت

بیستون بر سرِ راه فرهاد
عشق او هیچ نداشت جز فریاد

از دولت عشق باشد آن چیز که باد
آنچه او داد ولی رفت به باد

گفتمش ای بارالاه ایمان برفت
وحی افتاد: آب رفتس، پس برفت

ارث و میراث کهن سیری چند؟
خاکِ اجداد بود متری چند؟

تقویم من از ازل فقط ماهِ عزاست
مهر اگر رفت، مخور غم که محرم برجاست

سین سمپاد ار برفت ما را چه است؟
عزّ سمپادی هنوزم باقی است؟

عزّ سمپادی اگر روزی رود
وا به حال هر چه ممپادی شود
 
پاسخ : اشعاری برای سمپاد و سمپادیا

عاااااااااالیه...ممنون :) <:-P
 
خدایی اینجا نباید خاک بخوره :)
 
Back
بالا