شعرای بچگیمون

  • شروع کننده موضوع
  • #1

vahidd

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,163
امتیاز
1,749
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد
شهر
مشهد
چند وقت پیش داشتم توی نت می گشتم یه جا این شعرو دیدم
صبحا که از خواب پا میشم/ مثل یه قنچه وا میشم/ یکمی ورزش می کنم /تو باغچه نرمش می کنم /بعدش میگم مامان جون/ چایی رو بریز تو فنجون/ بعدش میرم دبستان/ خوشحالو شادو خندان
کلی خندیدمو اینا
کلآ یاد مهدکودک افتادم
حالا اگه کسی شعری از اون دوران یادش هست لطف کنه بگه یا اگه دوست داشتین نظرتونو درباره شعرای کودکی
تا شاید ثانیه هایی چند کوتاه دوباره پاک شیم :D
 

Pegi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
998
امتیاز
1,252
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اصفهان
پاسخ : شعرای بچگیمون

یه توپ دارم قلقلیه(املا؟!) سرخ و سفید و آبیه می زنم زمین هوا میره نمی دونی تا کجا می ره من این توپو نداشتم مقشامو خوب نوشتم بابام بهم عیدی داد یه توپ قلقلی داد!!!
 

parnian.d

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,470
امتیاز
6,404
نام مرکز سمپاد
فرزنگان1 بندرعبّاس
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : شعرای بچگیمون

ترنم کوچولوست/توش پر از آلبالوست/ترنم تند میره تند میره تند میره/شیفو شیفو دوووو دوووو/شیفو شیفو دووووو
ترنم قشنگه/توش پر از پلنگه/ترنم تو کوهه/تو دشته/تو صحراس/شیفو شیفو دوووو دوووو/شیفو شیفو دووو
P:> :D
 

parnian.d

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,470
امتیاز
6,404
نام مرکز سمپاد
فرزنگان1 بندرعبّاس
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : شعرای بچگیمون

یه روز یه آقا خرگوشه/رسید به بچه موشه/موشه پرید تو سوراخ!/خرگوشه گف آخ!
 

@tin

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
15
امتیاز
6
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ساری
پاسخ : شعرای بچگیمون

یه توپ دارم قلقلیه سرخ و سفید و آبیه می زنم هوا زمین میره یه راست تو زیرزمین میره من این توپو نداشتم مشقامو بد نوشتم بابام بهم عیدی نداد یه توپ قلقلی نداد از بس که جیغ کشیدم سبیل بابام و کشیدم بابام بهم عیدی داد یه توپ قلقلی داد
 

astronomer_girl

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
845
امتیاز
1,531
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سمنان
شهر
سمنان
پاسخ : شعرای بچگیمون

ما گلیم ما سنبلیم
ما بچه های بلبلیم
اگر به ما آب ندهید اینوری میشیم
اونوری میشیم(!!)
می پریم بالا
پر پر میشم.


اینا چی بوده می خوندیم؟!!!


دختره اینجا نشسته گریه می کنه...
 

panther

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,428
امتیاز
1,120
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تهران
دانشگاه
علوم پزشکی هرمزگان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : شعرای بچگیمون

دختره اینجا نشسته گریه می کنه زاری می کنه از برای من پرتقال تو یکی رو بچین یکی رو نچین!!(درست گفتم؟)
 
  • شروع کننده موضوع
  • #11

vahidd

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,163
امتیاز
1,749
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد
شهر
مشهد
پاسخ : شعرای بچگیمون

به نقل از peg0a2h1 :
اتل متل توتوله.... :D
گاو حسن چه جوره نه شیر داره نه پستون گاوشو بردن هندستون یک زن کردی بستون اسمشو بزار انقضی دور کلاش قرمزی اچینو واچین یک پاتو بچین:D
 

desiree

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
119
امتیاز
62
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
پاسخ : شعرای بچگیمون

این خیلی شعر بچگیمون حساب نمیشه ولی خب...
باز باران با ترانه با گوهر های فراوان میخورد بر بام خانه...
 
  • شروع کننده موضوع
  • #13

vahidd

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,163
امتیاز
1,749
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد
شهر
مشهد
پاسخ : شعرای بچگیمون

به نقل از dezireh :
این خیلی شعر بچگیمون حساب نمیشه ولی خب...
باز باران با ترانه با گوهر های فراوان میخورد بر بام خانه...
متن کامل شعرو اگه یادته بزار لطفآ
من یکم دیگشو یادمه
کودکی 10 ساله بودم نرمو نازک چستو چابک
 

p.sh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
524
امتیاز
32
شهر
كرمان
رشته دانشگاه
پزشكي
پاسخ : شعرای بچگیمون

یه توپ دارم قلقلیه....
اتل متل توتوله ..............
بقیشون یادم نیست
 

YASAMIN

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
668
امتیاز
47
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
پاسخ : شعرای بچگیمون

به نقل از fade to black :
متن کامل شعرو اگه یادته بزار لطفآ
من یکم دیگشو یادمه
کودکی 10 ساله بودم نرمو نازک چستو چابک
تو انجمن شعر هست
http://www.sampadia.com/forum/index.php/topic,15085.0.html
اولاش رو یادم نیست یه تیکش بود
... نشست رو گل
کدوم گل؟
همون که تو باغه
کدوم باغ؟
....
...
کدوم کلاغ؟
همون که پر سیاه
آخرشم یادم نیست :D
 
ارسال‌ها
2,779
امتیاز
11,298
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان امین
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
یه زمانی واسه شیمی/ نجوم میخوندم
پاسخ : شعرای بچگیمون

به نقل از Yasi.R :
تو انجمن شعر هست
اولاش رو یادم نیست یه تیکش بود
... نشست رو گل
کدوم گل؟
همون که تو باغه
کدوم باغ؟
....
...
کدوم کلاغ؟
همون که پر سیاه
...
آخرشم یادم نیست :D

مطمئنین درست نوشتین؟
منظورشون شعر باز باران بودا!

آخه به "باز باران با ترانه با گهر های فراوان" نمیاد بعدش "کدوم کلاغ؟" باشه :D
 

mgh-nano

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,411
امتیاز
3,170
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
کرمان
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
cs
پاسخ : شعرای بچگیمون

به نقل از fade to black :
گاو حسن چه جوره نه شیر داره نه پستون گاوشو بردن هندستون یک زن کردی بستون اسمشو بزار انقضی دور کلاش قرمزی اچینو واچین یک پاتو بچین:D
انقضی نه ! عمقزی ، یعنی عمه قزی ..... :D
باز تلفن زنگ میزنه ......
 

parnian.d

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,470
امتیاز
6,404
نام مرکز سمپاد
فرزنگان1 بندرعبّاس
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : شعرای بچگیمون

تو که ماه بلند آسمونی/منم ستاره میشم دورت میچرخم!!

من روانی این شعر بودم!
 

desiree

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
119
امتیاز
62
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
پاسخ : شعرای بچگیمون

باز باران،
با ترانه،
با گهرهای فراوان
مى خورد بر بام خانه.

من به پشت شيشه تنها
ايستاده
در گذرها،
رودها را اوفتاده.

شاد و خرم
يک دو سه گنجشک پر گو،
باز هر دم
می پرند اين سو و ان سو.

می خورد بر شيشه و در
مشت و سيلی
آسمان امروز ديگر
نيست نيلی.

يادم آرد روز باران:
گردش يک روز ديرين
خوب و شيرين
توی جنگلهای گيلان:

کودکی ده ساله بودم
شاد و خرم
نرم و نازک
چُست و چابک.

از پرنده،
از چرنده،
از خزنده،
بود جنگل گرم و زنده.

آسمان آبي، چو دريا
يک دو ابر، اينجا و آنجا
چون دل،
من روز روشن.

بوی جنگل تازه و تر،
همچو می مستی دهنده.
بر درختان ميزدی پر،
هر کجا زيبا پرنده.

برکه ها، آرام و آبی
برگ و گل هر جا نمايان،
چتر نيلوفر درخشان،
آفتابی.

سنگها از آب جسته،
از خزه پوشيده تن را،
بس وزغ آن جا نشسته،
دمبدم در شور و غوغا.

رودخانه،
با دو صد زيبا ترانه،
زير پاهای درختان
چرخ ميزد همچو مستان.

چشمه ها چون شيشه های آفتابي،
نرم و خوش در جوش و لرزه،
توی انها سنگريزه،
سرخ و سبزو زرد و آبی.

با دو پای کودکانه،
می دويدم همچو آهو،
می پريدم از سر جو،
دور می گشتم ز خانه.

، می پراندم سنگريزه
تا دهد بر اب لرزه،
بهر چاه و بهر چاله،
می شکستم « کرده خاله » *

می کشانيدم به پايين،
شاخه های بيد مشکی
دست من می گشت رنگين،
از تمشک سرخ و مشکی.

، می شنيدم از پرنده
داستانهای نهاني،
از لب باد وزنده،
رازهای زندگانی.

هر چه می ديدم در آنجا
بود دلکش، بود زيبا،
شاد بودم.
می سرودم:
« - روز ! ای روز دلارا !
داده ات خورشيد رخشان
اين چنين رخسار زيبا
ورنه بودی زشت و بی جان.

ای درختان،
با همه سبزی و خوبی
گو چه می بودند جز پاهای چوبی!
گر نبودی مهر رخشان؟

روز ای روز دلارا
گر دلارايی است از خورشيد باشد
ای درخت سبز و زيبا!
هرچه زيبايی ست از خورشيد باشد.

اندک اندک، رفته رفته، ابرها گشتند چيره
آسمان گرديد تيره.
بسته شد رخساره ی خورشيد رخشان
ريخت باران، ريخت باران.

جنگل از باد گريزان
چرخها می زد چو دريا
دانه های گرد باران
پهن ميگشتند هر جا.

برق چون شمشير بران
پاره می کرد ابرها را
تندر ديوانه غران
مشت ميزد ابرها را.

روی برکه مرغ آبی
از ميانه، از کناره،
با شتابی
چرخ می زد بی شماره.

گيسوی سيمين مه را
شانه ميزد دست باران
بادها، با فوت، خوانا
می نمودندش پريشان

سبزه در زير درختان
رفته رفته گشت دريا
توی اين دريای جوشان
جنگلِ وارونه پيدا.

بس دلارا بود جنگل.
به! چه زيبا بود جنگل !
بس ترانه، بس فسانه
بس فسانه، بس ترانه

بس گوارا بود باران.
به ! چه زيبا بود باران!
می شنيدم اندر اين گوهر فشانی
رازهای جاوداني، پندهای اسمانی:

« - بشنو از من. کودک من!
پيش چشم مرد فردا،
زندگانی - خواه تيره، خواه روشن -
هست زيبا، هست زيبا، هست زيبا.
 

Nooshin_d

نوشین
ارسال‌ها
388
امتیاز
622
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 مشهد
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : شعرای بچگیمون

دستتو بده تو دستم / که من خدا پرستم
عمو زنجیر باف بله
زنجیر منو بافتی ؟...
 
بالا