ماهي قرمز يا گلدفيش و يا ماهي طلايي علي رغم اينكه نامش با حرف (سين) شروع نمي شود، اما از اجزاي لاينفك سفره هفت سين نوروز است. اين ماهي در نزد ژاپني ها و چيني ها نيز بسيار محبوب است. ماهي قرمز نماد حيات و زندگي در سفره هفت سين است
منبع : جام جم
در بسيارى از منابع تاريخى آمده است كه «هفت سين» نخست «هفت شين» بوده و بعدها به اين نام تغيير يافته است.
شمع، شراب ، شيرينى ، شهد (عسل) ، شمشاد، شربت و شقايق يا شاخه نبات،
اجزاى تشكيل دهنده سفره هفت شين بودند. برخى ديگر به وجود «هفت چين» در
ايران پيش از اسلام اعتقاد دارند. سخنران جامعه زرتشتى در اين باره مى
گويد: «در زمان هخامنشيان در نوروز به روى هفت ظرف چينى غذا مىگذاشتند كه
به آن هفت چين يا هفت چيدنى مى گفتند.
بعدها در زمان ساسانيان هفت شين رسم متداول مردم ايران شد و شمشاد در كنار
بقيه شين هاى نوروزى، به نشانه سبزى و جاودانگى برسر سفره قرارگرفت. بعد
از سقوط ساسانيان وقتى كه مردم ايران اسلام را پذيرفتند، سعى كردند كه
سنتها و آيينهاى باستانى خود را هم حفظ كنند.
به همين دليل، چون در دين اسلام «شراب» حرام اعلام شده بود، آنها، خواهر و
همزاد شراب را كه «سركه» مى شد انتخاب كردند و اينگونه شين به سين تغيير
پيداكرد.»
البته در اينباره تعابير مختلفى وجوددارد. چنانچه در كتاب فرورى آمده
است: كه در روزگار ساسانيان، قابهاى زيباى منقوش و گرانبها از جنس
كانولين، از چين به ايران وارد مىشد.
يكى از كالاهاى مهم بازرگانى چين و ايران همين ظرفهايى بود كه بعدها به
نام كشورى كه از آن آمده بودند «چينى» نام گذارى شد و به گويشى ديگر به
شكل سينى و به صورت معرب «سينى» در ايران رواج يافتند. به هرروى
خوراكىهاى خاصى بر سفره هفت سين مىنشينند كه عبارتند از: سيب، سركه،
سمنو، سماق، سير، سنجد و سبزى (سبزه)
خوراكى هايى كه به نيت هاى گوناگون انتخاب شده اند:
سمنو: نماد زايش و بارورى گياهان است و از جوانه هاى تازه رسيده گندم تهيه مى شود.
سيب: هم نماد بارورى است و زايش. درگذشته سيب را درخم هاى ويژه اى نگهدارى مى كردند و قبل از نوروز به همديگر هديه مى دادند.
مى گويند كه سيب با زايش هم نسبت دارد، بدين صورت كه اغلب درويشى سيبى را
از وسط نصف مى كرد و نيمى از آن را به زن و نيم ديگر را به شوهر مى داد و
به اين ترتيب مرد از عقيم بودن و زن از نازايى رها مى شد.
سنجد: نماد عشق و دلباختگى است و از مقدمات اصلى تولدو زايندگى. عده اى عقيده دارند كه بوى برگ و شكوفه درخت سنجد محرك عشق است!
سبزه: نماد شادابى و سرسبزى و نشانگر زندگى بشر و پيوند او با طبيعت است.
درگذشته سبزه ها را به تعداد هفت يا دوازده كه شمار مقدس برج هاست در قاب
هاى گرانبها سبز مى كردند. در دوران باستان دركاخ پادشاهان ۲۰ روز پيش
ازنوروز دوازده ستون را از خشت خام برمى آوردند و بر هريك از آنها يكى از
غلات را مى كاشتند و خوب روييدن هريك را به فال نيك مى گرفتند و
برآن بودند كه آن دانه درآن سال پربار خواهدبود. در روز ششم فروردين آنها
را مى چيدند و به نشانه بركت و بارورى در تالارها پخش مى كردند.
سماق و سير نماد چاشنى و محرك شادى در زندگى به شمار مى روند. اما غير از
اين گياهان و ميوه هاى سفره نشين، خوان نوروزى اجزاى ديگرى هم داشته است:
دراين ميان « تخم مرغ» نماد زايش و آفرينش است و نشانه اى از نطفه و نژاد.
«آينه» نماد روشنايى است و حتماً بايد در بالاى سفره جاى بگيرد. «آب و
ماهى» نشانه بركت در زندگى هستند. ماهى به عنوان نشانه اسفندماه بر سفره
گذاشته مى شود.
و «سكه» كه نمادى از امشاسپند شهريور (نگهبان فلزات) است و به نيت بركت و درآمد زياد انتخاب شده است.
شاخه هاى سرو، دانه هاى انار، گل بيدمشك، شير نارنج، نان و پنير، شمعدان
و... را هم مى توان جزو اجزاى ديگر سفره هفت سين دانست. «كتاب مقدس» هم
يكى از پايه هاى اصلى خوان نوروزى است و براساس آن هرخانواده اى به تناسب
مذهب خود، كتاب مقدسى را كه قبول دارد بر سفره مى گذارد.
چنانچه مسلمانان قرآن، زرتشتيان اوستا و كليميان تورات را بر بالاى
سفرههايشان جاى مىدهند. بر سر سفره زرتشتيان دركنار اسپند و سنجد، «
آويشن» هم ديده مى شود كه به گفته موبد فيروزگرى خاصيت ضدعفونى كننده و
دارويى دارد و به نيت سلامتى و بيشتر به حالت تبريك بر سر سفره گذاشته مى
شود.