- شروع کننده موضوع
- #1
salary
کاربر حرفهای
- ارسالها
- 331
- امتیاز
- 466
همان طور که قبلا نوشتم همه به خنده و طنز نیاز داریم. در اینجا سعی می کنم طنزهای خوب را بنویسم تا خنده ای هر چند کم رنگ بر لب ها آورده باشم...
خواهی اگر قلب تو روشن شود پیش تو عالم همه روشن شود
در گذر از غصه و از اشک و آه خنده بکن، از ته دل قاه قاه
خنده به قلب تو صفا می دهد خنده به چشم تو ضیاء می دهد
خنده به هر لب که عیان می شود گر که بود پیر جوان می شود
خنده ز تن دور کند درد را خنده کند سرخ، رخ زرد را
بین دو لب خنده چو گردد عیان غصه و غم را ببرد از میان
ترک غم رفته و آینده کن خنده کن و خنده کن و خنده کن
(ریاض الانس – جلد1)
چراغ
ابوسعيد ابي الخير رباعي شيريني سروده است كه از جمله لطايف اشعار بوده و صنعت جناس در آن به كار رفته است :
چو شمع جمالت چراغم بود مرا در دو عالم چرا غم بود
چرا غم بود ، چون چراغم تويي چراغم تو باشي ، چرا غم بود !
حفظ حقوق
در سال 1346 نمايندگان مجلس درباره ي حقوق خود شروع به چانه زدن كردند . مرحوم ابوالقاسم حالت سرود :
در مجلس اگر كه دم بدم داد كنم خواهم كه فقط باغ خود آباد كنم
از حفظ حقوق ملتم چون عاجز از بهر حقوق خويش فرياد كنم !
پاسخ گويي تلفني شاعرانه !
اگر دوست داريد بدانيد شاعران معروف چه كلامي روي دستگاه پيام گير تلفن شان مي گذاشتند به موارد زير توجه كنيد :
خيام :
اين چرخ فلك عمر مرا داد به باد ممنون توام كه كرده اي از ما ياد
رفتم سر كوچه ، منزل كوزه فروش آيم چون به خانه پاسخت خواهم داد
فردوسي :
نمي باشم امروز اندر سراي كه رسم ادب را بيارم به جاي
به پيغامت اي دوست گويم جواب چو فردا برآيد بلند آفتاب
مولانا :
بهر سماع از خانه ام ، رفتم برون رقصان شوم شوري بر انگيزم به پا ، خندان شوم ، شادان شوم
برگو به من پيغام خود ، هم نمره و هم نام خود فردا تو را پاسخ دهم ، جان تو را قربان شوم
بابا طاهر :
تليفون كرده اي جانم فدايت الهي مو به قربون صدايت
چو از صحرا بيايم ، نازنينم فرستم پاسخي از دل برايت
( افرا جهانبخش - هفته نامه گل آقا )
تک بیت
چه وجود نقش دیوار و چه آدمی که با او سخنی ز عشق گویند و در او اثر نباشد
خواهی اگر قلب تو روشن شود پیش تو عالم همه روشن شود
در گذر از غصه و از اشک و آه خنده بکن، از ته دل قاه قاه
خنده به قلب تو صفا می دهد خنده به چشم تو ضیاء می دهد
خنده به هر لب که عیان می شود گر که بود پیر جوان می شود
خنده ز تن دور کند درد را خنده کند سرخ، رخ زرد را
بین دو لب خنده چو گردد عیان غصه و غم را ببرد از میان
ترک غم رفته و آینده کن خنده کن و خنده کن و خنده کن
(ریاض الانس – جلد1)
چراغ
ابوسعيد ابي الخير رباعي شيريني سروده است كه از جمله لطايف اشعار بوده و صنعت جناس در آن به كار رفته است :
چو شمع جمالت چراغم بود مرا در دو عالم چرا غم بود
چرا غم بود ، چون چراغم تويي چراغم تو باشي ، چرا غم بود !
حفظ حقوق
در سال 1346 نمايندگان مجلس درباره ي حقوق خود شروع به چانه زدن كردند . مرحوم ابوالقاسم حالت سرود :
در مجلس اگر كه دم بدم داد كنم خواهم كه فقط باغ خود آباد كنم
از حفظ حقوق ملتم چون عاجز از بهر حقوق خويش فرياد كنم !
پاسخ گويي تلفني شاعرانه !
اگر دوست داريد بدانيد شاعران معروف چه كلامي روي دستگاه پيام گير تلفن شان مي گذاشتند به موارد زير توجه كنيد :
خيام :
اين چرخ فلك عمر مرا داد به باد ممنون توام كه كرده اي از ما ياد
رفتم سر كوچه ، منزل كوزه فروش آيم چون به خانه پاسخت خواهم داد
فردوسي :
نمي باشم امروز اندر سراي كه رسم ادب را بيارم به جاي
به پيغامت اي دوست گويم جواب چو فردا برآيد بلند آفتاب
مولانا :
بهر سماع از خانه ام ، رفتم برون رقصان شوم شوري بر انگيزم به پا ، خندان شوم ، شادان شوم
برگو به من پيغام خود ، هم نمره و هم نام خود فردا تو را پاسخ دهم ، جان تو را قربان شوم
بابا طاهر :
تليفون كرده اي جانم فدايت الهي مو به قربون صدايت
چو از صحرا بيايم ، نازنينم فرستم پاسخي از دل برايت
( افرا جهانبخش - هفته نامه گل آقا )
تک بیت
چه وجود نقش دیوار و چه آدمی که با او سخنی ز عشق گویند و در او اثر نباشد
(سعدی)