- شروع کننده موضوع
- #1
peihaghi
کاربر فوقحرفهای
- ارسالها
- 1,333
- امتیاز
- 2,348
- نام مرکز سمپاد
- علامه حلی 1
- شهر
- تهران
- دانشگاه
- امیر کبیر
- رشته دانشگاه
- مکانیک (ساخت تولید)
بناست داستان بنویسیم
شروع میکنم و هر کی که اومد دنبالش رو بگیره!
اگر که خواستید میتونید زمانش رو عوض کنید
در کوچه های شهر میدوم . همه جا به ماده ای لزج آغشته شده است . نفس نفس میزنم و کمی که راه میروم پشت سرم را نگاه میکنم . موجودی مانند جاگوار ولی سیاه و غول پیکر پشت سرم میدود . با هرقدم افشانه ای از تفی غلیظ و اسیدی به هر طرف می افشاند . تنها یک قطره ی آن تمام بدن م را میتواند سوراخ کند .
آنقدر به من نزدیک شده که نفس متعفنش حالم را به هم میزند . به کوچه ای میروم و دیگر نمیبیندم . مینشینم تا کمی استراحت کنم اما تا مینشینم درون چاله ی فرو میروم . وقتی به ته چاله میرسم متوجه موجود گیاه مانندی میشوم که پشت سرم است . برمیگردم . نیشش را به طرف سرم دراز میکند و لی ناگهان...
جان جان ! چرا میلرزی بیدار شو!
اگر جاش بده منتقلش کنید
شروع میکنم و هر کی که اومد دنبالش رو بگیره!
اگر که خواستید میتونید زمانش رو عوض کنید
در کوچه های شهر میدوم . همه جا به ماده ای لزج آغشته شده است . نفس نفس میزنم و کمی که راه میروم پشت سرم را نگاه میکنم . موجودی مانند جاگوار ولی سیاه و غول پیکر پشت سرم میدود . با هرقدم افشانه ای از تفی غلیظ و اسیدی به هر طرف می افشاند . تنها یک قطره ی آن تمام بدن م را میتواند سوراخ کند .
آنقدر به من نزدیک شده که نفس متعفنش حالم را به هم میزند . به کوچه ای میروم و دیگر نمیبیندم . مینشینم تا کمی استراحت کنم اما تا مینشینم درون چاله ی فرو میروم . وقتی به ته چاله میرسم متوجه موجود گیاه مانندی میشوم که پشت سرم است . برمیگردم . نیشش را به طرف سرم دراز میکند و لی ناگهان...
جان جان ! چرا میلرزی بیدار شو!
اگر جاش بده منتقلش کنید