سمپادی های اسلامشهر یا چهاردانگه

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع poolia
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سمپادی های اسلامشهر یا چهاردانگه

خوب شما اسمت رو بگو. تا من بگم اصن سن ما به شما ميخوره يانه!
تازه اگه اسمت رو بگي ميگم پيشامون رو ميشناسي يا نه!
دوست نداشتي اسمت رو بگي پ خ كن.
 
پاسخ : سمپادی های اسلامشهر یا چهاردانگه

بابا خیلییییییی... بی بخاریم ما...
برید تاپیکای شهرای دیگرو ببینید چه خبره؟
بچه های ما که اصلا زورشون مید اعلام حضور کنن!!!!!!!!!! :-?? :-< :((
 
پاسخ : سمپادی های اسلامشهر یا چهاردانگه

بچه های شما اگر زورشون میاد اعلام حضور کنن ب\ه های ما اصلا نیستن!
در حال حاضر فقط منم! ;D
 
  • لایک
امتیازات: scare
پاسخ : سمپادی های اسلامشهر یا چهاردانگه

شما که هيچى ديگه... آباد کرديد اينجارو...
اگه قراره اينجوري بمونه رسما تعطيل شه سنگين تريم...!
 
  • لایک
امتیازات: scare
پاسخ : سمپادی های اسلامشهر یا چهاردانگه

به نقل از Ali pasha :
بچه های شما اگر زورشون میاد اعلام حضور کنن ب\ه های ما اصلا نیستن!
در حال حاضر فقط منم! ;D
چقدر فعال...!!!
 
پاسخ : سمپادی های اسلامشهر یا چهاردانگه

سلام منم فرزانگان چهاردانگه هستم :)
 
پاسخ : سمپادی های اسلامشهر یا چهاردانگه

خوش اومدين!!! >:D<
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااي! شما خونتون واوانه!
منم ميخوام! :(
يعني الان تو سرويس هانيه و مائده و فاطمه اي! :-/
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااي!
من چقدر از واوان خاطره دارم!
روزايي كه با هانيه مي رفتيم ملچ ملوچ! انقدر رفتيم كه...!!! ;D
اون موقع ها كه راننده سرويس فرزانگان رفته بود شده بود راننده سرويس رجايي! بعد ايستگاه هاي ما و اونا يكي بود! بعد...! :-"
روزايي كه...!!!
صبحايي كه سرويس نميومد. من و هانيه و الهه كلي تو خيابون راه ميرفتيم! ميرفتيم پيراشكي مي خريديم! بعدش پياده ميرفتيم تا آژانس نيكو!
اون روزي كه الهه رفت برامون پيراشكي بخره! من و هانيه بيرون وايستاديم و الهه انقدر خنگ بازي درآورد كه اون 2تا پسر فروشندهه كلي بهمون خنديدن! بعدشم...!
اون روزي كه من و هانيه رفتيم براي مامانامون گل بخريم! :-s
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااي!
من چقدر دلم براي اون روزا تنگ شده! :((
چقدر خوش ميگذشت!
چقدر...!
 
پاسخ : سمپادی های اسلامشهر یا چهاردانگه

سلام من از فرزانگان چهاردانگه ام.و المپیاد شیمی میخونم.خواستم اعلام حضور کنم. ;) ;) ;)
 
پاسخ : سمپادی های اسلامشهر یا چهاردانگه یا واوان

به نقل از hoda.m :
خوش اومدين!!! >:D<
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااي! شما خونتون واوانه!
منم ميخوام! :(
يعني الان تو سرويس هانيه و مائده و فاطمه اي! :-/
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااي!
من چقدر از واوان خاطره دارم!
روزايي كه با هانيه مي رفتيم ملچ ملوچ! انقدر رفتيم كه...!!! ;D
اون موقع ها كه راننده سرويس فرزانگان رفته بود شده بود راننده سرويس رجايي! بعد ايستگاه هاي ما و اونا يكي بود! بعد...! :-"
روزايي كه...!!!
صبحايي كه سرويس نميومد. من و هانيه و الهه كلي تو خيابون راه ميرفتيم! ميرفتيم پيراشكي مي خريديم! بعدش پياده ميرفتيم تا آژانس نيكو!
اون روزي كه الهه رفت برامون پيراشكي بخره! من و هانيه بيرون وايستاديم و الهه انقدر خنگ بازي درآورد كه اون 2تا پسر فروشندهه كلي بهمون خنديدن! بعدشم...!
اون روزي كه من و هانيه رفتيم براي مامانامون گل بخريم! :-s
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااي!
من چقدر دلم براي اون روزا تنگ شده! :((
چقدر خوش ميگذشت!
چقدر...!
شما دقیقا چه سالی رو میگید که ایسنگاهها یکی بود؟ :-?
چون ملچ ملوچ ۲ سال نشده هنوز سال تاسیسش!!!
یک جور می گی از ملچ ملوچ تا نیکو پیاده رفتیم هر کی ندونه فکر میکنه چقدر راه هستش! :))
الآن واوان رو خیلی دوست دارید؟‌ما هم دوسش داریم شدیدا!
 
پاسخ : سمپادی های اسلامشهر یا چهاردانگه یا واوان

به نقل از علیرضا م ... :
شما دقیقا چه سالی رو میگید که ایسنگاهها یکی بود؟ :-?
چون ملچ ملوچ ۲ سال نشده هنوز سال تاسیسش!!!
یک جور می گی از ملچ ملوچ تا نیکو پیاده رفتیم هر کی ندونه فکر میکنه چقدر راه هستش! :))
الآن واوان رو خیلی دوست دارید؟‌ما هم دوسش داریم شدیدا!

مگه من گفتم وقتي ايستگاهها يكي بود ما ميرفتيم ملچ ملوچ؟
من اون موقع ها بچه بود. شايد دوم راهنمايي و اينا...
از ملچ ملوچ كه نه... من ميدون سوار مي شدم. اول ميرفتم دنبال هانيه و الهه (يه ايستگاه بعد از من! به سمت آتش نشاني!!!) بعد از اون جا 3 نفري دوباره ميومديم تا نيكو!
تازه يه بارم رفتيم تا پاسگاه،‌از اون جا زنگ زديم آژانس!
شيطونياي خودمونو كه الان تكرار نمي شه دوست دارم!!!


به نقل از ania :
چقدر لوس :-& :-& :-& :-& :-& :-& :-& :-& :-& :-& :
براي شما هم دارم...
بعدا به خدمتتون مي رسم!
 
پاسخ : سمپادی های اسلامشهر یا چهاردانگه

بابا انجا چرا انقدر سوت و کوره؟ ??? شماها که رجایی هستینو فارغ التحصیل شدین یه ذره مارو راهنمایی کنید؟ :-h
 
پاسخ : سمپادی های اسلامشهر یا چهاردانگه

آره خیلی سوت و کوره! :-<
مثلا چه راهنمایی ای بکنیم؟ درسی؟ مشقی؟ ;))
 
پاسخ : سمپادی های اسلامشهر یا چهاردانگه

درسی دیگه.... :-w :-w :-w :-w :-w :-w :-w :-w :-w :-w
 
پاسخ : سمپادی های اسلامشهر یا چهاردانگه

خب از من چه کمکی برمیاد؟
سوال بپرسید یا مشکلتون رو بگید در خدمت هستیم ! ;D
 
پاسخ : سمپادی های اسلامشهر یا چهاردانگه


هرچی که فکر میکنید مارو کمک کنه.مثلا راجع به المپیاد و کنکور.مثلا الان من المپ شیمی میخونم و درسای مدرسه نمیخونم.برام مشکلی ایجاد نمیشه؟از این جور چیزا...tnx

×پست شما به فارسی برگردانده شد×
 
پاسخ : سمپادی های اسلامشهر یا چهاردانگه

به نقل از happychemist :
هرچی که فکر میکنید مارو کمک کنه.مثلا راجع به المپیاد و کنکور.مثلا الان من المپ شیمی میخونم و درسای مدرسه نمیخونم.برام مشکلی ایجاد نمیشه؟از این جور چیزا...tnx
خوب شد پرسیدی!!
من خودم الآن از اینکه المپیاد شیمی رو نیمه کاره رها کردم خیلی خیلی پشیمونم!
شما هم اگر جدا هدفتون المپیاده و علاقه دارید حتما ادامش بدید که ضرر نمی کنید!
نکته ای هم که وجود داره اینه که المپیاد چیز خیلی سختی نیست اگر بخونید!
در کل ادامه ی المپیاد رو پیشنهاد میکنم!!
و نکته ی دیگه اینه که تو درس خوندنتون نوسان نداشته باشید یعنی هر روز حتما یک ساعت معینی رو بخونید!
 
پاسخ : سمپادی های اسلامشهر یا چهاردانگه

به نقل از علیرضا م ... :
من خودم الآن از اینکه المپیاد شیمی رو نیمه کاره رها کردم خیلی خیلی پشیمونم!
شما هم اگر جدا هدفتون المپیاده و علاقه دارید حتما ادامش بدید که ضرر نمی کنید!
نکته ای هم که وجود داره اینه که المپیاد چیز خیلی سختی نیست اگر بخونید!
در کل ادامه ی المپیاد رو پیشنهاد میکنم!!
اگه ادامه ميداديد ولي به نتيجه ي خاصي نمي رسيديد چه طور؟
اون جوري پشيمون نبوديد از اينكه رفتيد سراغ چيزي كه كلي روش وقت گذاشتيد ولي تهش به نتيجه نرسيديد تازه كلي هم از درساي مدرسه و دوستاتون عقب افتاديد؟
 
پاسخ : سمپادی های اسلامشهر یا چهاردانگه

شما الان چه رشته ای میخونید؟

×پست به فارسی برگردانده شد×
 
پاسخ : سمپادی های اسلامشهر یا چهاردانگه

به نقل از hoda.m :
اگه ادامه ميداديد ولي به نتيجه ي خاصي نمي رسيديد چه طور؟
اون جوري پشيمون نبوديد از اينكه رفتيد سراغ چيزي كه كلي روش وقت گذاشتيد ولي تهش به نتيجه نرسيديد تازه كلي هم از درساي مدرسه و دوستاتون عقب افتاديد؟
این موضوع پشیمون شدن و ناراحت شدن کاملا بستگی به روحیات شخص داره!
من خودم اگر به نتیجه نمیرسیدم ناراحت نمی شدم چون دنبال چیزی که دوست دارم رفتم! ولی الآن که دنبالش نرفتم ناراحتم و پشیمون!
آدم اگر برای یک چیزی نلاش کنه و به هر دلیلی بهش نرسه بهتر از اینه که تلاش نکنه و بعدا حسرت فرصت های از دست رفته رو بخوره! اینطور نیست؟
حالا اگر تو زمینه ی المپیاد به نتیجه نرسیدیم به بن بست کامل نرسیدیم میتونیم برای کنکور بخونیم اگر بخوایم! من خیلی هارو میشناسم که تو المپیاد شکست خوردن اما کنکور خوبی دادن! ;)
به نقل از happychemist :
شما الان چه رشته ای میخونید؟
مهندسی شیمی! ;D
 
پاسخ : سمپادی های اسلامشهر یا چهاردانگه

منم از فرزانگان چهاردانگه ام! فک نمیکردم بچه هامون باشن اینجا.خیلی خوبه که یابیدمتون ;D :x
 
Back
بالا