سرکار گذاری!

[rezvan]

پاسخ : سرکار گذاری !

یه خط ایرانسل جدید بابام واسم خریده بود تا یه مدت حدودا 3 هفته یکی از دوستامو سرکار گذاشتم مثلا یه بارش :sms زدم بهش گفتم من فلانیم کارت دارم به خط قبلیم زنگ بزن شارژ مالی ندارم نمی تونم زنگ بزنم این طرف هم می مرد واسه اون یارو برداشته زنگ زده بهش یارو هم در شرایطی نبوده که جواب بده گفته من شما رو نمیشناسم خانوم X-( قطع کرده بعدش که شرایط فراهم شده زنگ زده کلی دعوا که من بهت گفتم خودم بهت زنگ میزنم ...چرا تو زنگ زدی جلو بابام؟ اینم هی میگه بابا خودت گفتی! میگه من کی گفتم ؟! ...خلاصه دیگه به هم میزنن و ...اینا
اول که تعریف کرد واسم گفتم بفهمه زنده نمیذارتم ولی آخرش که فهمید من بودم کلی خندیدیم

 

[راضيه]

پاسخ : سرکار گذاری !

يه بار تو ماشين نشسته بوديم منو دختر خالم با هم نشستيم صندلي جلو فكر كن در اون حال داشتم سر كارش ميزاشتم اس ام اس هاي يارو رو هم به من نشون ميداد فكر كن بغل دست يكي بشيني سركارش بزاري خنده بود

 

[afroDt]

پاسخ : سرکار گذاری !

تو تبريز عالم و ادم رو سر كار گذاشتيم!
يواش يواش...داشتيم قاطي ميكرديم كه خودمون هم شايد سركاريم...يكيشون هم تا همين الان سركاره ( حدوده 3 ماه!)

 

[ali9674]

پاسخ : سرکار گذاری !

یکی از دوستام از جونور کلا بدش میومد
یه بار آب ریختم روش گفتم ماله موش بود
بنده خدا رفت کل سرو صورتش رو وسط زمستون با آب سرد شست آخر گفتم سرکار بودی بیشتر آتیش گرفت

 

[afroDt]

پاسخ : سرکار گذاری !

يه سركار گذاريه خيلي معمول تو مدرسه!: تو حياط
يارو ميگه دوستم رو نديدي؟
چرا ديدمش سايت بود....( حالا سايت كجاست؟ طبقه ي اخر!)

 

[mozhi_3cret]

پاسخ : سرکار گذاری !

اوه ! اینا که چیزی نیس بابا ! من و دوست صمیمیم تقریباً 2 سال پیش کل انسانهایی که میشناختیم و نمیشناختیمو سرکار میذاشتیم اساسی !
نمیدونم تا حالا چند نفرو اسکل کردیم !خیلِِِِِِِیم میخندیدیم ماشالا!
مثلا این که زنگ میزدیم با عصبانیت میگفتیم میخوام حقیقتو بهم بگی ! X-(بعد طرف میگفت حقیقتِ چی؟ :-ssبفرمائید؟بعد میگفتیم چند وقته تو کار پخش موادی؟
الهی بمیرم،یکیشون که هنگ کرده بود میگفت من تو کار پخش موادم؟ :-ss
اینجاست که مردم به خودشون شک دارن
شرمنده بقیه ی موضوعا رو نمیتونم بگم چون مطمئناً لو میرم و چند تا اشنا پیدا میشه حیف......

 

[panther]

پاسخ : سرکار گذاری !

.

 

[Sarina_ahm]

پاسخ : سرکار گذاری !

ما یه چند بار زنگ زدیم به چند نفر جیغ و گریه که آقا ما تو آسانسور گیر کردیم بدبخت داشت میمرد
یه دو بارم به یکی گفتم من دوست دبیرستانت بودم حسابی گرفت!
یه بارم کل دفتر سر کار گذاشتیم
یه بارم لامپ همه ی کلاسارو شل کردیم نیم ساعت همه مدرسه سرکار بودن
یکی دوتاشم هنوز در جریانه نمیشه گفت
و...

 

[ninja]

پاسخ : سرکار گذاری !

يه بار تو سرويس نشسته بوديم دوستمم پشت به پنجره رو صندلي نشسته بود منم روبروي دوستم . يه لحظه پشت چراغ قرمز يه پسرو تو خيابون ديدم . بلن گفتم اه اون كيه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ فك كنم فاطمس ... يه لحظه دوستم سريع برگشت و دست تكون داد و بعد كه ديد كسي نيست . پسره مات و مبهوت يه خنده تمسخر آوري بهش كرد و براش دست تكون داد.
فرداش مديرمون دوستمو برد دفتر بدبختو شست و... كه چرا تو سرويس دست تكون مي دي؟؟؟؟؟

 

[3ggerman]

پاسخ : سرکار گذاری !

سر قضیه نمیدونم چی بود.فک کنم کل بود سر یه چیزی که نمیدونم چی بود ! امتحان دینی روخونی داشتیم من دادم گفتم میرم آی تی بیا دادی! دادم پشت در واسادم,داد,رفت,رفتم تو کلاس ! سر کیفش / گوشیش / انتقام ! B-)
الان این سرکارگذاری بود !؟

 

[پگاه 1717]

پاسخ : سرکار گذاری !

کلا زیاد اهل سرکار گذاشتن نیستم...

یه بار مامانم داشت با مامان بزرگم با تلفن حرف میزد، بعد من واسه تفریح شروع کردم با صدای بلند " آخ! نزن! واسه چی میزنیم؟ " و صدای گریه! مامان بزرگم از اون ور فکرکرده بود مامانم داره منو میزنه من: " مامان جون بش بگین ولم کنه، آاااااااای نزن!" + صدای گریه! مامانم هی میگفت مسخره بازی در نیار از اون ور مامان بزرگم حرص میخورد بعد من دیگه پیاز داغشو خیلی بردم بالا ، در حد جیغ زدن مامان بزرگم سر مامانم داد میکشید که " ول کن بچه رو! واسه چه میزنیش!" هر چی مامانم میگفت "داره مسخره بازی در میاره" من جیغ میزدم " دروغ گو! واسه چی کتکم میزنی؟؟؟؟" + صدای آه و ناله مامان بزرگم سر مامانم اربده میکشید ! هر چی مامانم میگفت من دست روش بلند نکردم تا حالا، مامان بزرگم گوش نمیداد، صدای داد هاش رو میشنیدم! کم مونده بود تاکسی بگیره بیاد خونه مون!

خیـــــــلی خنده دار بود! خوشم میومد مامان بزرگم مامانمو دعوا میکنه

------

یه بار دیگه هم دوران جاهلیت ( ) مامانم داشت با پسر خاله ام چت میکرد، ( پسر خاله ام اصفهان نبود ) مامانم اولشو اینجوری شروع کرده بود: سلام خوبی خاله؟ چه خبر؟ اونجا خوش میگذره؟

یکم ( یه 10 دقیقه ، یه ربع ) گذشت و اینا هنوز داشتن چت میکردن وسط یه بحث جدی بودن بعد من رفتم سر کامپیوتر، مامانم هم بود، از اول هر چی مامانم داده بود رو دوباره دادم دوباره از اول

سلام خوبی خاله؟ چه خبر؟ اونجا خوش میگذره؟ پسر خاله ام کاملا گیج بود! چیزی نمیگفت! فقط داد khale?! من واسه اش دادم بله؟ اونجا همه چی خوبه؟ به عقل مامانم شک کرده بود

-----------------

از این کارا هم میکردیم تو مدرسه که به یکی میگفتیم بره یه جا، مثلا دم بوفه، یا خودمون دو تایی میگفتیم ما بریم فلان جا بعد غیب میشدیم اون بدبخت هی میگشت پیدا نمیکرد، نهایت ضد حالی، یه ربع زنگ تفریح هی این ور اون ور از بقیه میپرسید که فلانی رو نیدیدی؟ ماها تغییر قیافه میدادیم از جلوش رد میشدیم نمیدید!

 

[Kinder]

پاسخ : سرکار گذاری !

سر قضیه نمیدونم چی بود.فک کنم کل بود سر یه چیزی که نمیدونم چی بود ! امتحان دینی روخونی داشتیم من دادم گفتم میرم آی تی بیا دادی! دادم پشت در واسادم,داد,رفت,رفتم تو کلاس ! سر کیفش / گوشیش / انتقام ! B-)
الان این سرکارگذاری بود !؟

خواهشاً زیر دیپلم بنویسید بفهمیم چی می گید !!!!!!!!!! :P

 

[3ggerman]

پاسخ : سرکار گذاری !

خواهشاً زیر دیپلم بنویسید بفهمیم چی می گید !!!!!!!!!! :P

کجاش بالا سیکل بود ؟

سر قضیه نمیدونم چی بود.فک کنم کل بود سر یه چیزی که نمیدونم چی بود ! امتحان دینی روخونی داشتیم من دادم گفتم میرم آی تی بیا دادی! دادم پشت در واسادم,داد,رفت,رفتم تو کلاس ! سر کیفش / گوشیش / انتقام ! B-)
الان این سرکارگذاری بود !؟

سر یک قضیه ای که یادم نیست چه بود ولی فک میکنم کل کل بود بین من و یکی از دوستان ! که نمیدونم چرا کل کل بود ! امتحان دینی روخونی داشتیم من میخواستم به گوشی رفیقمان دست پیدا کنم !بعد دادم امتحان را و به وی گفتم به آی تی ( مکانی است در مدرسه ! ) میروم امتحان دادی بیا ! امتحان را دادم و رفتم پشت در ایستادم وی امتحان را داد و با عجله به آی تی رفت ! من به داخل کلاس برگشتم . کیفش ! گوشیش ! رفتم در حیاط جایی قایم شدم (به همراه باز هم گوشیش! ) ! او دو ساختمان پیش و دبیرستان را در پی من میدوید !

 

[sadlove]

پاسخ : سرکار گذاری !

ه...........ی
کلا از این کارا زیاد میکنم
یه بار دوستمو سر کار گذاشتم.ماجرا از این قرار بود که من با یکی از سیم کارتهای ایرانولم شروع کردم به اس دادن.این بیچاره هم که شماره همراه اولمو داشت هی اس میدادو میپرسید "u??"
چند روز بعد زنگ زد بهم.گفت مهرناز تو شمارمو به کسی ندادی؟؟؟یه چند روزی هست اس های مشکوک بهم میزنن!!!!!!!!منم گفتم نه من هیچ وقت شماره گوشیارو به کسی نمیدم .میگم شاید اشتباه گرفته؟همممممم؟؟؟؟؟؟؟؟
اخر هم چیزی نفهمید
اخخخخخخخخخخخی......بهترین دوستم بود یه مدته به هم زدیم

 

[Milad96]

پاسخ : سرکار گذاری !

این نوع سرکار گذشتن رو یکی از بچه ها خواست سر من در آره ولی من فهمیدم.ولی یکی دیگه از بچه ها نفهمید و ...
یه بار دوستم یه یکی از فامیلاشون میگه زنگ بزنه به فلانی و بگه:
سلام.از شرکت تراوین ایران تماس میگیرم شما برنده 30 طلا(طلا منظور اون طلا نیس یعنی یه کاری میکنه راحت تر بازی کنی)شدید.فقط واسه یه سری امور یه سر تشریف بیارید به دفتر شرکت در میدان ونک!
آقا این بدبخت هم میره میدون ونک.بعدش میبینه اسکلش کردند! خلاصه پدر بدبخت در میاد!!

زیادی بامزه نبود ولی دیگه همین رو داشتم که بگم. :)

 

[hermes]

پاسخ : سرکار گذاری !

من ؟؟؟ من خيلي را سر كار ميذارم....همشونم در جريانن اون باحالش...فكر كنم تقريبا همه ي اطرافيانم سر كارن...اخي...(مهران به خودت نگيريا حالا اينكه الان داري باهام پشت تلفن حرف ميزني و من اين پستو دادم فكر نكني تو سر كاري)..تازه يه سري منو فك كردن سر كار گذاشتن اما من وانمود نكردم هنوز...و اونا كه فكر ميكنن من سركارم ،من سركار نيستم و خودشون سركارن :-\(پيچيده كه نشد )

-----------


اين نمونه ها كه صبح به صبح راديوي مدرسه رو با fm موبايل بچه ها روش اهنگاي فسقو فجور ميذاريم هم هيچ ربطي به من نداره...حالا ايدش ماله من بودو استارتش...خدايا توبه....


-----------

معلم هارو كه با تلفن بيچارشون كرديم...يادم باشه تعريف كنم...

 

[Sampadik]

پاسخ : سرکار گذاری !

زیاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااد
یه بار معلمه گفت نیم ساعت آخر کلاس میتونین برین بیرون!
منم خیلی از کرم ریختن به این معلمه خوشم میومد..
بعد ساعت کارگاهو با 1000 بدبختی کشیدم جلو بعد گفتم خب میشخ بریم؟
اونم گفت آره برین
بیچاره رفت سرکار در حد المپیک!!!!

 

[ali73]

پاسخ : سرکار گذاری !

پارسال معلم زبان فارسی مون اومد تو کلاس درسی که جلسه قبل داده بود رو دوباره داد هیشکی هیچی نگفت .درس که تموم شد یکی پاشد گفت این درسو داده بودین به همون از دم یه منفی داد گفت جلسه بعد درسی که این جلسه باید درس میدادم رو میپرسم

 

[**NAVID**]

پاسخ : سرکار گذاری !

با یه ایرانسل با اسم یه دختر پسر خالمو سرکار گذاشتم کیف کرده بود بیچاره فک کرده بود پری دریایی پیدا کرده

 

[MoC]

پاسخ : سرکار گذاری !

امسال ما توو تابستون يه سري از درسا رو جلوتر از مدرسه خونده بوديم بعد ديگه سر بعضي كلاسا چيزي نمي نوشتيم (يه كاره ديگه مي كرديم )
يه موقع ها هس مرض تمام وجودتو ميگيره...معلم شيمي داشت درس مي داد بچه ها هم داشتن مي نوشتن بعد من مثه اينايي كه عقب افتادن كلمه اول پاراگراف مي گفتم بعد اون بنده خدا از اول همه رو مي گفت،يا بنده خدا يه چي پاي تخته نوشته بود مي پرسيدم آقا اينجا چي نوشتي اونجا چي نوشتي..دوباره توضيح بده
بعدشم كلي بش مي خنديديم.

.
.
. حالا مي دونم اون دنيا (جهنم) معلممون مياد يه قاشق دستشه،مي زنه تو مواد مذاب مي كنه توو دهنم كه جبران شه بعدشم اينكارو ميكنه (ببخشيد دركم از اون دنيا در همين حد بود)