خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

یک به دوستم گفته گوشیتو بده...
اونم گوشی شو از کیفش در آورده داده بهش ...

_ منظورم شمارت بود .... :o
_ :-[
 
پاسخ : سوتی‌ها

تو مدرسه داشتیم املا کار میکردیم من داشتم املا میگفتم.
فک کن داری از تو یه شعر که همش درمورد میهن دوستیِ و کلمه ی قبلی یی که گفتی حبّ الوطنِ املا میگی یه دفه اون وسط میگی به جایِ زِ ایمان میگی زااااااایمااااان
 
پاسخ : سوتی‌ها

داشت یه مصاحبه تو تلویزیون نشون میداد بعد مجریش یه مرده بود ... بابام ازم پرسید : من خوش تیپ ترم یا این مجریه ؟
منم واسه خودشیرینی گفتم : شما بهترین .... مجریه از شما زشت تره !! ;D
بابام : :|


این سوتی هم اکنون در تاپیک مشخصات ورزشی شما توسط بنده موجوده ::
تیم ورزشی مورد علاقه رو میخواستم بنویسم : بسکتبال مهرام
نوشتم : بسکتبال بهرام !!! ;D
لینک سند : http://www.sampadia.com/forum/index.php/topic,55599.msg747676.html#msg747676
 
پاسخ : سوتی‌ها

جونم براتون بگه كه ما يك عدد دبير زيست داريم با كاليبر فوق العاده بالا ، بعد اين قبل عيد يه امتحان گرفته بود تصحيح نكرده بود تا امروز كه داده بود بچه ها تصحيح كنن ;)) بعد برگه هاي كلاس ما رو داده بود ١٠٣ تصحيح كنن . برگه من افتاده بود دست يكي از دوستان صميمي ، من جواب سوال ها رو پشت برگه نوشته بودم ، بعد اين رفيق عزيز هم نديده بود فكر كرده بود من جواب نداده بودم به ظرافت تمام همه رو روي برگه برام نوشته بود :-" 8-^ :)) يعني اگه دبيره ميفهميد رسما بيچاره بوديم اما دبير محترم كور در كمال ناباوري متوجه نشد 8-^
 
پاسخ : سوتی‌ها

ازمعلم زبانم متفر بودم وهنوزم چون تو اون اموزشگاهم وقتی میبینمش می خوام خفش کنم خیلی سرو گوشش می جنبید وسط کلاس راس ساعت 3 درو باز می کرد که ببینه دوست دخترش اومده یا نه یک دفه که رفت بیرون اعصابم بهم ریخت رو به بچه ها گفتم این داره رو اعصابم شیرجه میره ها خجالت نمیکشه 40 سالشه دنبال بچه هاست عجب آدمیه بعددیدم بچه هادارن برام چشمو ابرومیان دیدم پشت سرمه داره با یک لبخند مسخره نگاهم میکنه :-&منم کم نیاوردم خیره شدم تو چشاش بعدم گفتمWHAT IS YOUR PROBLEMاونم گفتPLEASE REPAT AGAINمتم گفتم گوش داشتی می خواستی بشنوی می خواست خفم کنه ولی نکرد اگر اشتباه تایپی دارم گیر ندین چون املا زبانم گنده B-)
 
پاسخ : سوتی‌ها

دبیر شیمی سر کلاس درمورد فیبر نوری درس میدادن و بعد گفتن که اگه فیبرهای نوری نبودن الان همه جا پر از سیم بود و بار ارتباط باید یه کابل میفرستادیخونه مورد نظر.
بعد دوستی که پشت سر من بود گفت: آنوقت به جای شماره تو خونه ها سیم می انداختن! :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

رفتیم آزمایشگاه تخصصی میلگرد تو دانشگاه امیرکبیر بعد استاد بهمون یه دستگاه نشون داد گفت بااین مقاومت میلگردها رو اندازه میگیرن...مدیرمون برگشته میگه:مقاومت خاک روهم باهمین اندازه میگیرن؟!!!! ~X(
خب کجاش میخوان خاک بریزن که اندازه بگیرن؟ ~X(
 
پاسخ : سوتی‌ها

ما سر زنگ فيزيک بايد بريم يه کلاس ديگه بعد منو دوستام نشسته بوديم تو کلاس خودمون همين جوري بيخيال
من:موبايل دخترخالمو گرفتن توش عکساي بي ناموسي بود(ببخشيد) بعد برگشتم طرف در ديدم معلم فيزيکه داره نگاه ميکنه ميخاد ماروخفه کنه
 
پاسخ : سوتی‌ها

همين الان تخته افتاد رو سردبير فيزيك ما هم ب جاي اين ك بكيم خانم مراقب باشين
يه عده. =))
يه عده جيغغغغغغغغغغغ
دبير هنوز. :-ss
 
پاسخ : سوتی‌ها

:)) همین الان سر کلاس یکی از بچه ها خواب بود که با یه صدایی که از خودش در اومد :-" از خواب پرید
میگه به جان خودم من نبودم بعد که دید بچه ها خیلی مطمئنن خودشو لو داد:)) لامصب صداااایی بودا =)) کلا کلاس در سکوت بود جناب دبیر داشتن میدرسیدن که کلاس ترکید :)
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز جلو در منتظر سرویس بودم بعد درمون از ایناس که از بیرون تو دیده نمیشه ولی از تو دیده میشه!
بعد من فک نمیکردم ساعت 6 صبح کسی قصد خارج شدن از خونه رو داشته باشه!
براهیمین جلو در یک م حرکات موزون درآوردم واینا بعد پسر همسایمون پشت در بود!!!
درو وا کرد اینطوری ;D
منم مونده بودم 5 دقیقه اینطوری بهش زل زدم :o
بعد سرویس اومد و منم در رفتم!
 
پاسخ : سوتی‌ها

نمیدونم سوتی حساب میشه یا نه! :-"

دیروز با 3 تا از دوستام رفته بودیم یه جا که قرار بود واسه پروژه حمایتمون کنن و اینا 8-}
بعد قرار بود با اون یارو که معرفمونه قبل از این که بریم اونجا صحبت کنیم!
رفتیم یه پارک که اون نزدیکا بود!
طرف شدیدا ادم حال بهم زن و مغروری بود ! :-&
چپ و راست هم تیکه مینداخت! :-L
داشتیم تو خیابون راه میرفتیم اونم جلو تر از ما میرفت و حرف میزد
منم یه کفش عروسکی پوشیده بودم! ;D
موبایلش زنگ خورد جواب داد
حرصم از دستش درومده بود!
یه پامو اوردم عقب اروم به بچه ها گفتم شیطونه میگه بزن تو پاش داغون شه ها!
همزمان پامو اوردم جلو!
یهو دیدم کفشم از پام دراومد درست خورد پشت پای یارو!
حالا اون برگشته داره نگاه میکنه همینجوری! :-\
من: X_X :-[ :-"
بچه ها: =)) =)) =))

یه جو آبرو هم داشتیم که اونم رفت...! ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

تو کلاس کامپیوتر نشستیم...
یکی از دوستام هی چرت میزنه ....
معلمه داش رد میشد خورد بهش گف ببخشید ... ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

نمیدونم این سوتیه یا نه......سوتی نیس احتمالاً.....گذاشتم ولی دیگه 8-^

کتاب خط داداشم :-"

kpq4cnpyc61mvld2afe.jpg
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز معلم رياضيمون نميدونم چي شد يوهو تصميم گرفت بره سر فاكتوريل(فكر كنم چون وقت زيادي اومده بود ;D)
بعد نماد فاكتوريل رو گذاشتگفت خب حالا ميخوايم با نماد اين بازي كنيم :)
من- خانوم خب نقطشو بذارين بالاش (:| (به من چه خودش گفت با نمادش ميخوايم بازي كنيم [-( ;D)
كلاس وخودش- =)) =))

بعد گفت صفر فاكتوريل مساوي با يك
يكي-پس صفر فاكتوريل مساويه با يك فاكتوريل فاكتوريلاش با هم ميره در نتيجه صفر مساوي با يك ;D
دوباره كلاس- =)) =))

به ما چه خودش گفت ميخوايم باش بازي كنيم ;D :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

کلاس ریاضی یه گوشی ویب رفت نیم ساعت داشتیم تو کلاس میگشتیم گوشی کیه ؟ ؟ ؟ بعد فهمیدم مال منه طبیعی و اینا! :-"

ولی سر کلاس ریاضی ویب بره بهتر از سر کلاس فیزیک لولویه ها ! ;D


الان هر گوشی که تو کلاس زنگ میخوره ویب میره یه خرده تو تیره پشتم احساس سرما میکنم ! :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز صبح قبل کلاس با یکی از پیش ـا نشسته بودیم داشتیم حرف میزدیم . بعد یکی از مسئولای مدرسه اومد رد شـد گفت بچه ـا ! ساعت چنده ؟ دوستمم گفت : ساعت ندارم ولی موبایل دارم ! یه لحـظه ! ( بعد دراورد از جیبش ) هفت و ده دقیقه ! :)
من : مهــــســــا !!! :o :o :-ss
خانومـه : ;)) اشـکال نداره ! ;))
مهسا : ها ؟ چی شده ؟ :-/
من : =)) :-L
 
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز از مدر3 که اومدم خونه، بابام و خواهرم نبودن،
با خودم فک کردم خواهرم خونه مادرشوهرشه حتما بابامم بجنورده.
از مامانم میپرسم: مامان بابا خونه مادرشوهرشه؟ ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

پنچشنبه جمعی با هم رفتیم کوه
بعد ایفونمو همراه هنذفریش دادم دست یکی از رفیقام
بعد زده بود یه اهنگ باحال و هنذفری رو گوشش گذاشت
بعد هرچی نگاه می کردیم صداش خیلی زیاد بود
وقتی رفتیم جلو دیدیم هنذفری نرفته توش =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

چندروز پيش توي مدرسمون يك نفررا آورده بودند درباره هلي كوپتر برامون توضيح بده . من مي خواستم ازش سوال بپرسم به هواي اينكه سركلاسيم بلند دادزدم خانم ببخشيد( اون كسي كه مي خواستم ازش سوال بپرسم مرد بود :-h :-h)!!!!
 
Back
بالا