مصدق خیانتکار قرن آری یا خیر ؟

PD

‌از دلقکا میترسیدی؟
ارسال‌ها
301
امتیاز
7,626
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
شهربابک
سال فارغ التحصیلی
1401
اینم از یکی از سایت ها!
زمانی که مبارزان شجاع تنگستانی، پلیس انگلیسی جنوب را به دستور علمای نجف و شیراز در مخاطره قرار داده بودند (محمد صادقی تهرانی، انقلاب اسلامی عراق ، ص ۱۱۹٫ ) مأمورین انگلیسی به مصدق مراجعه می‌کنند و ناراحتی خود را از فرزندان شجاع تنگستان نزد او بیان می‌کنند. مصدق به آن‌ها می‌گوید شما در مقام مقابله با تنگستانی‌ها برنیایید برای اینکه نسبت به شما کینه پیدا خواهند کرد. ما خود آن‌ها را مجازات می‌کنیم تا نظر شما تأمین شود. بهتر است در اینجا برای آشنایی بیشتر با این سابقه مصدق به متن اعتراف خود او که در مذاکرات مجلس دوره چهاردهم ثبت شده است رجوع کنیم: « …بنده مأمورین خوب از انگلستان دیده‌ام، من مأمورین بسیار شریف و وطن دوست از انگلستان دیده‌ام، من مذاکراتی در شیراز و در تهران با اینها دارم. یک روز (ماژورهوور) قنسول انگلیس آمد و به من گفت (ما حکم داده‌ایم تنگستانی ها را تنبیه بکنند) من حالم بهم خورد. گفت شما چرا حالتان بهم خورد. گفتم چون این صحبتی که کردید نه در نفع شما بود! نه در نفع ما. گفت توضیح بدهید. گفتم شما از پلیس جنوب شکایت دارید و می‌گویید که پلیس جنوب در شیراز منفور است، پس وقتی که شما پلیس جنوب را مأمور تنبیه تنگستان بکنید بر منفوریت آن‌ها افزوده می‌شود. تنگستانی ها اگر شرارت می‌کنند من تصدیق می‌کنم. اگر بعضی از آن‌ها راهزنی می‌کنند من تصدیق دارم. [ولی] اگر آن‌ها را پلیس جنوب تنبیه کند جزء شهدای وطن‌پرست‌ها می‌شوند!! و من راضی نیستم. ولی اگر من که والی هستم آن‌ها را تنبیه کنم به وظیفة خود عمل کرده‌ام و کار صحیحی کرده‌ام! گفت توضیحات شما مرا قانع کرد شما کار خودتان را بکنید من از شما تشکر می‌کنم! بعد از چند روز من تنگستان را امن کردم و (ماژور هوور) از من تشکر کرد! این سابقه است که من با ماژور هوور قنسول انگلیس دارم…». (کی ستوان، موازنة منجی جلد اول، صفحة ۲۳٫)
حس میکنم زیادی از مصدق طرفداری میکنم. به هرحال
  • ۱۲۹۹ه. ش/۱۹۱۹م: غضنفرالسلطنه که از طرف انگلیسی‌ها به شیراز تبعید شده بود با انتخاب مصدق السلطنه به سمت والی فارس مجدداً به عنوان ضابط خطه برازجان تعیین و زمام امور آن ناحیه را به عهده گرفت.
  • ۱۳۰۱ه. ش/۱۲۹۱م: مراجعت احمد شاه قاجار از اروپا به ایران از طریق بوشهر
  • فروردین ۱۳۰۱ه. ش/۱۹۲۱م: زایر خضر خان همراه با پسرش بدست انگلیسی‌ها کشته شد.
  • ۱۳۰۸ه. ش/۱۹۲۷م: غضنفرالسلطنه که سال‌ها علیه استعمارگران مبارزه نموده با توطئه‌ای حساب شده با همیاری اولیاء دولت موقت (رضاخان) کشته شد.
به نقل از ویکیپدیا صفحه جنبش جنوب ایران


از جمله اقدامات مصدق در دوران فرمانفرمایی ایالت فارس، برخورد با «شرارت و راهزنی» ایلات بود. در این زمان، کاروان حامل میرزا رضاخان ارفع الدوله، نماینده ایران در جامعه ملل در فارس مورد حمله قرار گرفته و بعد از قتل دو تن از همراهان، اموالش به یغما رفته بود. با پیگیری‌های والی جدید، اشرار بعد از مدتی یافته شدند و به مجازات رسیدند.[۷۵] مصدق ضمنااشخاص وطندوست را مصدر امور ایلات و عشایر کرد. پس از ورود مصدق‌السلطنه، اسماعیل خان صولت الدوله به ریاست ایل قشقایی رسید، به شیراز رفت و مورد محبت واقع شد.[۷۶] همچنین، میرزا محمدخان غضنفرالسلطنه برازجانی که از طرف انگلیسی‌ها به شیراز تبعید شده بود با انتخاب مصدق به سمت والی فارس مجدداً به عنوان ضابط خطه برازجان تعیین و زمام امور آن ناحیه را به عهده گرفت. مصدق در عین حال، مانع از این شد که پلیس جنوب (وابسته به انگلستان) با تنگستانی‌ها درگیر شود.

«یک روزی ماژور (سرگرد) هود قنسول انگلیس آمد به من گفت ما حکم داده‌ایم تنگستانی‌ها را بلند بکنند. من حالم به هم خورد. گفت شما چرا حالتان به هم خورد؟ گفتم چون این صحبتی که کردید، نه در نفع شما بود نه در نفع ما. گفت توضیح بدهید. گفتم شما از پلیس جنوب شکایت دارید و می‌گویید که پلیس جنوب در شیراز منفور است. پس وقتی که شما پلیس جنوب را مأمور بیشه تنگستان بکنید، بر منفوریت آنها افزوده می‌شود. تنگستانی‌ها اگر شرارت می‌کنند من تصدیق می‌کنم. اگر بعضی از آنها راهزنی می‌کنند من تصدیق دارم. اگر آنها را پلیس جنوب تنبیه کند، آنها جزء شهدا و وطنپرستها می‌شوند و من راضی نیستم؛ ولی اگر من که والی هستم آنها را تنبیه کنم، به وظیفه خودم عمل کرده‌ام و کار صحیحی کرده‌ام. گفت توضیحات شما مرا قانع کرد. شما کار خودتان را بکنید. من از شما تشکر می‌کنم. بعد از چند روز من تنگستان را امن کردم و ماژور هود آمد از من تشکر کرد».[۷۷]
هنگامی که مصدق والی فارس شد، قرارداد ۱۹۱۹ هنوز لغو نشده بود و انگلیسی‌ها انتظار داشتند که دولت ایران به پلیس جنوب که تحت فرماندهی آنان بود رسمیت بخشد. مصدق در برابر این خواسته مقاومت کرد، از مکاتبه رسمی با پلیس جنوب خودداری ورزید و افسران آن را در آیین‌های سلام رسمی که در تمام اعیاد مذهبی برگزار می‌شد، نپذیرفت:[۷۷]

به نقل از ویکیپدیا صفحه محمد مصدق
.

بعد از مرگ دلواری جنبش جنوب با انگلیس ها قرار داد صلح میبنده و فعالیت هاش کم میشه
درست قبل از والی شدن مصدق هم یه سری تحرکات علیه انگلیس انجام میدن که به شدت سرکوب میشه و بعد از اون دیگه فعالیت چندانی نیست(؟؟شایدم من ندیدم؟؟) تا ۱۳۰۸ که @Parsa.e گفت.
 

boodika

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
904
امتیاز
6,072
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ناکجا
سال فارغ التحصیلی
1398
این مقاله رو من هم دیدم . سعی کرده با تمام توان مصدق رو بکوبه :) از همون چند خط اول این پاراگراف و لحن بیانش هم مشخصه .
اما در کل ، توی منابع دیگه هم اومده که این حرف خود مصدق تو مجلس شورای ملیه . اینطور که ازش بر میاد ، کار خودش رو مبارزه با اشرار دونسته و بهشون کلمه راهزن اطلاق کرده .البته معلوم نیست عقیده واقعیش این بوده یا برای توجیه کردن همچین چیزی گفته ؛ اما این گفتار بیشتر شبیه تعریف یه خاطره یا حتی تعریف از خوده که گوینده از بیان کردنش ابایی نداره .
مصدق خیلی فرد کاریزماتیک و نافذی بوده نمیشه حکم کلی داد راجع بهش گرچه اگ از من چند سال پیش میپرسیدن میگفتم یارو خیانتکار بوده اما الان چون یکم مطالعات علوم سیاسی طور داشتم به درک دیگه ای رسیدم ولی باز نمیتونم بگم یک فرد ملی بوده!(که نبوده)مصدق یک سیاستمدار حاذق بوده و صدالبته اشتباهاتی هم داشته اون مقاله هم بخاطر این گذاشتم چون سرکوب دلیران تنگستان ابهامیه که راجع بهش هست مثل لژ ماسونی که بهش نسبت میدن...منابعی هم که راجع به ملی مذهبیون وجود داره هم خیلی قلم جهت گیرانه داره و این طبیعیه چون خودشون خیلی درگیر احساسات بود تو بحبوحه اش... اینم بگم من شخصا منابع زیادی درباره مصدق و تنگستان ندیدم محدودن و بهش زیاد پرداخته نشده و فکر کنم دلایل سیاسی زیادی پشتش باشه...و خب شخصیت مصدق از یکجایی به بعد در نقش یک منجی قدرت طلب ظاهر میشه...

پ. ن : من جایی نتونستم منبع واضح و مشخصی درباره روال ادامه جریان تنگستان پیدا کنم ، اما از همین منابع محدود ، اینطور بر میاد که حملات و جنبش های نامنظم و نسبتا کوچکی از طرف مردم تنگستان صورت گرفته که سال 1308 در جریان خلع سلاح های دوران رضا شاه ، این حملات هم به پایان میرسن .
منظورت کدومه؟قیام بختیاری ها و شیخ خزعل تو خوزستان؟؟؟؟در زمان رضاشاه اگ منظورته چون تنگستان در زمان رضا شاه تحرکاتی نداشته منافع انگلیس رو هم خزعل تامین میکرده

‍ قیام رئیسعلی دلواری علیه بریتانیا ریس علی، ای شیر بی باک و دلیر نام میگیرد ز نامت تنگسیر ریس علی، فریاد کن آوای جنگ دل بزن بر سینه دریای جنگ ریس علی آهنگ میدان کرده است خواب دشمن را پریشان کرده است در آغاز جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ میلادی، قوای روس از شمال و نیروهای انگلستان از جنوب، ایران را در معرض هجوم قرار دادند و کشتی های جنگی انگلستان در مقابل بوشهر لنگر انداختند و نیروهای اشغالگر در ۱۷ مرداد ۱۲۹۴ بصورت تدریجی قصد اشغال بوشهر و نواحی ساحلی اطراف را داشتند. این در حالی بود که پیش از آن، قراردادهای خفت باری که میخواستند با همکاری به اصطلاح متجددین روشنفکر و شاهان بی کفایت به این ملت تحمیل کنند (همچون؛ قرارداد رویتر، رژی، قرارداد ۱۹۱۹ و ...) هر یک با حضور مبارزان به بن بست خورده بود، که در میان آنها،نامهایی مانند #رئیسعلی_دلواری، #خالوحسین_دشتی، #سیدمحمدرضاکازرونی، #شیخ_حسین_چاکوتایی و ...بر تارک زرین صفحات تاریخ ما همچنان میدرخشد. انگلیسی ها تلاش زیادی کردند تا رئیسعلی را با پول بخرند و مبلغ ۴۰ هزار پوند به او پیشنهاد دادند، اما علیرغم همه این تلاشها رئیسعلی بدون توجه به اینگونه پیشنهاد‌ها، در نامه ها و تلگرافهای متعدد به تهران، شیراز، بوشهر، کربلا و نجف به دولتمردان سیاسی و مجتهدین مبرز، نارضایتی خود را از حضور انگلیس در منطقه اعلام میکرد و مکررا از عالمان مانند آیت الله شیخ محمد‌حسین برازجانی برای جهاد و قیام علیه قوای انگلیس کسب تکلیف میکرد که سرانجام مرحوم شیخ محمدحسین برازجانی، صورتی از حکم جهاد را که مراجع شیعه از نجف اشرف ارسال کرده بودند، به ضمیمه حکم خود مبنی بر وجوب جهاد با کفار انگلیسی و جلوگیری از رخنه آنها به بنادر جنوب، لزوم همکاری خوانین این مناطق و بسیج مردم مسلمان برای رفتن به میدان جنگ را صادر میکند. همزمان با این تحولات، نیروهای امنیتی بریتانیا در یک اقدام بی سابقه و غیرقانونی، کنسول آلمان در بوشهر را به همراه دو تن از ماموران یک شرکت تجاری آلمان به اتهام جاسوسی علیه انگلیس بازداشت و به هندوستان تبعید کردند. این عمل نقض آشکار بیطرفی و حتی استقلال ایران بود و به همین دلیل نیز خشم مردم، خوانین و در راس همه رئیسعلی را برانگیخت و او را واداشت تا بر شدت مبارزه علیه انگلستان بیافزاید. رئیسعلی همراه دوستش #خالوحسین_دشتی در اوایل ماه رمضان ۱۳۳۳ هجری قمری، در عمارت #حاج_سیدمحمدرضاکازرونی، پس از مذاکراتی با وی آمادگی خود را برای دفاع از بوشهر و جلوگیری از پیشروی نیروهای انگلیسی اعلام کرد و در یورش های شبانه ضربات و تلفات موثری بر انگلیسی ‌‌ها وارد آورد. در یکی از این شبیخون ‌ها، که در ۲۱ تیر ۱۲۹۴ رخ داد، رئیسعلی دو تن از افسران بلندپایه انگلیسی را به همراه یازده نفر سرباز هندی از پای درآورد و نیروهای رئیسعلی بدون تلفات برگشتند. این پیروزی بیش از آنکه اهمیت نظامی داشته باشد، اهمیت سیاسی روانی داشت. این اقدام رئیسعلی برای دولت بریتانیا غیرقابل تحمل بود و سبب شد سرفرماندهی نیروهای انگلیسی در شرق، نیروهای آماده اعزام به بغداد را که تعدادشان دو هزار نفر بود، جهت مقابله و حمله به پایگاه رئیسعلی (روستای دلوار)، به بوشهر فراخواند. رئیسعلی که پیشاپیش از حمله به دلوار آگاهی داشت، بلافاصله در اقدامی تاکتیکی به تخلیه دلوار پرداخت و به سمت کوههای اطراف منطقه ای معروف به #کلات_بوجیر عقب ‌نشینی کرد. سربازان انگلیسی و هندی هنگامی وارد دلوار شدند که تقریبا روستا خالی از سکنه بود. به همین جهت خشمگینانه شروع به گلوله ‌باران منازل مسکونی خالی و قطع نخلهای دلوار کردند. رئیسعلی در همان شب با ۴۰۰ نفر از نیروهای خود به قوای انگلیسی شبیخون زدند و ۶۰ نفر از نیروهای متجاوز از جمله یک ژنرال بلندپایه را از پای درآوردند و همین امر سبب پیروزی وی در این جنگ شد. بعد از این پیروزی آماده، رئیسعلی با دیگر خوانین مشغول طرح حمله سراسری به بوشهر و آزاد سازی آن بودند. در گیرو دار تدارک این حمله بود که در شب ۱۲ شهریور ۱۲۹۴ (سوم سپتامبر ۱۹۱۵) هنگامی که او قصد شبیخون به عمارت سفید سبزآباد را داشت، در محلی به نام #تنگک_صفر از پشت مورد اصابت گلوله یکی از همراهان خائنش به نام #غلامحسین_تنگکی قرار گرفت و کشته شد.
منابع: ۱. کتاب رییس علی دلواری و نهضت تنگستانیان در شعر شاعران، تالیف عبدالمجید زنگویی، شعر از علی هوشمند، صفحه ۹۰ ۲. قیام رئیسعلی دلواری علیه انگلیس، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ۳. رئیسعلی دلواری، تجاوز نظامی بریتانیا و مقاومت جنوب، نوسته سیدقاسم حسینی.



+تقریبا میشه گفت وقتی راجع به دلیران تنگستان پژوهش میشه متن بالا دم دسته من خودم کتاب مصدق و جنگ قدرت رو نخوندم اگه خوندین نظر بدین
+اینم بگم این موضوع سرکوب دلیران تنگستان توسط #مصدق چون زیاد منبع من خودم ندیدم بهش بپردازه احتمالا از اون دست مسائل سیاسی باشه که هر کس نباید بدونه از این رو بحث سرش بی فایده اس چون به تسلط تاریخی و سیاسی زیادی احتیاج داره همینطور یک پژوهش جانانه که فقط با اینترنت و کتاب نمیشه نتیجه گرفت حتما باید مدرک و سندی دید!من در این حد گفتم و نمیخوام حکم بدم چون واقعا منابع خاصی ندیدم!ولی همین که با کلمه اشرار اونهارو وصف میکنه جای بحث های فراوانی داره:)

برنامه رادیویی پلیس جنوب با اجرای کیوان حسینی هم جالبه حتما گوش بدین
 
آخرین ویرایش:

PD

‌از دلقکا میترسیدی؟
ارسال‌ها
301
امتیاز
7,626
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
شهربابک
سال فارغ التحصیلی
1401
ولی همین که با کلمه اشرار اونهارو وصف میکنه جای بحث های فراوانی داره:)
«تنگستانی‌ها اگر شرارت می‌کنند من تصدیق می‌کنم. اگر بعضی از آنها راهزنی می‌کنند من تصدیق دارم.»

به نظرم این به دیدگاه ما نسبت به مصدق وابسته‌ست.
من «... اگر بعضی از آنها راهزنی می‌کنند ...« رو برجسته میدونم
و شما «... تنگستانی ها اگر شرارت می‌کنند ...»

البته وجود راهزنی ممکن بوده به دلیل اینکه بعد از سرکوب مخالفینِ انگلیس، احتمالا تسلیحات باقی مونده به دست راهزن ها و یا اینجور گروه هایی افتاده باشه. (فقط یک امکانه)
 

boodika

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
904
امتیاز
6,072
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ناکجا
سال فارغ التحصیلی
1398
بله شاید اینطوره ولی نمیشه منکر رابطه خوب مصدق و انگلیسی ها شد...به هر روی من تنگستانی ها رو بیشتر در گروه افراد وطن پرست میبینم تا راهزن!کما اینکه اینجا تو گیلان برخی میرزا کوچک رو ملی برخی کمونیست برخی راهزن و غارتگر میدونن...
 

Parsa.e

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
323
امتیاز
1,741
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
شهرکرد
سال فارغ التحصیلی
1402
منظورت کدومه؟قیام بختیاری ها و شیخ خزعل تو خوزستان؟؟؟؟در زمان رضاشاه اگ منظورته چون تنگستان در زمان رضا شاه تحرکاتی نداشته منافع انگلیس رو هم خزعل تامین میکرده
نه اون بحثش جداست . منظورم این نبود که مثل اینا قصد جدایی طلبی داشتن . اما سر قضیه خلع سلاح ، تنگستانی ها هم مثل بقیه اقوام مقاومت کردن و درگیر شدند با ارتش مرکزی . یه جایی خوندم تنگستانی ها بعد از مصدق السلطنه هم چندبار به انگلیسی ها حمله کردن .
+اینم بگم این موضوع سرکوب دلیران تنگستان توسط #مصدق چون زیاد منبع من خودم ندیدم بهش بپردازه احتمالا از اون دست مسائل سیاسی باشه که هر کس نباید بدونه از این رو بحث سرش بی فایده اس چون به تسلط تاریخی و سیاسی زیادی احتیاج داره همینطور یک پژوهش جانانه که فقط با اینترنت و کتاب نمیشه نتیجه گرفت حتما باید مدرک و سندی دید!من در این حد گفتم و نمیخوام حکم بدم چون واقعا منابع خاصی ندیدم!ولی همین که با کلمه اشرار اونهارو وصف میکنه جای بحث های فراوانی داره:)
مصدق به نظرم شخصیتی نیست که بخوان برای حفظ وجهه شخصیتیش همچین مطالبی رو پنهان کنن . کما اینکه سعی دولت همیشه بر این بوده که کاشانی رو مهره ی اصلی ملی شدن نفت نشون بده و این موضوع میتونه یه دستاویز خوب برای کمرنگ کردن مصدق و وابسته نشون دادنش به انگلیسی ها باشه .
من فکر می کنم این قضیه از اون داستان هاییه که به خاطر سطح سواد مردم اون زمان و سخت در دسترس بودن وسایل ارتباطی ، مدرک و منبع مکتوب در موردش خیلی کمیابه ؛ اما به احتمال زیاد تو این صد سال ، بین مردم اون منطقه سینه به سینه نقل شده و میشه با مراجعه به ریش سفیدای تنگستان ازش یه چیزایی سر در آورد .
«تنگستانی‌ها اگر شرارت می‌کنند من تصدیق می‌کنم. اگر بعضی از آنها راهزنی می‌کنند من تصدیق دارم.»

به نظرم این به دیدگاه ما نسبت به مصدق وابسته‌ست.
من «... اگر بعضی از آنها راهزنی می‌کنند ...« رو برجسته میدونم
و شما «... تنگستانی ها اگر شرارت می‌کنند ...»

البته وجود راهزنی ممکن بوده به دلیل اینکه بعد از سرکوب مخالفینِ انگلیس، احتمالا تسلیحات باقی مونده به دست راهزن ها و یا اینجور گروه هایی افتاده باشه. (فقط یک امکانه)
آره نظر من هم همینه . یا واقعا راهزن بودن ، یا توی اون دوره جز اشرار محسوب می شدن و قصدشون چیز دیگه بوده (مثل مفهوم کلمه اغتشاش گر در زمان حال)
مشکل اینجاست که هیچ جا شفاف اشاره نشده که کیا بودن و چیکار کردن و چیجوری سرکوب شدن (در واقع من ندیدم)
بله شاید اینطوره ولی نمیشه منکر رابطه خوب مصدق و انگلیسی ها شد...به هر روی من تنگستانی ها رو بیشتر در گروه افراد وطن پرست میبینم تا راهزن!کما اینکه اینجا تو گیلان برخی میرزا کوچک رو ملی برخی کمونیست برخی راهزن و غارتگر میدونن...
آره خب ؛ اما نمیشه با قطعیت قضاوت کرد . البته اطلاعات ما در مورد میرزا کوچک خان خیلی بیشتر از تنگستانی هاست (بعد از رئیس علی دلواری) .
الان سوالی که وجود داره اینه که چطوری سرکوب شدند ؟ اصلا قتلی صورت گرفته یا صرفا حبسشون کردن ؟
به نظرم شنیدن نظرسکویی راجع به مصدق خالی از لطف نیست:-"
مثل همیشه داد و بیداد و فحش های دکتر :‌))))))
داستان اینه که مصدق به خاطر صنعت نفت یه شخصیت ملی و میهنی شناخته میشه و معمولا به باقی جوانب کمتر پرداخته میشه. البته قضیه کودتای 28 مرداد خیلی مفصل تره و من نظرم اینه بریم تو تاپیک خودش در این باره بحث کنیم .
 

هاینتس

کافرِ مُزلف | فاحشه
ارسال‌ها
533
امتیاز
8,358
نام مرکز سمپاد
شهر
سال فارغ التحصیلی
0000
نتیجه سیاست ورزی دکتر مصدق علی رغم همه خیرخواهی هایش به کنسرسیوم و آن فاجعه ملی ختم شد؛ مصدق خواست نامش در تاریخ ثبت شود نخواست مشکل نفت حل شود؛ مصدق در خلع ید بیگانگان از نفت خدمت بزرگی کرد اما با به انحصار در آوردن نفت توسط دولت هیچ نفعی به مردم نرساند.
محمد مصدق اشتباهات ویران کننده زیادی داشت از حمایت از ترور رزم آرا تا سیاست خارجی ایدئولوژی زده، نداشتن درک صحیح از امریکا و... اما نباید نادیده گرفت خیرخواهی، خلوص نیت و میهن پرستی اش را، که اینها شرط لازم هستند اما کافی نه.
 
  • دیسلایک
امتیازات: Atbin

صوراسرافيل

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,425
امتیاز
8,553
نام مرکز سمپاد
علامه حلى
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0000
نتیجه سیاست ورزی دکتر مصدق علی رغم همه خیرخواهی هایش به کنسرسیوم و آن فاجعه ملی ختم شد؛ مصدق خواست نامش در تاریخ ثبت شود نخواست مشکل نفت حل شود؛ مصدق در خلع ید بیگانگان از نفت خدمت بزرگی کرد اما با به انحصار در آوردن نفت توسط دولت هیچ نفعی به مردم نرساند.
محمد مصدق اشتباهات ویران کننده زیادی داشت از حمایت از ترور رزم آرا تا سیاست خارجی ایدئولوژی زده، نداشتن درک صحیح از امریکا و... اما نباید نادیده گرفت خیرخواهی، خلوص نیت و میهن پرستی اش را، که اینها شرط لازم هستند اما کافی نه.
حدودا موافقم.درک مصدق نه فقط از دولت های استعماری بلکه از دولت و حتی ملت خود ایران هم ضعیف بود.حس میهن پرستیش تحسین برانگیز بود اما نتونست متوجه این واقعیت شه که وقتی در یک رژیم تابع قرار داره بایستی ابتدا جایگاه خودشو محکم کنه.نکرد و نهایتا شد انچه شد.

ولی در بین رجال سیاسی قرن اخیر هیچ یک به دلسوزی مصدق نبود و یادگاری برای ایران گذاشت که هیچ رجال سیاسی دیگه ای نگذاشته بود. حقیقتا مرد ارزشمندی بود.
 

هاینتس

کافرِ مُزلف | فاحشه
ارسال‌ها
533
امتیاز
8,358
نام مرکز سمپاد
شهر
سال فارغ التحصیلی
0000
در بین رجال سیاسی قرن اخیر هیچ یک به دلسوزی مصدق نبود و یادگاری برای ایران گذاشت که هیچ رجال سیاسی دیگه ای نگذاشته بود. حقیقتا مرد ارزشمندی بود
با این قسمت از حرف تون موافق نیستم، یادگاری احمد قوام خیلی بزرگ‌تر و زیبا تر بود؛ فریب استالین و اخراج ارتش سرخ با ارزش تر از ملی شدن نفتی بود که برای مردم هیچ ثمره‌ای نداشت.
مصدق به فکر محبوبیت خودش بود وگرنه میتوانست دلسوزانه‌تر عمل کند.
 

صوراسرافيل

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,425
امتیاز
8,553
نام مرکز سمپاد
علامه حلى
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0000
با این قسمت از حرف تون موافق نیستم، یادگاری احمد قوام خیلی بزرگ‌تر و زیبا تر بود؛ فریب استالین و اخراج ارتش سرخ با ارزش تر از ملی شدن نفتی بود که برای مردم هیچ ثمره‌ای نداشت.
مصدق به فکر محبوبیت خودش بود وگرنه میتوانست دلسوزانه‌تر عمل کند.
اصلا معنی این حرف که ملی شدن نفت هیچ سودی برای ملت نداشت رو نمیفهمم.
فریب استالین هم حرکت بزرگی بود اما این قیاسی که می کنید صحیح نیست.
در این مورد هم که مصدق به فکر محبوبیت خودش بود اتفاقا نبود.اگر بود حداقل به قدری برای خودش محبوبیت جمع میکرد که اینطور از مسند نخست وزیری رونده نشه. و در اصل اشتباهش هم همینجابود.
 
ارسال‌ها
1,616
امتیاز
13,285
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
دانشگاه یزد
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
اصلا معنی این حرف که ملی شدن نفت هیچ سودی برای ملت نداشت رو نمیفهمم.
از نظر من هر گونه قلدر بازی داخل سیاست خریت محضه، و مصدق هم دقیقا با همین روش نفت رو ملی کرد، نفت اگه با مرور زمان و با آموزش نیرو های بومی و به صورت تدریجی ملی می‌شد سودش کاملا برای مردم بود ولی اتفاقی که افتاد عکس این بود، تمام توجه ها رو به سمت خودش جلب کرد، باعث کودتا شد و... همه اینا باعث شد کشور از نظر اقتصادی مشکل پیدا کنه، مصدق حتی برای بودجه خودش هم مشکل پیدا کرد؛ ملی بودن نفت زمانی خوبه که ما بتونیم نفت رو بفروشیم و الا کل خاک ایران نفت که هیچ طلا هم بشه وقتی فروش نداشته باشه ملت ضرر میکنن
 

صوراسرافيل

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,425
امتیاز
8,553
نام مرکز سمپاد
علامه حلى
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0000
از نظر من هر گونه قلدر بازی داخل سیاست خریت محضه، و مصدق هم دقیقا با همین روش نفت رو ملی کرد، نفت اگه با مرور زمان و با آموزش نیرو های بومی و به صورت تدریجی ملی می‌شد سودش کاملا برای مردم بود ولی اتفاقی که افتاد عکس این بود، تمام توجه ها رو به سمت خودش جلب کرد، باعث کودتا شد و... همه اینا باعث شد کشور از نظر اقتصادی مشکل پیدا کنه، مصدق حتی برای بودجه خودش هم مشکل پیدا کرد؛ ملی بودن نفت زمانی خوبه که ما بتونیم نفت رو بفروشیم و الا کل خاک ایران نفت که هیچ طلا هم بشه وقتی فروش نداشته باشه ملت ضرر میکنن
چرا ما نتونستيم نفت بفروشيم؟چرا وقتى دارن حقتو ميخورن قلدر بازى بده؟
مصدق چه چيز اضافه اى خواست؟گفت نفت ما مال خودمونه.ايا اين اسمش قلدر بازيه؟اتفاقا در اينجا سكوت خريت محضه
در ضمن ما چرا نتونستيم نفت بفروشيم؟بيشتر رشد اقتصادى دهه هاى چهل و پنجاه مديون نفت بود وگرنه ابدا چنين پيشرفت هايى رخ نميداد.
در ضمن با اموزش نيرو هاى بومى نميشه از انگليس نفتو كرفت. و فرضا كه اينكارم ميكرديم.خب تهش اونا هم مجبور مى شدن با قلدر بازى نفتو از چنگ انگليس در بيارن ديگه.انگليس كسى نيست كه چيزى باارزش رو به همين سادگى بده.
مشكل بودجه هم ارتباطى به نفت نداشت و چه بسا كه كسرى بودجه به لطف مصدق برطرف شد چون در سالهاى بعد كه ايران با نفت درامد كسب كرد كسرى جبران شد.
 

هاینتس

کافرِ مُزلف | فاحشه
ارسال‌ها
533
امتیاز
8,358
نام مرکز سمپاد
شهر
سال فارغ التحصیلی
0000
از یادگاری‌های بزرگ و زیبای دیگه‌ی قوام می‌تونم به این اشاره کنم که پاسخِ یک اعتراضِ مردمی رو با گلوله‌ی آتشین داد.
کارنامه هیچکس سفید مطلق یا سیاه مطلق نیست.
همین مصدق‌السلطنه هم از تروریست هایی که سپهبد رزم آرا -با آن سوابق ضد استعماری و میهن پرستی- را ترور کردند حمایت کرد و قاتل او را مشمول عفو کرد.
 

صوراسرافيل

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,425
امتیاز
8,553
نام مرکز سمپاد
علامه حلى
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0000
خیانت های دکتر مصدق که از برکت تازی ستیزی رضا شاه نام او از "مصدق السلطنه قاجار " به دکتر ... دگرگون شد. بر کسی پوشیده نیست. جبهه ملی ها خواستار انزوای ایران- مبارزه با دشمنان فرضی بودند. با چاپ شدن تمبرهاشان به نام " جمهوری خلق ایران" اندازه ی خیانتهای آنها هم روشن شد. پرچم های داس و کلنگشان بهترین نشانه از نادانی آنهاست. مصدق هم خیالی جز انتقام از پهلوی هایی که قجر عصر حجر را ناکام کرده بودند نداشت. منم اگر یک شاهزاده ی قاجار بودم چنین میکردم. ننگ به مصدق و جبهه ی ضد ملی ایران.
راستى خواستم به اين حرفا هم يه جوابى بدم.قبل از هرچيز به ياد داشته باشيم اشخاص سفيد يا سياه محض نيستن،اما اين حرفهاى شما هم حقيقتا دور از خقيقته.

اولا،كدوم دشمن فرضى؟ميشه يك اعلاميه از جبهه ملى عنوان كنيد كه همچين حرفايى داره؟
كدوم جمهورى خلق؟مثل اينكه نشريات حزب توده رو با جبهه ملى اشتباه گرفتيد!
كدوم پرچم داس و كلنگ؟اين هم مال بعضى حزب توده اى ها بود نه جبهه ملى.
و شاهزاده قاجا،ها؟كدوم شاهزاده قاجار در مسير ملى كردن نفت حركت كرد كه مصدق بكنه؟كدوم جرات تضاد با انگليس رو داشت؟
و ميبينم خوب تحت تاثير تبليغات رژيم سابق و سلطنت طلب هاى فعلى قرار گرفتيد.

كلا فكر كنم مشكلل شما از اين باب بود كه هم حزب توده رو با جبهه ملى اشتباه گرفتيد و هم بدون خوندن عنوانشون اعلاميه هارو مطالعه مى كنيد.

نميدونم دوباره كى به اينجا سر بزنيد،اما لطفا كمى دقيقتر كار كنيد و خيال هم نكنيد كه كوبوندن اعمال شايسته يك مرد هنره.نه تنها هنر نيست كه عدم اگاهى محض رو نشون ميده.
 
بالا