یغما گلرویی

  • شروع کننده موضوع
  • #1

reza-handsome

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
617
امتیاز
1,089
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
شهرکرد
i174834_Ace.jpg

اگر شبی فانوس ِ نفسهای من خاموش شد،

اگر به حجله آشنایی،
در حوالی ِ خیابان خاطره برخوردی
و عده ای به تو گفتند،
کبوترت در حسرت پر کشیدن پرپر زد!
تو حرفشان را باور نکن!
تمام این سالها کنار ِ من بودی!
کنار دلتنگی ِ دفاترم!
در گلدان چینی ِ اتاقم!
در دلم…

تو با من نبودی و من با تو بودم!
مگر نه که با هم بودن،
همین علاقه ساده سرودن فاصله است؟
من هم هر شب،
شعرهای نو سروده باران و بوسه را
برای تو خواندم!
هر شب، شب بخیری به تو گفتم
و جواب ِ تو را،
از آنسوی سکوت ِ خوابهایم شنیدم!
تازه همین عکس ِ طاقچه نشین ِ تو،
هم صحبت ِ تمام ِ دقایق تنهایی ِ من بود!
فرقی نداشت که فاصله دستهامان
چند فانوس ِ ستاره باشد،
پس دلواپس ِ انزوای این روزهای من نشو،
اگر به حجله ای خیس
در حوالی ِ خیابان خاطره برخوردی
 

Niloofar sharafi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,159
امتیاز
2,806
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 تهران
شهر
تهران
مدال المپیاد
-
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
ریاضیات و کاربرد ها
پاسخ : شعر حرف هیچکس را باور نکن (یغما گلرویی)

الآن هدف از این تاپیک چی بود ؟ اگه نویسنده شعر یه آدم گمنام بود ، باز می گفتیم که واسه آشنایی بیشتر با اون شاعره .
ولی آخه واقعا هدف از این تاپیک چیه ؟
 
  • شروع کننده موضوع
  • #3

reza-handsome

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
617
امتیاز
1,089
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
شهرکرد
پاسخ : شعر حرف هیچکس را باور نکن (یغما گلرویی)

هدفش این بود:
بنظرم این شعر بسیار زیبا و قشنگ و هنری بود
گفتم بذارم شاید خیلیا که نخوندنش ببینن و لذت ببرن
مشکلی هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

Niloofar sharafi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,159
امتیاز
2,806
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 تهران
شهر
تهران
مدال المپیاد
-
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
ریاضیات و کاربرد ها
پاسخ : شعر حرف هیچکس را باور نکن (یغما گلرویی)

به نقل از قهر-reza-handsome :
هدفش این بود:
بنظرم این شعر بسیار زیبا و قشنگ و هنری بود
گفتم بذارم شاید خیلیا که نخوندنش ببینن و لذت ببرن
مشکلی هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اوهوم
مشکلش اینه که فروم برای بحثه . نه برای این که چیزایی که به نظرمون قشنگه رو بذاریم تا همه بخونن .
من هم موافقم که بسیار شعر قشنگیه . ولی این ارتباطی به این نداره که بخواین با فروم مثل وبلاگ رفتار کنید .
 
  • شروع کننده موضوع
  • #5

reza-handsome

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
617
امتیاز
1,089
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
شهرکرد
مامان ایران(ترانه ی زیبا از یغما گلرویی)



مامان ایران! چه‌قدر سنگینه خوابت

چه‌قدرخاکستریه آفتابت
ما موهاتو سفید کردیم، نگو نه

ما رؤیاتو شهید کردیم، نگو نه

ما خواستیم پهلوونا بنده باشن

ما خواستیم سفره‌ها شرمنده باشن

نفهمیدیم باهات همسرنوشتیم

تو آتیش از گل و بلبل نوشتیم

چه‌قدر کاغذ سیا کردیم دروغی

هزارتا فیل هوا کردیم دروغی



مامان ایران! بیدارشو! ما بیداریم

دیگه از ساده‌گی دست برمی‌داریم

تمام بچه‌هات می‌خوان بیدارشی

علاج دردای این روزگارشی



مامان ایران! چه‌قدر سنگینه خوابت

چه‌قدر خون ریخته رو برگ کتابت

با ما قهری و حق داری، می‌دونیم

ما رو تنها نمی‌ذاری، می‌دونیم

کتک خوردیم ازت اما دوباره

یه حسی ما رو به سمتت میاره

آخه جایی جز آغوشت نداریم

تا ختم قصه این‌جا موندگاریم

اگه نزدیک تو باشیم قبوله

چه با سکته بمیریم، یا گلوله



مامان ایران! بیدارشو! ما بیداریم

دیگه از ساده‌گی دست برمی‌داریم

تمام بچه‌هات می‌خوان بیدارشی

علاج دردای این روزگارشی
 

nazaninpary

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
116
امتیاز
125
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
مدال المپیاد
به اندازه موهای سرم......
دانشگاه
علوم پیرا پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
گفتار درمانی
پاسخ : مامان ایران(ترانه ی زیبا از یغما گلرویی)

مفهوم عظیمی در برداره.....
 

Mahshid.M

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
379
امتیاز
4,459
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
تهران
دانشگاه
علوم پزشکی شهید بهشتی
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : یغما گلرویی

خب ، می خواستم یه شعر از یغما گلرویی بذارم تو تاپیک ، ولی دیدم بهتره که اول معرفی کنم این شخص رو اگه کسی نمیشناسه ! :D

یغما گلرویی : شاعر/ ترانه سرا /نویسنده /مترجم/ فیلم نامه نویس/ عکاس

روز 16 مرداد 1354 در ارومیه متولد شد .

در سال های 1374 تا 1376 شروع به نوشتن اولین ترانه ـاش میکنه و در همین سال ها مشغول ِ رفت و آمد به دفترِ نشریه آدینه و ملاقات با نویسندگان ـی مثل فرج سرکوهی، مسعودبهنود، عمران صلاحی، محمدمختاری، حمید مصدق ، غزاله علیزاده، علی باباچاهی، ناصرتقوایی و ... بوده گویا ! :D

در سال 1377 اولین مجموعه ی شعرش رو به نام " گفتم : بمان ! نماند ... " رو منتشر میکنه .

سال ِ بعد دومین مجموعه ی شعرش رو به نام " مگر تو با ما بودی " رو منتشر میکنه و سال بعد ، اولین مجموعه ی ترانه به نام " پرنده بی پرنده " رو منتشر می کنه .

در سال 1379 ، جلساتِ ترانه خوانی و خانه ترانه سرایانِ ایرانُ به همراهِ افشین یداللهی ، نیلوفرلاری پور ، سعید امیراصلانی ، افشین سیاه پوش ، مهدی محتشم و ... راه اندازی میکنه . و در همین سال همکاری هایی با ناصر عبداللهی و پرویز پرستویی میکنه در قالب ترانه هایی که پرویز پرستویی دکلمه کرده !

سال 80 ، دومین مجموعه ترانه با نامِ "تنها برای تو می‌نویسم، بی بیِ باران " منتشر میشه . شروع به نوشتن هایکو های زندان میکنه و همکاریش با سیاوش قمیشی آغاز میشه !

از بقیه ی کارهاش اگه بخوام بیشتر بگم خیلی طولانی میشه ! همینجا به صورت خلاصه و تیتر وار بقیه ی مجموعه های شعر و ترانه ـش رو معرفی میکنم :

1381 : انتشارِ سومین مجموعه شعر با نامِ این‌جا ایران‌ است‌ و من‌ تو را دوست‌ می‌دارم.
1382 : انتشارِ سومین مجموعه ترانه با نام بی‌سرزمین‌تر از باد.
1384 : انتشارِ چهارمین مجموعه ترانه با نامِ رقص در سلولِ انفرادی.
1386 : انتشار پنجمین مجموعه ترانه با نام تصور کن.
و ...

---

فردی هست که من خیلی شعر هاش رو دوست دارم ! اگه اهل موسیقی باشید احتمالا آهنگ های زیادی رو با ترانه ی این فرد و صدای رضا یزدانی و سیاوش قمیشی شنیدید !
اینم یکی از شعر هاش هست که من خیلی دوست دارم ، با این که اعتقاد دارم بهتر میتونست تموم بشه ، ولی خُب ! قابل قبوله حداقل واسه من ! :D


گفتم: «بمان!» و نماندی!
رفتی،
بالای بام آرزوهای من نشستی و پایین نیامدی!
گفتم:
نردبان ترانه تنها سه پله دارد:
سکوت و
صعودُ
سقوط!

تو صدای مرا نشنیدی
و من
هی بالا رفتم، هی افتادم!
هی بالا رفتم، هی افتادم ...

تو می دانستی که من از تنهایی و تاریکی می ترسم،
ولی فتیله فانون نگاهت را پایین کشیدی!
من بی چراغ دنبال دفترم گشتم،
بی چراغ قلمی پیدا کردم
و بی چراغ از تو نوشتم!
نوشتم، نوشتم ...

حالا همسایه ها با صدای آواز های من گریه می کنند!
دوستانم نام خود را در دفاترم پیدا می کنند
و می خندند!
عده ای سر بر کتابم می گذارند و رؤیا می بینند!
اما چه فایده؟
هیچکس از من نمی پرسد،
بعد از این همه ترانه بی چراغ
چشمهایت به تاریکی عادت کرده اند ؟
همه آمدند، خواندند، سر تکان دادند و رفتند!
حالا،
دوباره این من و ُ
این تاریکی و ُ
این از پی کاغذ و قلم گشتن!

گفتم : « - بمان!» و نماندی!
اما به راستی،
ستاره نیاز و نوازش!
اگر خورشید خیال تو
اینجا و در کنار این دل بی درمان نمی ماند،
این ترانه ها
در تنگنای تنهایی ام زاده می شدند ؟ ...


خوشحال میشم نظراتتون رو بشنوم راجع به کار های این فرد ! + و اگه شعری از یغما گلرویی شنیدید و به نظرتون زیبا اومده لطفا اینجا بذارید !
 
  • شروع کننده موضوع
  • #8

reza-handsome

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
617
امتیاز
1,089
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
شهرکرد
پاسخ : یغما گلرویی

ممنون از شما بخاطر ایم مطالب خوب
البته کتاب جدید یغما هم بیرون اومده که اسمش رانندگی در مستی هست
یغما اگه بهترین نباشه یکی از بهترین ترانه سراهای بعد از انقلابه که باعث تولد ترانه ی مدرن در ایران شد و قدمهای خیلی بزرگی رو برای ترانه برداشت
یغما نوع کلامش کاملا خاصه و کاملا قابل تشخیص و یکی از بزرگترین امتیازات نوشته هاش بیان دغدغه های روز جامعه س که واقعا کار بزرگیه

اینم یکی از ترانه های خیلی خوبش که من عاشقشم ....تقدیم شده به شاهین نجفی:


تو شبیه برادرم هستی، یه برادر که وارثِ درده
یه برادر که مثل من عمری زیر ساطور زنده‌گی کرده
توسری خورده سرسری نشده، خونده از یه جهان بی‌برده
یه برادر که با صداش شاید ورق روزگار برگرده

من همه راهو اشتباه رفتم، کی‌ می‌گه رؤیا، دنیا می‌سازه؟
هر درختی یه روز تبر می‌شه، هر زن آبستن یه سربازه
تیغ توقیف رو رگِ واژه‌س، مهر ممنوع روی پروازه
راهِ رفتن همیشه بن‌بسته، راهِ برگشت تا ابد بازه

پس باید رو به شعر برگردم، بسه همدیگه رو نفهمیدن
بسه تو چارچوب جون کندن، بسه تو یه مدار چرخیدن
همیشه چاه رو نشون دادم به صداهایی که نمی‌دیدن
اونا که با ترانه‌هام آخر روی پیستِ سقوط رقصیدن

حس سطل زباله‌ رو دارم لب به لب از سرنگ و ته‌سیگار
حس یه یاکریم که فهمیده لونه‌شو ساخته روی چوبه‌ی دار
من یه جوک توی مجلس ترحیم، من یه پروانه‌ام توی رگبار
من یه زندانی‌ام که عمرش رو مشت می‌کوبیده به تن دیوار

تلی از خواب‌های مکروهم، تلی از بغض‌های تعزیری
خسته از بورس بشکن و باسن، خوندنه از سر شکم‌سیری
توی عصری که حتا با عکسِ خودتم توی آینه درگیری
چه‌جوری می‌شه زندگی رو نوشت، وقتی لحظه به لحظه می‌میری

وقتی که گاندیای امروزی کفش کلوین‌کلاین می‌پوشن
وقتی که میمونا دارن نفتِ گربه‌ی آسیا رو می‌دوشن
وقتی که غولای مبارز هم بی‌قراره بلیطِ گوگوشن
خب دیگه عادیه که مطرب‌ها خودشونو به پول بفروشن

حالا که استخونای شاملو، زیر سنگِ شکسته می‌پوسه
حالا که آخرین چریک داره چکمه‌ی دیکتاتور رو می‌بوسه
حالا که مرکز جهان امروز تخت‌خوابِ یه نشمه‌ی روسه
دیگه فرقی نداره دنیامون توی دستِ کدوم دیوثه

تو شبیه برادرم هستی، یه برادر که خوب می‌بینه
یه برادر که خوب می‌دونه، معنی گوله رو توی سینه
ما کتک خورده‌ی یه کابوسیم، تو زمانی که رؤیا ننگینه
تو زمانی که وزن این هستی، مثل وزن سکوت سنگینه x: x: x: x: x: x: x: x: x:
 

جوجه سمپادی

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
463
امتیاز
1,572
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اصفهان
دانشگاه
اصفهان
رشته دانشگاه
دندان پزشکی
پاسخ : پاسخ : شعر حرف هیچکس را باور نکن (یغما گلرویی)

به نقل از نیـلوفر :
الآن هدف از این تاپیک چی بود ؟ اگه نویسنده شعر یه آدم گمنام بود ، باز می گفتیم که واسه آشنایی بیشتر با اون شاعره .
ولی آخه واقعا هدف از این تاپیک چیه ؟
بایداعتراف کنم من به شخصه بادوستام تاحالااسم این شاعرونشنیده بودیم :rolleyes:
اتفاقاخیلیم خوشگل بودن.مر30 ;;)
 

Ehsase eshgh

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
15
امتیاز
99
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
اراک
دانشگاه
اراک
پاسخ : یغما گلرویی

شعر آهنگ زیبای رانندگی در مستی شاهین نجفی در آلبوم هیچ هیچ هیچ که توسط یغمای عزیز سروده شده
من یه گلایلم ک تو این سرزمین شوم
راهم ب قبرو سنگ گرانیت میرسه
هر روز ب قتل میرسمو شعر من فقط،
ب انتشار شعله کبریت میرسه
دردم هزار ساله مثه درده حافظه،
درمونشم همونیه ک کشف رازیه
نسلی ک سر سپرده عصر حجر شده
ب ساقیای ارمنیه پیر راضیه
وقتی ک زندگی یه تاتر مزخرفه
تنها ب جرعه های فراموشی دلخوشم
راسکول نیکف یه پیرزنو شقه کرده و من،
با اون تبر فرشته الهامو میکشم....
هی مست میکنم مثه یه بطریه شراب
ک وقتی پاش بیافته یه کوکتل مولوتوفه
یه مجرم فراری شدم ک تو زندگیش
درگیر ی گریز بدون توقفه
فرقی نداره جاده چالوسو راه قم
من مستی ام ک خوش داره رانندگی کنه
یه ماهی ک تو اکواریوم زار میزنه
تا توی اشکهای خودش زندگی کنه
باید تلو تلو بخوری این زمونه رو
وقتی ک مست نیستی ب بن بست میرسی
تو مستی ادما دوباره مهربون میشن
حتا برادرای توی ایست بازرسی
میخندنو ب دست تو دست بند میزنن
راهو برای بردن تو باز میکنن
تو دام مورچه ها به سلیمان بدل میشی
قالیچه ها بدون تو پرواز میکنن
این بار چندمه ک ب یه جرم مشترک
هشتادتا ضربه شلاق پشتتو هاشور میزنه؟
برگرد خونه حتا اگه با خبر باشی،
تنها دل خودت واسه تو شور میزنه...
تو یه گلایلی ک تو این سرزمین شوم
راهت ب قبرو سنگ گرانیت میرسه
هر روز ب قتل میرسیو شعر تو فقط،
ب انتشار شعله کبریت میرسه
 

Mahshid.M

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
379
امتیاز
4,459
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
تهران
دانشگاه
علوم پزشکی شهید بهشتی
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : یغما گلرویی

شعری از کتاب : گفتم بمان! نماند...

همیشه
به انتهای گریه که می‌رسم
صدای ساده‌ی فروغ از نهایت شب را می‌شنوم[nb]یه چیزی که توی شعرای یغما به نظرم خیلی‌خوب کار شده، فضاسازی‌هاست.[/nb]
صدای غروب غزال ها را
صدای بوق بوق نبودن تو را در تلفن.

آرام‌تر که شدم
شعری از دفاتر دریا می‌خوانم
و به انعکاس صدایم در آینه‌ی اتاق
خیره می‌شوم.

در برودت این همه حیرت
کجا مانده‌ای آخر؟
 

رضا رحمانی

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
12
امتیاز
19
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
شهرکرد
پاسخ : یغما گلرویی

ترانه ی گفتگو با عکس
یغما گلرویی >:D<

... ول کن اخبارِ توی رادیو رُ، آسمون این‌جا ابریه بی‌تو
تنها وقتی تو باشی آبی می‌شه، وقتی می‌پوشی تاپِ آبیتو

واسه برگشتنت، تو شومینه پرِ سیمرغ داره می‌سوزه
بی‌تو دارم مدام می‌پوسم، مثل یه مومیایی تو موزه

چن‌تا گوش بُریده‌ی ون‌گوگ، توی این‌ خونه گوش به زنگ تواَن
بس که هی خط زدم خودم رُ برات، دلِ صدتا ترانه تنگِ تواَن

کِیف داره برای دیدن تو پله‌ها رُ دوتا یکی رفتن
مزه می‌ده دقیقه‌ای که لبت مثلِ یخ آب می‌شه تو لبِ من

با عکست گفتگو کردن
شبام این‌جوری صُب می‌شن

ول کن حرف و حدیثِ این و اونو، حال من بعدِ رفتنت زاره
از نگاهم سقوط معلومه، از قیافه‌م شکست می‌باره

یادِ روزای خوبِ با تو به‌خیر، یادِ روزای بوسه و گیتار
تانگو با ویسکیِ صدای کوهن، بعدِ هر عشق‌بازی یه سیگار

من همون دونه برفی بودم که واسه گرمای گونه‍‌‌هات می‌مُرد
من همون سنگریزه بودم که نصفه‌شب‌ها به پنجره‌ت می‌خورد

حالا این خونه بی‌تو متروکه، شده آرامگاهِ مُردنِ من
بعضی همسایه‌ها منو وقتِ گریه تو قاب پنجره دیدن

شبام این‌جوری صُب می‌شن
با عکست گفتگو کردن
 

!hanie!

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
95
امتیاز
312
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کاشان
سال فارغ التحصیلی
95
رشته دانشگاه
دندانپزشكي
پاسخ : یغما گلرویی

«به درد خوردن»

هر چیزی در این جهان به دردی می‌خورد!
گیتارهای آندولسی
به کارِ مجنون کردنِ آدم می‌آیند
وقتی پاشنه‌های بلندِ کفشِ زنی زیبا
پا به پاشان
بر کفپوشِ بلوطیِ کافه‌ای پرت
در غرناطه ریتم بگیرد.
سیگارهای زر به دردِ پدر بزرگ‌ها می‌خورند
تا بر نیمکتِ پارک‌ها دودشان کنند
هنگامِ فکر کردن به دختری
در روپوشِ خاکستریِ دبیرستانِ «شاهدخت»
که هرگز پیر نخواهد شد.
«چاپلین» و «هیتلر»
با سبیل‌های هم‌گونشان لازمه‌ی جهانند
تا اولی بر پرده‌ی جادو
جار بزند گرسنگی عشق را از یادِ انسان نمی‌برد
و عکسِ دومی در کتاب‌های تاریخ چاپ شود
تا به کودکان بیاموزد
سرخوردگیِ نمره نیاوردن را
بر سرِ اسباب‌بازی‌های خود خالی نکنند.
چاقوی سلاخی هم
در دستِ «فرمان» که نباشد
می‌تواند هندوانه‌ای را قاچ کند
در کنارِ حوضِ تابستان.
سوسکِ حمام کاری می‌کند زن‌ها
جیغ‌های فراموش شده‌شان را به خاطر بیاورند
و مردِ خانه برای چند دقیقه
نقش امیرزاده‌ای را بازی کند
که با یک دمپایی
دخترِ شاه پریان را
از دستِ اژدهایی قهوه‌ای نجات می‌دهد.
حتا «کیهان» با دروغ‌هایش
به دردِ برق انداختنِ شیشه‌ها
در هفته‌های آخرِ سال می‌خورد
و «ملا عمر» هم
به دردِ لای جِرزِ دیوار.
هر چیزی در این جهان به دردی می‌خورد!
من به این دردِ می‌خورم که شب‌ها
رصد کنم کوچکترین حرکاتِ تو را در خواب:
غلتیدنت در موجِ ملافه‌ها،
زمزمه‌های زیر لبت
و تکان خوردنِ آرامِ مردمکانت را
تا از ابریشمِ مژه‌هایت شعر ببافم تا صبح...
تو هم
با اولین لب‌خندِ صبحگاهی‌ات
به دردِ درمانِ تمامِ دردهای من می‌خوری!
یغما گلرویی..!
 

ایلیا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,799
امتیاز
15,106
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
مدال المپیاد
تلاشی بیهوده در المپیاد زیست شناسی!
دانشگاه
هنر تهران
رشته دانشگاه
عکاسی
پاسخ : یغما گلرویی

ای پرنده ی محاجر سفر سلامت
اما به کجا میری عزیزم قفسه تموم دنیا
روی شاخه های دوری چه خوشی داره صبوری
وقتی خورشیدی نباشه تو همیشه سوتو کوری
میگزره روزای عمرت توی جاده های خلوت
تا بخای برگردی خونه گم میشی تو باغ غربت
واسه ما فرقی نداره هرجا باشیم شب نشینیم
دلخوشیم به این که شاید سحرو یه روز ببینیم
آخرش یروزی هجرت در خونتو میکوبه
تازه اون لحظه میفمی همه آسمون غروبه

اسمش پرنده محاجره،سیاوش خوندتش :ط
 

ARoO(arsham)

مهمان
پاسخ : یغما گلرویی

اینم من میزارم:
بزغاله‌ی سیاهی که قصه‌نویس در قصه‌اش چیزی از آن ننوشت ...


زغاله‌ی سیاهی
که قصه‌نویس
در قصه‌اش چیزی از آن ننوشت
من بودم!
گرگی گرسنه نبودم
که پشتِ در خانه‌ی تو،
دست به کیسه‌ی آرد فرو ببرم
برای گول زدنت!
حبه‌ی انگوری که شراب را
از سرکه شدن نجات می‌دهی!
دروغ نگفتم به تو هرگز
و نخواستم سیاهی دستانم را
از تو پنهان کنم
در طمعِ بوسیدنت...
تو اما
درِ خانه را روی من باز نکردی
و گرگِ روزگار
مرا خورد

یغما گلرویی
 

Fall

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
130
امتیاز
2,140
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
اراک
سال فارغ التحصیلی
94
رشته دانشگاه
پزشکی
شعر زیبای اوردوز از یغما

اﺯ ﭘﺸﺖ ﭘﻨﺠﺮﻩ، ﺷﻬﺮﻭ ﻧﻤﯽﺷﻪ ﺩﯾﺪ
ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺧﻂ ﻭ ﻧﺸﻮﻥ ﮐﺸﯿﺪ
ﮔُﻞﻫﺎﯼ ﻣُﺮﺩﻩ ﻭ ﺷﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﯾﺦ ﺯﺩﻩ،
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺩﺍﺭﻥ ﻣﯽﮔﻦ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﻣﺎ ﺑﺪﻩ...
ﻣﻦ ﺭﻭﯼ ﺗﺨﺘﺨﻮﺍﺏ، ﺗﻮ ﭘﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﮐﻤُﺪ
ﮐﯽ ﻣﯽﺩﻭﻧﻪ ﭼﯽ ﺑﻮﺩ؟ ﮐﯽ ﻣﯽﺩﻭﻧﻪ ﭼﯽ ﺷﺪ؟
ﺍﯾﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﯾﮕﻪ، ﺷﮑﻞِ ﺍُﻭﺭﺩﻭﺯﻩ
ﺷﮑﻞ ﺗﺼﺎﺩﻓﯽ ﺑﯽﺧﻂِ ﺗﺮﻣﺰﻩ
ﻣﺜﻞ ﺟﺰﯾﺮﻩ ﺗﻮ ﻣﻮﺝ ﻣﻼﻓﻪﻫﺎ
ﺍﺷﮑﺎﺗﻮ ﻣﯽﺷﻤﺎﺭﯼ ﺁﺭﻭﻡ ﻭ ﺑﯽﺻﺪﺍ
ﻣﯽﺑﻨﺪﯼ ﺳﺎﮐِﺘﻮ، ﺭﻭ ﺗﺨﺖﺧﻮﺍﺑﻤﻮﻥ
ﻧﻪ ﺗﻮ ﻣﺮﺩﺩﯼ، ﻧﻪ ﻣﻦ ﻣﯽﮔﻢ: »ﺑﻤﻮﻥ«!
ﺍﯾﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﯾﮕﻪ، ﺷﮑﻞِ ﺍُﻭﺭﺩﻭﺯﻩ
ﺷﮑﻞ ﺗﺼﺎﺩﻓﯽ ﺑﯽﺧﻂِ ﺗﺮﻣﺰﻩ
ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﭘﺎﯼ ﺩﺭ ﻣﯽﮔﯽ ﺑﻬﻢ: »ﻫﻤﯿﻦ«!
ﻣﻦ ﺑﯽﺻﺪﺍﺗﺮﯾﻦ ﻣﺮﺩِ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ
ﻣﯽﮔﻢ ﺑﻬﺖ: »ﻧﺮﻭ...« ﺍﻣﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺩﺭ
ﻣﯽﭘﯿﭽﻪ ﻭ ﻣﻨﻮ ﻣﯽﺫﺍﺭﯼ ﭘﺸﺖِ ﺳﺮ.
ﺗﻮ ﻣﯽﺭﯼ ﻭ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﯽ ﺿﺠﻪ ﻣﯽﮐﺸﻪ
ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺍﺏِ ﺑﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦﺟﺎ ﺗﻤﻮﻡ ﺑﺸﻪ....
ﺍﯾﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﯾﮕﻪ، ﺷﮑﻞِ ﺍُﻭﺭﺩﻭﺯﻩ
ﺷﮑﻞ ﺗﺼﺎﺩﻓﯽ ﺑﯽﺧﻂِ ﺗﺮﻣﺰه
 

ایلیا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,799
امتیاز
15,106
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
مدال المپیاد
تلاشی بیهوده در المپیاد زیست شناسی!
دانشگاه
هنر تهران
رشته دانشگاه
عکاسی
پاسخ : یغما گلرویی

فیس بوک و اینستا یغما رو فالو کنین :D
 

پرنیان.ک

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,300
امتیاز
48,921
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
خرم آباد
سال فارغ التحصیلی
94
تو را دوست‌ می‌دارم‌
و با تو دیگَرَم‌ به بیداریِ
این‌ گستره‌ ی خاموش‌ و آدمیانش‌
نیاز نیست
چرا که تو چهار فصل سرزمین‌ منی
سردتر از زمستان سقّز،
گرم‌تر از تابستان‌ اهواز،
سبزتر از بهار لاهیجان،
و مطلّاتر از پاییزِ برگ‌افکن‌ چی‌چست.
 
بالا