minasamiei
کاربر نیمهحرفهای
- ارسالها
- 222
- امتیاز
- 549
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان امين يك
- شهر
- اصفهان
- دانشگاه
- صنعتی شریف
- رشته دانشگاه
- مهندسی صنایع
پاسخ : آمار کتابخوانی و نقش سیستم آموزشی در بالا بردن آمار آن
من الان کلی از دوستام رو میتونم نام ببرم که شاید سالی یک کتاب بخونن !!! یا خیلی ها رو به جرئت میتونم بگم هیچی !بهشون بگی 1 کتابایی که خوندی و خوشت اومده رو بگو اکثرا چیزی به ذهنشون نمیرسه !!! یا این که فوقش بعد از کلی فکر میتونن "بینوایان" رو نام ببرن
الان سرانه ی مطالعه ی کتاب توی ایران حتی به طور دقیق معلوم نیست و آمار دقیقی وجود نداره !!!انگار به نوعی مسوولان ترجیح میدن وجود نداشته باشه ! من جایی خوندم 3دقیقه در هر روز برای هر ایرانی و جایی دیگر 18 دقیقه ! که البته 18 دقیقه آمار خوبیه البته به نظر میرسه که آقای رمضانی این آمار رو با توجه به مطالعه ی کتاب های درسی و کمک آموزشی حساب کردن (درست مثل بقیه ی آمارهایی که آقایون میدن!خیلی هاش درسته... اما دقیق روشن نمیکنن این آمار چیه ) الان تقریبا هر وبلاگی که درباره ی این موضوع و اعداد ارقام واقعی اشاره کرده و از واژه هایی مثل "فقر و فلاکت کتاب خوانیِ ایران" اشاره کرده فیلتر شده !!! به جای اینکه بشینن برای این موضوع چاره اندیشی کنن میان صورت مساله رو پاک میکنن !
به هر حال از این اعداد و ارقام که بگذریم،خودمون چشم داریم و میبینیم که وضع کتاب خوانی در ایران اسفباره !! و پیامدهاشم داریم میبینیم... کتاب تاثیر غیر مستقیمی که بر فرهنگ 1 جامعه میذاره بسیار عمیقه ! بدون اینکه خود مردم متوجه بِشن...
آقای صفارهرندی میرن نمایشگاه کتاب توی تهران و میگن دست از اتهام و ارزیابی های سرانگشتی بردارین ! کسایی که میگن مردم ایران کتاب نمیخونن و اهل کتاب نیستن بیان تا غلط بودن فرضیشون رو به چشم ببینن)) !!! که این صحبت اون هم از زبان وزیر فرهنگ و ارشاد یک مملکت بعیده !! که بیاد و حضور فیزیکی مردم توی نمایشگاه رو بر این اساس بزاره که مردم توی طول سال کلی کتاب میخونن !! میخوام در جواب به ایشون بگم کهآقای صفارهرندیِ درس خوانده و کتاب خوان!!!وزیر محترم فرهنگ(!!!) شما از این ارزیابی های سرانگشتی دست بر دارید... 1 نگاه به پشت جلد کتاب هم که بندازید میبینید که تیتراژ اغلب کتاب ها از 3000تجاوز نمیکند.در حالی که در کشور های غربی این عدد 12،10 هزار است !!))
توی لندن و برلین رو من دیدم،توی مترو دست هر نفر 1مجله یا 1 کتاب میبینی و کاملا سکوته... ! دم در مدارس دبستانشون مادرهایی که به انتظار بچه هاشون ایستادن بیشترشون 1کتاب دستشونه و در حال مطالعه هستن ! من که همچین صحنه ای رو توی ایران ندیدم تاحالا ! شما که متروی تهران رو سوار شدید بگید اصلا فکر میکنم کسی توی مترو یا اتوبوس کتاب بخونه همه با تعجب بهش نگاه کنن !
الان چیزی که من فکر میکنم اینه که کتاب خوانی الان مختص قشر متوسط جامعه هست ! قشر کارمند و معلم و ... ! و نه قشر مرفه یا تا حدی پایین !
پدر خود من شاید سالی 1کتاب هم نخونه (برعکس مادرم که بسیار کتاب میخونه) و این هم مال اینه که 7صبح میره و 11 شب میاد !و هرچی کتاب خونده مربوط به دوران دانشجویی و یا نوجوونیشه... خیلی ها هم اینجورین ! مردم اینقدر مشکلات و کار ریخته روی سرشون که بگی کتاب خندشون میگیره !
در واقع از جامعه ای که 15تا 20 درصد بی سواد دارد و 70 درصد آن 80 ساعت از وقت خود را صرف مشکلات روزمره ی زندگی میکنن انتظار آمار بالاتری هم نمیرود !آن 10 تا 15 درصد بقیه هم که غالبا قشر مرفه و بالای جامعه هستند متاسفانه تفریحات دیگری را ترجیح میدهند !
و سخن آخر: در آلمان نازی کتاب ها را میسوزاندند... شاعری آلمانی با دیدن تل کتاب سوزان گفت: آنجا که کتابها را بسوزانند، سرانجام انسانها نیز به آتش سپرده میشوند... که این پیش گویی تلخ اندکی بعد در آلمان نازی به وقوع پیوست... (قضاوت از منظور من بر عهده ی شما :) )
من الان کلی از دوستام رو میتونم نام ببرم که شاید سالی یک کتاب بخونن !!! یا خیلی ها رو به جرئت میتونم بگم هیچی !بهشون بگی 1 کتابایی که خوندی و خوشت اومده رو بگو اکثرا چیزی به ذهنشون نمیرسه !!! یا این که فوقش بعد از کلی فکر میتونن "بینوایان" رو نام ببرن
الان سرانه ی مطالعه ی کتاب توی ایران حتی به طور دقیق معلوم نیست و آمار دقیقی وجود نداره !!!انگار به نوعی مسوولان ترجیح میدن وجود نداشته باشه ! من جایی خوندم 3دقیقه در هر روز برای هر ایرانی و جایی دیگر 18 دقیقه ! که البته 18 دقیقه آمار خوبیه البته به نظر میرسه که آقای رمضانی این آمار رو با توجه به مطالعه ی کتاب های درسی و کمک آموزشی حساب کردن (درست مثل بقیه ی آمارهایی که آقایون میدن!خیلی هاش درسته... اما دقیق روشن نمیکنن این آمار چیه ) الان تقریبا هر وبلاگی که درباره ی این موضوع و اعداد ارقام واقعی اشاره کرده و از واژه هایی مثل "فقر و فلاکت کتاب خوانیِ ایران" اشاره کرده فیلتر شده !!! به جای اینکه بشینن برای این موضوع چاره اندیشی کنن میان صورت مساله رو پاک میکنن !
به هر حال از این اعداد و ارقام که بگذریم،خودمون چشم داریم و میبینیم که وضع کتاب خوانی در ایران اسفباره !! و پیامدهاشم داریم میبینیم... کتاب تاثیر غیر مستقیمی که بر فرهنگ 1 جامعه میذاره بسیار عمیقه ! بدون اینکه خود مردم متوجه بِشن...
آقای صفارهرندی میرن نمایشگاه کتاب توی تهران و میگن دست از اتهام و ارزیابی های سرانگشتی بردارین ! کسایی که میگن مردم ایران کتاب نمیخونن و اهل کتاب نیستن بیان تا غلط بودن فرضیشون رو به چشم ببینن)) !!! که این صحبت اون هم از زبان وزیر فرهنگ و ارشاد یک مملکت بعیده !! که بیاد و حضور فیزیکی مردم توی نمایشگاه رو بر این اساس بزاره که مردم توی طول سال کلی کتاب میخونن !! میخوام در جواب به ایشون بگم کهآقای صفارهرندیِ درس خوانده و کتاب خوان!!!وزیر محترم فرهنگ(!!!) شما از این ارزیابی های سرانگشتی دست بر دارید... 1 نگاه به پشت جلد کتاب هم که بندازید میبینید که تیتراژ اغلب کتاب ها از 3000تجاوز نمیکند.در حالی که در کشور های غربی این عدد 12،10 هزار است !!))
توی لندن و برلین رو من دیدم،توی مترو دست هر نفر 1مجله یا 1 کتاب میبینی و کاملا سکوته... ! دم در مدارس دبستانشون مادرهایی که به انتظار بچه هاشون ایستادن بیشترشون 1کتاب دستشونه و در حال مطالعه هستن ! من که همچین صحنه ای رو توی ایران ندیدم تاحالا ! شما که متروی تهران رو سوار شدید بگید اصلا فکر میکنم کسی توی مترو یا اتوبوس کتاب بخونه همه با تعجب بهش نگاه کنن !
الان چیزی که من فکر میکنم اینه که کتاب خوانی الان مختص قشر متوسط جامعه هست ! قشر کارمند و معلم و ... ! و نه قشر مرفه یا تا حدی پایین !
پدر خود من شاید سالی 1کتاب هم نخونه (برعکس مادرم که بسیار کتاب میخونه) و این هم مال اینه که 7صبح میره و 11 شب میاد !و هرچی کتاب خونده مربوط به دوران دانشجویی و یا نوجوونیشه... خیلی ها هم اینجورین ! مردم اینقدر مشکلات و کار ریخته روی سرشون که بگی کتاب خندشون میگیره !
در واقع از جامعه ای که 15تا 20 درصد بی سواد دارد و 70 درصد آن 80 ساعت از وقت خود را صرف مشکلات روزمره ی زندگی میکنن انتظار آمار بالاتری هم نمیرود !آن 10 تا 15 درصد بقیه هم که غالبا قشر مرفه و بالای جامعه هستند متاسفانه تفریحات دیگری را ترجیح میدهند !
و سخن آخر: در آلمان نازی کتاب ها را میسوزاندند... شاعری آلمانی با دیدن تل کتاب سوزان گفت: آنجا که کتابها را بسوزانند، سرانجام انسانها نیز به آتش سپرده میشوند... که این پیش گویی تلخ اندکی بعد در آلمان نازی به وقوع پیوست... (قضاوت از منظور من بر عهده ی شما :) )