ديالوگ‌های ماندگار

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع alemzadeh
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : ديالوگ های ماندگار


هکتور: «بهم بگو ببینم برادر کوچولو... تو تا حالا کسی رو کشتی؟»
پریس: «نه.»
هکتور: «تا حالا دیدی که کسی تو میدون جنگ بمیره؟»
پریس: «نه.»
هکتور: «من کشتم، من شنیدم که دارن می‏میرن و مرگشون رو هم دیدم. هیچ افتخاری هم نداره و اصلاً هم شاعرانه نیست. تو میگی حاضری برای عشق بمیری، امّا تو نه چیزی راجع به مردن می‏دونی نه چیزی راجع به عشق.»

Troy


تو این دیار بُرد با اوناییه که از مُخشون کار میکشن ؛ بخوای از دلت مایه بذاری سوختی ...


the good the bad and the ugly



کریس گاردنر : هیچ وقت نذار کسی بهت بگه : تو نمی تونی کاری بکنی . حتی من ، باشه ؟

اگه رویایی داری باید ازش محافظت کنی ، مردم نمی تونن خیلی کار ها رو بکنن , دوست دارن تو هم نتونی اگه یه چیزی رو می خوای باید به دستش بیاری . مــکث نکـــن !


the pursuit of happiness
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

ولش کن،،،دنیای آدم بزرگارو بذار واسه خودشون،،،،کثافتیه

دیالوگ بهرام رادان در فیلم"پل چوبی"
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

هر کس بخاطر ظلمی که بهت کرده، مستحق مجازاته، اگه ببخشیش، اونو از حقش محروم کردی...

Dogville
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

3wm47gjlbtqwl3nad27o.jpeg


[ltr]
Professor McGonagall: I will not have you, in one night, besmirching that name by behaving like a babbling, bumbling band of baboons!
Fred: Try saying that five times fast, huh?
George: Babbling, bumbling band of baboons.
Fred: Babbling, bumbling band of baboons.

Harry Potter and the Goblet of Fire


[rtl]​
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

- ده دقیقه وقت داریم، نظرت چیه؟!
- وقت نداریم.


Prison Break
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

وقتی اومدی نفهمیدم کی اومده؛حالا که همه جا رو به هم ریختی فهمیدم کی اومده!

دیالوگ پسرخاله در فیلم "کلاه قرمزی و پسرخاله"
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

فـامیـلِ دور: آقـای مجـری من با زوری که در ایـن خــر میبینـم افـق های روشنـی در برابـر خـودم میبینـم.

جیــگر: مـن خــر نیستـــم

مـن خــر نیستـــم

مـن خــر نـیستــــم

فـامیـلِ دور: ببـخشیـد جسـارت کـردم,شمـا عقـابی,پـروانه ای,

مـن خـرم که با تـو توی ایـن خـونه مـونـدم.
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

تو زندگی حقایقی هست که میشه فهمید, اما نمیشه فهموند!

آل پاچینو
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

کریم: «اصلاً تو می‏دونی صدهزارتا ماهی چندتا میشه؟»
پسر بچه: «خب میشه صدهزارتا.»
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

اگه هممون زنده ایم از خوش شانسیمونه نه از خوب بودن دنیا !

- یادآوری - مشیری

لعنت به همه ی قانونای دنیا که توی هیچ کدومشون شکستن دل آدما پیگرد قانونی نداره.

- زمانه - پریناز ایزدیار
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

رکابم را از طلا و نقره سنگین کنید که من شاه پره دار را کشته ام
من کسی را کشته ام که پدر و مادرش از همه بهتر اند
خورجینم را از لعل و یاقوت و زمرد پر کنید که من
حسین
پسر اسد الله
را کشته ام.

سریال مختار نامه
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

- لورل: عموم از توی یه دریچه افتاد پایین و گردنش شکست

- هاردی: داشت خونه میساخت؟

- لورل: نه داشتن دارش میزدند !
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

کاپیتان میفونه: چند سالته پسر؟

پسر: 18

میفونه: ولی پاول بهم گفت 16 سالته، من باور دارم که 16 سالته.

پسر: خیلی خب، درسته، 16 سالمه

میفونه: ولی حداقل سن برای موندن تو لنگرگاه و حفاظت از زیون و جنگ 18ه. 16 خیلی کمه.

پسر: برای ماشین ها اهمیتی نداره که چند سالمه. اونا من رو مثل همه میکشن.

میفونه: حقیقت لعنتی ...

پسر: خواهش میکنم کاپیتان، به من یه فرصت بدین، من بهشون اجازه نخواهم داد.

میفونه: تو این کار رو انجام میدی، و به زودی میفهمی که من و ماشین ها وجه اشتراکاتی داریم ...

«The Matrix Revolution»​
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

همیشه مشکوک ترین آدم ها مجرم ترین آدم ها نیستن ...

کارآگاه گجت :دی
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

"خدا که فقط متعلق به آدم‌های خوب نیست خدا خدایِ آدم‌ ـهای خلاف‌کار هم هست و فقط خداست که بین بندگانش فرقی نمی‌گذارد"
فِــــــک کنم تو مارمولک بود یا یه فیلمی تو این مایــه ــها
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

پیش دانشگاهی بود اونم از مهر پیش دانشگاهی که من تصمیم گرفتم خوب درس بخونم(مریم اسلامی مستند البرتا1)
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

پسر: پدر روح وجود داره؟

پدر: نه پسرم، ولی خیلی از مردم اگه فکر کنن وجود داره راحت تر زندگی می کنن.


سریال Dekalog (قسمت اول) - ساخته کریستوف کیشلوفسکی
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

[size=12pt]حمید هامون:انسان از آن چیزی که بسیار دوست می دارد خود را جدا می سازد.
در اوج خواستن نمی خواهد...در اوج تمنا نمی خواهد.
دوست می دارد اما در عین حال می خواهد که متنفر باشد.
امیدوار است اما امیدواراست امیدوار نباشد.
همواره بیاد می آورد اما می خواهد که فراموش کند.
[/size]

26984876392533607938.jpg


هامون،داریوش مهرجویی 8-^
 
Back
بالا